دربارهءدیدگاه بدیع وجدید بهائیان راجع به وطن دوستی به طوركلی، حضرت بهاءالله ازجمله دریكی ازآثارشان به نام لوح دنیا می فرمایند: «از قبل فرموده اند،'حبّ الوطن من الایمان' (دوستی وطن از ایمان است)، ولسان عظمت (حضرت بهاءالله) دریوم ظهورفرموده: 'لیس الفخر لمن یحب الوطن بل لمن یحب العالم' (فخرومباهات برای کسی نیست که وطن رادوست میدارد، بلکه برای کسی است که جهان رادوست میدارد) به این كلمات عالیات، طیورافئده راپروازجدیدآموخت وتحدیدوتقلیدرااز كتاب محونمود.» طبق این هدایت جدیدالهی برای عصر بلوغ عالم، هرانسانی بایدعلاوه بردوستی وطن كه امری طبیعی است، كل عالم انسانی را نیزدوست بدارد؛همچنان كه صرف دوست داشتن فرزندان خود فخری ندارد، بلكه علاوه برآن، دوست داشتن فرزندان دیگران است كه موجب فخرواتحاداهل عالم است. ودرموردوفاداری نسبت وطن، حضرت عبدالبهاء می فرمایند :«هر ذلتی را تحمل توان نمود مگر خیانت به وطن و هر گناهی قابل عفو و ومغفرت است مگر هتك ناموس دولت و مضرّت ملّت» ( گلزار تعالیم بهایی، ص 45).
امادربارهءدیدگاه خاص بهائیان راجع به ایران بایدبیان كرد كه، ما فوق شكوه گذشتهءآن كه مدیون پیامبرانی است همچون حضرت زرتشت، و شاهانی همچون كورش و داریوش، و دانشمندان وبزرگانی همچون مولانا جلال الدین رومی و حافظ شیرازی وابن سینا و زكریای رازی، و ملتی كه به فرمودهء حضرت بهاءالله در لوح دنیا، «مشارق رحمت و مطالع شفقت و محبت» بوده اند و «به نورخرد و دانش» منور و مزین، در این دور و عصر، به واسطهء آشكار شدن آئین جدید، شكوه وجلالی بی نظیر وبی همتابرای آن مقدّر شده است كه آوازهء آن را ابدی خواهد نمود.حضرت عبدالبهاء دراین مورد می فرمایند، پروردگار المیان محض فضل واحسان، هیكل ایران رابه خلعتی مفتخرفرموده وایرانیان راتاجی برسرنهاده كه جواهرزواهرش، برقرون و اعصار بتابد و آن ظهور این امر بدیع است...مشیت الهیه تعلق گرفته وقوهءمعنویه در ایران نبعان نموده.هذاامرٌ محتوم و و عدٌغیر مكذوب» (پیام ملكوت، ص112).
آری! ایران زادگاه دیانت بابی و بهائی است. حضرت باب در شیراز متولد شدند و در همین شهر اظهار امر فرمودند؛ مدتی در بوشهر به تجارت اشتغال داشتند؛ از شهرهای مختلف ایران از جنوب تا شمال غربی، مانند اصفهان و كاشان و ارومیه، عبور كردند تا در ماكو و بعد در چهریق در آذربایجان زندانی شدند و بالاخره در تبریز به شهادت رسیدند. منزل ایشان در شیراز (كه بعد از انقلاب ایران به دست دشمنان تخریب شد، اما نقشههای دقیق آن موجود است و در آینده به همان شكل اولیه بنا خواهد شد) یكی از دو محل حج است كه همهء بهائیان جهان باید به زیارت آن بشتابند.
حضرت بهاءالله از اهالی نور مازندران بودند كه در طهران متولد شدند. برای تبلیغ دیانت بابی به بسیاری از نقاط ایران از شرق تا غرب كشور، سفر كردند و در زندان سیاهچال طهران بود كه وحی الهی برای اولین بار بر ایشان نازل شد.
