مارتا ال روت

در سال 1927 که در پراگ، چکوسلواکی، بودم، با منشی کنت لئو تولستوی، آقای والنتین بولگاکوف دیداری داشتم؛ گفتگویی طولانی دربارۀ کنت تولستوی و آشنایی او با نهضت بهائی داشتیم.  بعدها، در دسامبر 1930 با دوشیزه آلکساندرا تولستوی، کوچک‌ترین دختر این نویسنده و انسان‌دوست بزرگ روسی ملاقات کردم. در این دیدار بود که به من گفت، "هر آنچه آقای بولگالوف دربارۀ علاقۀ پدرم به نهضت بهائی به شما گفته کاملاً صحیح است. او در چهار سال آخر عمر پدرم با او بود؛ او منشی وی بود و کتابخانه‌‎اش را مرتّب می‌‎کرد." در آن زمان، در سال 1937، با خانم ایزابل گرنفسکی، از لنینگراد، مکاتبه داشتم و او دربارۀ کنت تولستوی مطالبی برایم نوشت.

از طریق این دوستان مهربان بود که نکاتی را برای نوشتن این مقاله یافتم.  وقتی تنها چند روز قبل، 31 مه 1932، با رئیس دانشگاه رومن کاتولیک در لهستان، که در سال 1914 در حیفا با حضرت عبدالبهاء ملاقات کرده بود، مصاحبه کردم بیشتر علاقمند شدم.  حضرت عبدالبهاء به او فرمودند در اروپا هیچ نویسنده‌ای بزرگتر از کنت لئو تولستوی نیست.  "چقدر جای تأسّف است که تولستوی، که تعالیم عبدالبهآء را اینقدر تحسین می‌کرد، هرگز افتخار دیدار با ایشان را نیافت."

آقای بولگاکوف در گفتگویی که با من داشت اظهار داشت، "کنت تولستوی تعالیم بهائی را از مطالعۀ کتب دریافت. تصوّر نمی‌کنم شخصاً با هیچ یک از بهائیان آشنا بوده باشد. ابتدا در ماه مه 1903، که خانم ایزابل گرینفسکی نمایشنامۀ عالی باب را به لنینگراد (پایتخت قدیم روسیه که در آن زمان پترزبورگ نامیده می‌شد) آورد، تولستوی دربارۀ امر بهائی مطلبی شنید؛ نمایشنامۀ مزبور به صورت شعر بود و تاریخی مشروح از مبشّر نهضت بهائی، جوانی به نام باب و حواریون اوّلیه‌اش که حروف حیّ نامیده می‌شدند، به دست می‌داد؛ صحنه‌ها در ایران روی می‌داد. این نمایش در یکی از تماشاخانه‌های اصلی سن پترزبورگ، در ژانویه 1904 به نمایش در آمد و استقبال زیادی از آن شد.  برخی از