مؤمنین اولیه و شهدای این امر همه ایرانی بودند. بیست هزار شهید در سراسر خاك پهناور ایران جان خود را در راه این امر مقدس فدا كردند و با خون پاك خود زمین آن را رنگین ساختند. نور الهی از این سرزمین درخشید و تمام جهان را روشن نمود.
به این دلیل است كه كشور ایران در نظر تمام بهائیان جهان مقدس است و در جایجای آن اماكن متبركهای قرار دارد كه همهء بهائیان آرزومند زیارت آنند. حضرت عبدالبهاء كه خودشان در ایران متولد شدند، اما هنگام تبعید از آن فقط 9 سال داشتند و هرگز نتوانستند به این كشور مراجعت كنند، میفرمایند: «حضرت بهاءالله و حضرت باب هر دو ایرانی بودند و بیست هزار ایرانی در این سبیل جانفشانی نمودند و من نیز ایرانی هستم حتّی با وجود اینکه شصت سال است از ایران خارج شده ام هنوز راضی بآن نگشته ام که عادات جزئیهء ایرانی ترک شود. بهائیان ایران را میپرستند.»
همچنین در مورد مقام ایران در نظر بهائیان میفرمایند: «بهائیان چنان ایران را در انظار جلوه داده اند که امروز جمّ غفیری از اقالیم سبعه پرستش ایران مینمایند، زیرا شمس حقیقت از آن افق طلوع نموده و وطن مقدّس حضرت بهاءالله است. ملاحظه کنید که چه موهبتی حضرت یزدان در حقّ ایران و ایرانیان فرموده.»
دیانت بهائی از آنجا كه در ایران ظاهر شده است با فرهنگ ایران عجین است. بیشتر آثار الهی در این دور به زبان فارسی نازل شده است. به همین دلیل اكنون بسیاری از بهائیان عالم زبان فارسی میآموزند تا بتوانند كلام الهی را به زبان نزولی آن مطالعه كنند. حضرت عبدالبهاء به یكی از بهائیان غربی میفرمایند: «ای منجذب به نفحات، تا توانی همّت نما که زبان پارسی بیاموزی زیرا این لسان عنقریب در جمیع عالم تقدیس خواهد گشت و در نشر نفحات الله و اعلاء کلمه الله و استنباط معانی آیات الله مدخل عظیم دارد. امیدوارم که به تحصیل این لسان موفّق بر هدایت جمّ غفیری شوی.»
آثار بهائی از اشعار و ضربالمثلها و اصطلاحات رایج در ادبیات فارسی سرشار است و فرهنگ ایران از این طریق به سراسر عالم راه مییابد. تقویم بهائی تقویم شمسی است، سال بهائی با اول فروردین آغاز میشود و همهء بهائیان عالم نوروز را جشن میگیرند.
ایران جدا از ارتباطی كه با دیانت بهائی دارد نیز كشوری با عظمت است. حضرت عبدالبهاء در رسالهءمدنیه، كه مخزن بیانات ایشان در مورد تجدید حیات ایران است، در مورد تاریخ ایران میفرمایند: «در ازمنهء سابقه مملکت ایران بهمنزلهء قلب عالم و چون شمع افروخته بین انجمن آفاق منوّر بود. عزّت و سعادتش چون صبح صادق از افق کائنات طالع و نور جهان افروز معارفش در اقطار مشارق و مغارب منتشر و ساطع. آوازهء جهان گیری تاجداران ایران حتّی به سمع مجاورین دایرهء قطبیه رسیده و صیت سطوت ملک الملوکش ملوک یونان و رومان را خاضع و خاشع نموده بود. حکمت حکومتش حکمای اعظم عالم را متحیر ساخته و قوانین سیاسیهاش دستور العمل کلّ ملوک قطعات اربعهء عالم گشته. ملّت ایران مابین ملل عالم به عنوان جهانگیری ممتاز و به صفت ممدوحهء تمدّن و معارف سرافراز. در قطب عالم مرکز علوم و فنون جلیله بود و منبع صنایع و بدایع عظیمه و معدن فضائل و خصائل حمیدهء انسانیه. دانش و هوش افراد این ملّت باهره حیرت بخش عقول جهانیان بود و فطانت و ذکاوت عموم این طایفهء جلیله مغبوط عموم عالمیان. گذشته از آنچه در تواریخ فارسیه مندرج و مندمجست در اسفار تورات که الیوم نزد کلّ ملل اروپا من دون تحریف کتاب مقدّس مسلّم است مذکور که در زمان کورش که در کتب فارسیه بهمن بن اسفندیار موسوم حکومت ایران از حدود داخلیهء هند و چین تا اقصی بلاد یمن و حبشه که منقسم به سیصد و شصت اقلیم بود حکمرانی مینمود. و در تواریخ رومان مذکور که این پادشاه غیور با لشکر بی پایان بنیان حکومت رومان را که به جهانگیری مشهور بود با خاک یکسان نموده زلزله در ارکان جمیع حکومت عالم انداخت و نظر به تاریخ ابی الفدا که از تواریخ معتبرهء عربی است اقالیم سبعهء عالم را در قبضهء تصرّف آورد. و همچنین در آن تاریخ و غیره مذکور که از ملوک پیشدادیان فریدون که فی الحقیقه به کمالات ذاتیه و حکم و معارف کلّیه و فتوحات متعدّدهء متتابعه فرید ملوک سَلَف و خَلَف بود اقالیم سبعه را مابین اولاد ثلاثهء خود تقسیم فرمود. خلاصه از مفاد تواریخ ملل مشهوره مشهود و مثبوتست که نخستین حکومتی که در عالم تأسیس شده و اعظم سلطنتی که بین ملل تشکیل گشته تخت حکمرانی و دیهیم جهانبانی ایرانست.»
همچنین در مورد ملت ایران و وضعیت جغرافیایی آن میفرمایند: «همچو گمان نرود که اهالی ایران در ذکاء خلقی و فطانت و دهاء جبلّی و ادراک و شعور فطری و عقل و نهی و دانش و استعداد طبیعی از مادون دون و پستترند استغفر اللّه بلکه در قوای فطریه سبقت بر کلّ قبائل و طوائف داشته و دارند و همچنین مملکت ایران بهحسب اعتدال و مواقع طبیعیه و محاسن جغرافیا و قوّهء انباتیه منتهی درجهء تحسین را داشته»
شاید بسیاری از افراد با توجه به ذلت و عقبماندگی ایران در دویست سال گذشته امیدی به آیندهء روشنی برای این كشور نداشته باشند، اما، با توجه به آنچه ذكر شد، آیندهء ایران از نظر بهائیان بسیار روشن و درخشان است و تنها اندكی همت و غیرت و سعی و كوشش لازم است تا این كشور به عظمت دیرینهء خود، بلكه به جایگاهی اعظم از آن دست یابد. حضرت عبدالبهاء در رسالهء مدنیه به مردم ایران و اولیای امور كشور توصیه فرمودند كه «از تقلید نفوس متوهمه بپرهیزند، تغییر و تحول اساسی در طرز تفكر و رفتار فردی و اجتماعی را لازم شمرند، به فكر بزرگواری و عزت خود بین ملل و طوایف عالم باشند و با وجدانی آگاه و تمسك به خشیهالله دست به دست هم داده احتیاجات مملكت را دریابند و منافع شخصی را فدای مصالح عامه نمایند.» «حضرتش به خوانندگان آن رسالهء مباركه توصیه فرمود كه در بررسی مسألهء تجدد ناظر به باطن امور باشند. جوهر كلام مبارك آنكه عامل اصلی پیشرفت تمدن انسانی در طی قرون و اعصار قوای فعالهء مقلّبهء عقل و دانش بوده و هست.»
به این ترتیب به اعتقاد بهائیان آبادانی ایران بیش از هرچیز در گرو آن است كه ایرانیان اولاً دست از تقلید، چه تقلید از غربیان باشد، چه تقلید از علمای دینی، بردارند و از عقل خود استفاده كنند؛ دوم در راه خیر عموم از منافع شخصی خود صرفنظر نمایند و برای سازندگی مملكت با هم متحد شوند؛ سوم اینكه به جای توجه به امور ظاهری و بیاهمیت غرب به آنچه اصل و اساس تمدن است، یعنی علم، روی آورند.
بهائیان بر این باورند كه ایرانیان این گام مهم را برخواهندداشت، زیرا در آثار مقدسهء بهائی بشارات فراوانی دربارهء آیندهء ایران وجود دارد كه این گفتار را با ذكر چند بیان از حضرت عبدالبهاء در این مورد به پایان میبریم:
عنقریب ملاحظه خواهد شد که دولت وطنی جمال مبارک در جمیع بسیط زمین محترم ترین حکومات خواهد گشت. اِنّ فی ذلک عبرهً للنّاظرین و ایران معمورترین بقاع عالم خواهد شد اِنّ هذا لَفَضلٌ عَظیم.
بهاءالله ایران را روشن نموده و در انظار عمومی عالم محترم نماید و ایران چنان ترقّی نماید که محسود و مغبوط شرق و غرب گردد.
ایران مركز انوار گردد. این خاك تابناك شود و این كشور منور گردد و این بی نام و نشان شهیر آفاق شود و این محروم محرم آرزو و آمال و این بی بهره و نصیب فیض موفور یابد و امتیاز جوید و سرفراز گردد.
افق ایران از پرتو مه آسمان روشن و منیر گردد. عنقریب آفتاب عالم بالا چنان بدرخشد كه آن اقلیم اوج اثیر گردد و به جمیع جهان پرتو اندازد و عزت ابدیهء پیشینیان دوباره چنان ظهور نماید كه دیدهها خیره وحیران گردد.
ودرمناجاتی چنین دعا می فرمایند:
به نام یزدان مهربان. پاك یزدانا، خاك ایران را از آغاز مشكبیز فرمودی وشور انگیز و دانش خیز و گوه رریز؛ ازخاورش همواره خورشیدت نورافشان، ودرباخترش، ماه تابان نمایان؛ كشورش مهرپرور و دشت بهشت آسایش پرگل وگیاه جانپرور وكهسارش پرازمیوهءتازه وتر، وچمنزارش رشكِ باغ ِ بهشت؛ هوشش پیغام سروش، وجوشش چون دریای ژرف پرخروش.روزگاری بودكه آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواریش پنهان درزیرروپوش؛ بادبهارش خزان شدوگلزاردلربایش خارزار؛چشمهءشیرینش شورگشت وبزرگان نازنینش آواره ودربه در ِهركشوردور؛ پرتوش تاریك شدورودش آب باریك؛ تاآنكه دریای بخششت به جوش آمد و آفتاب دهش دردمید؛ بهار تازه رسید و باد جانپرور وزید وابر بهمن بارید، پرتو آن مهر ِمهرپرور تابید،كشور بجنبید و خاكدان گلستان شد و خاك سیاه رشك بوستان گشت؛ جهان جهانی تازه شد و آوازه بلندگشت؛ دشت وكهسار سبز و خرم شد و مرغان چمن به ترانه وآهنگ همدم شدند. هنگام شادمانی است، پیغام آسمانی است، بنگاه جاودانی است، بیدارشو، بیدارشو.
ای پروردگار بزرگوار، حال، انجمنی فراهم شده وگروهی همداستان گشته كه به جان بكوشند تا از آن باران بخششت بهره ای به یاران دهند و كودكان خودرابه نیروی پرورشت در آغوش هوشْ پرورده، رشكِ دانشمندان نمایند؛ آئین آسمانی بیاموزند و بخشش یزدانی آشكار كنند. پس ای پروردگارمهربان، توپشت وپناه باش ونیروی بازوبخش، تابه آرزوی خویش رسند واز كم و بیش درگذرند و آن مرزوبوم را چون نمونهء جهان بالا بنمایند.
منابع و مأخذ:1- همان، ص117
2- پیام 26نوامبر2003
3- همان
4- مجموعهءمناجاتهای حضرت عبدالبهاء، چاپ آلمان، صص492- 490
امادربارهءدیدگاه خاص بهائیان راجع به ایران بایدبیان كرد كه، ما فوق شكوه گذشتهءآن كه مدیون پیامبرانی است همچون حضرت زرتشت، و شاهانی همچون كورش و داریوش، و دانشمندان وبزرگانی همچون مولانا جلال الدین رومی و حافظ شیرازی وابن سینا و زكریای رازی، و ملتی كه به فرمودهء حضرت بهاءالله در لوح دنیا، «مشارق رحمت و مطالع شفقت و محبت» بوده اند و «به نورخرد و دانش» منور و مزین، در این دور و عصر، به واسطهء آشكار شدن آئین جدید، شكوه وجلالی بی نظیر وبی همتابرای آن مقدّر شده است كه آوازهء آن را ابدی خواهد نمود.حضرت عبدالبهاء دراین مورد می فرمایند، پروردگار المیان محض فضل واحسان، هیكل ایران رابه خلعتی مفتخرفرموده وایرانیان راتاجی برسرنهاده كه جواهرزواهرش، برقرون و اعصار بتابد و آن ظهور این امر بدیع است...مشیت الهیه تعلق گرفته وقوهءمعنویه در ایران نبعان نموده.هذاامرٌ محتوم و و عدٌغیر مكذوب» (پیام ملكوت، ص112).
آری! ایران زادگاه دیانت بابی و بهائی است. حضرت باب در شیراز متولد شدند و در همین شهر اظهار امر فرمودند؛ مدتی در بوشهر به تجارت اشتغال داشتند؛ از شهرهای مختلف ایران از جنوب تا شمال غربی، مانند اصفهان و كاشان و ارومیه، عبور كردند تا در ماكو و بعد در چهریق در آذربایجان زندانی شدند و بالاخره در تبریز به شهادت رسیدند. منزل ایشان در شیراز (كه بعد از انقلاب ایران به دست دشمنان تخریب شد، اما نقشههای دقیق آن موجود است و در آینده به همان شكل اولیه بنا خواهد شد) یكی از دو محل حج است كه همهء بهائیان جهان باید به زیارت آن بشتابند.
حضرت بهاءالله از اهالی نور مازندران بودند كه در طهران متولد شدند. برای تبلیغ دیانت بابی به بسیاری از نقاط ایران از شرق تا غرب كشور، سفر كردند و در زندان سیاهچال طهران بود كه وحی الهی برای اولین بار بر ایشان نازل شد.
مؤمنین اولیه و شهدای این امر همه ایرانی بودند. بیست هزار شهید در سراسر خاك پهناور ایران جان خود را در راه این امر مقدس فدا كردند و با خون پاك خود زمین آن را رنگین ساختند. نور الهی از این سرزمین درخشید و تمام جهان را روشن نمود.
به این دلیل است كه كشور ایران در نظر تمام بهائیان جهان مقدس است و در جایجای آن اماكن متبركهای قرار دارد كه همهء بهائیان آرزومند زیارت آنند. حضرت عبدالبهاء كه خودشان در ایران متولد شدند، اما هنگام تبعید از آن فقط 9 سال داشتند و هرگز نتوانستند به این كشور مراجعت كنند، میفرمایند: «حضرت بهاءالله و حضرت باب هر دو ایرانی بودند و بیست هزار ایرانی در این سبیل جانفشانی نمودند و من نیز ایرانی هستم حتّی با وجود اینکه شصت سال است از ایران خارج شده ام هنوز راضی بآن نگشته ام که عادات جزئیهء ایرانی ترک شود. بهائیان ایران را میپرستند.»
همچنین در مورد مقام ایران در نظر بهائیان میفرمایند: «بهائیان چنان ایران را در انظار جلوه داده اند که امروز جمّ غفیری از اقالیم سبعه پرستش ایران مینمایند، زیرا شمس حقیقت از آن افق طلوع نموده و وطن مقدّس حضرت بهاءالله است. ملاحظه کنید که چه موهبتی حضرت یزدان در حقّ ایران و ایرانیان فرموده.»
دیانت بهائی از آنجا كه در ایران ظاهر شده است با فرهنگ ایران عجین است. بیشتر آثار الهی در این دور به زبان فارسی نازل شده است. به همین دلیل اكنون بسیاری از بهائیان عالم زبان فارسی میآموزند تا بتوانند كلام الهی را به زبان نزولی آن مطالعه كنند. حضرت عبدالبهاء به یكی از بهائیان غربی میفرمایند: «ای منجذب به نفحات، تا توانی همّت نما که زبان پارسی بیاموزی زیرا این لسان عنقریب در جمیع عالم تقدیس خواهد گشت و در نشر نفحات الله و اعلاء کلمه الله و استنباط معانی آیات الله مدخل عظیم دارد. امیدوارم که به تحصیل این لسان موفّق بر هدایت جمّ غفیری شوی.»
آثار بهائی از اشعار و ضربالمثلها و اصطلاحات رایج در ادبیات فارسی سرشار است و فرهنگ ایران از این طریق به سراسر عالم راه مییابد. تقویم بهائی تقویم شمسی است، سال بهائی با اول فروردین آغاز میشود و همهء بهائیان عالم نوروز را جشن میگیرند.
ایران جدا از ارتباطی كه با دیانت بهائی دارد نیز كشوری با عظمت است. حضرت عبدالبهاء در رسالهءمدنیه، كه مخزن بیانات ایشان در مورد تجدید حیات ایران است، در مورد تاریخ ایران میفرمایند: «در ازمنهء سابقه مملکت ایران بهمنزلهء قلب عالم و چون شمع افروخته بین انجمن آفاق منوّر بود. عزّت و سعادتش چون صبح صادق از افق کائنات طالع و نور جهان افروز معارفش در اقطار مشارق و مغارب منتشر و ساطع. آوازهء جهان گیری تاجداران ایران حتّی به سمع مجاورین دایرهء قطبیه رسیده و صیت سطوت ملک الملوکش ملوک یونان و رومان را خاضع و خاشع نموده بود. حکمت حکومتش حکمای اعظم عالم را متحیر ساخته و قوانین سیاسیهاش دستور العمل کلّ ملوک قطعات اربعهء عالم گشته. ملّت ایران مابین ملل عالم به عنوان جهانگیری ممتاز و به صفت ممدوحهء تمدّن و معارف سرافراز. در قطب عالم مرکز علوم و فنون جلیله بود و منبع صنایع و بدایع عظیمه و معدن فضائل و خصائل حمیدهء انسانیه. دانش و هوش افراد این ملّت باهره حیرت بخش عقول جهانیان بود و فطانت و ذکاوت عموم این طایفهء جلیله مغبوط عموم عالمیان. گذشته از آنچه در تواریخ فارسیه مندرج و مندمجست در اسفار تورات که الیوم نزد کلّ ملل اروپا من دون تحریف کتاب مقدّس مسلّم است مذکور که در زمان کورش که در کتب فارسیه بهمن بن اسفندیار موسوم حکومت ایران از حدود داخلیهء هند و چین تا اقصی بلاد یمن و حبشه که منقسم به سیصد و شصت اقلیم بود حکمرانی مینمود. و در تواریخ رومان مذکور که این پادشاه غیور با لشکر بی پایان بنیان حکومت رومان را که به جهانگیری مشهور بود با خاک یکسان نموده زلزله در ارکان جمیع حکومت عالم انداخت و نظر به تاریخ ابی الفدا که از تواریخ معتبرهء عربی است اقالیم سبعهء عالم را در قبضهء تصرّف آورد. و همچنین در آن تاریخ و غیره مذکور که از ملوک پیشدادیان فریدون که فی الحقیقه به کمالات ذاتیه و حکم و معارف کلّیه و فتوحات متعدّدهء متتابعه فرید ملوک سَلَف و خَلَف بود اقالیم سبعه را مابین اولاد ثلاثهء خود تقسیم فرمود. خلاصه از مفاد تواریخ ملل مشهوره مشهود و مثبوتست که نخستین حکومتی که در عالم تأسیس شده و اعظم سلطنتی که بین ملل تشکیل گشته تخت حکمرانی و دیهیم جهانبانی ایرانست.»
همچنین در مورد ملت ایران و وضعیت جغرافیایی آن میفرمایند: «همچو گمان نرود که اهالی ایران در ذکاء خلقی و فطانت و دهاء جبلّی و ادراک و شعور فطری و عقل و نهی و دانش و استعداد طبیعی از مادون دون و پستترند استغفر اللّه بلکه در قوای فطریه سبقت بر کلّ قبائل و طوائف داشته و دارند و همچنین مملکت ایران بهحسب اعتدال و مواقع طبیعیه و محاسن جغرافیا و قوّهء انباتیه منتهی درجهء تحسین را داشته»
شاید بسیاری از افراد با توجه به ذلت و عقبماندگی ایران در دویست سال گذشته امیدی به آیندهء روشنی برای این كشور نداشته باشند، اما، با توجه به آنچه ذكر شد، آیندهء ایران از نظر بهائیان بسیار روشن و درخشان است و تنها اندكی همت و غیرت و سعی و كوشش لازم است تا این كشور به عظمت دیرینهء خود، بلكه به جایگاهی اعظم از آن دست یابد. حضرت عبدالبهاء در رسالهء مدنیه به مردم ایران و اولیای امور كشور توصیه فرمودند كه «از تقلید نفوس متوهمه بپرهیزند، تغییر و تحول اساسی در طرز تفكر و رفتار فردی و اجتماعی را لازم شمرند، به فكر بزرگواری و عزت خود بین ملل و طوایف عالم باشند و با وجدانی آگاه و تمسك به خشیهالله دست به دست هم داده احتیاجات مملكت را دریابند و منافع شخصی را فدای مصالح عامه نمایند.» «حضرتش به خوانندگان آن رسالهء مباركه توصیه فرمود كه در بررسی مسألهء تجدد ناظر به باطن امور باشند. جوهر كلام مبارك آنكه عامل اصلی پیشرفت تمدن انسانی در طی قرون و اعصار قوای فعالهء مقلّبهء عقل و دانش بوده و هست.»
به این ترتیب به اعتقاد بهائیان آبادانی ایران بیش از هرچیز در گرو آن است كه ایرانیان اولاً دست از تقلید، چه تقلید از غربیان باشد، چه تقلید از علمای دینی، بردارند و از عقل خود استفاده كنند؛ دوم در راه خیر عموم از منافع شخصی خود صرفنظر نمایند و برای سازندگی مملكت با هم متحد شوند؛ سوم اینكه به جای توجه به امور ظاهری و بیاهمیت غرب به آنچه اصل و اساس تمدن است، یعنی علم، روی آورند.
بهائیان بر این باورند كه ایرانیان این گام مهم را برخواهندداشت، زیرا در آثار مقدسهء بهائی بشارات فراوانی دربارهء آیندهء ایران وجود دارد كه این گفتار را با ذكر چند بیان از حضرت عبدالبهاء در این مورد به پایان میبریم:
عنقریب ملاحظه خواهد شد که دولت وطنی جمال مبارک در جمیع بسیط زمین محترم ترین حکومات خواهد گشت. اِنّ فی ذلک عبرهً للنّاظرین و ایران معمورترین بقاع عالم خواهد شد اِنّ هذا لَفَضلٌ عَظیم.
بهاءالله ایران را روشن نموده و در انظار عمومی عالم محترم نماید و ایران چنان ترقّی نماید که محسود و مغبوط شرق و غرب گردد.
ایران مركز انوار گردد. این خاك تابناك شود و این كشور منور گردد و این بی نام و نشان شهیر آفاق شود و این محروم محرم آرزو و آمال و این بی بهره و نصیب فیض موفور یابد و امتیاز جوید و سرفراز گردد.
افق ایران از پرتو مه آسمان روشن و منیر گردد. عنقریب آفتاب عالم بالا چنان بدرخشد كه آن اقلیم اوج اثیر گردد و به جمیع جهان پرتو اندازد و عزت ابدیهء پیشینیان دوباره چنان ظهور نماید كه دیدهها خیره وحیران گردد.
ودرمناجاتی چنین دعا می فرمایند:
به نام یزدان مهربان. پاك یزدانا، خاك ایران را از آغاز مشكبیز فرمودی وشور انگیز و دانش خیز و گوه رریز؛ ازخاورش همواره خورشیدت نورافشان، ودرباخترش، ماه تابان نمایان؛ كشورش مهرپرور و دشت بهشت آسایش پرگل وگیاه جانپرور وكهسارش پرازمیوهءتازه وتر، وچمنزارش رشكِ باغ ِ بهشت؛ هوشش پیغام سروش، وجوشش چون دریای ژرف پرخروش.روزگاری بودكه آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواریش پنهان درزیرروپوش؛ بادبهارش خزان شدوگلزاردلربایش خارزار؛چشمهءشیرینش شورگشت وبزرگان نازنینش آواره ودربه در ِهركشوردور؛ پرتوش تاریك شدورودش آب باریك؛ تاآنكه دریای بخششت به جوش آمد و آفتاب دهش دردمید؛ بهار تازه رسید و باد جانپرور وزید وابر بهمن بارید، پرتو آن مهر ِمهرپرور تابید،كشور بجنبید و خاكدان گلستان شد و خاك سیاه رشك بوستان گشت؛ جهان جهانی تازه شد و آوازه بلندگشت؛ دشت وكهسار سبز و خرم شد و مرغان چمن به ترانه وآهنگ همدم شدند. هنگام شادمانی است، پیغام آسمانی است، بنگاه جاودانی است، بیدارشو، بیدارشو.
ای پروردگار بزرگوار، حال، انجمنی فراهم شده وگروهی همداستان گشته كه به جان بكوشند تا از آن باران بخششت بهره ای به یاران دهند و كودكان خودرابه نیروی پرورشت در آغوش هوشْ پرورده، رشكِ دانشمندان نمایند؛ آئین آسمانی بیاموزند و بخشش یزدانی آشكار كنند. پس ای پروردگارمهربان، توپشت وپناه باش ونیروی بازوبخش، تابه آرزوی خویش رسند واز كم و بیش درگذرند و آن مرزوبوم را چون نمونهء جهان بالا بنمایند.
منابع و مأخذ:1- همان، ص117
2- پیام 26نوامبر2003
3- همان
4- مجموعهءمناجاتهای حضرت عبدالبهاء، چاپ آلمان، صص492- 490
افزودن دیدگاه جدید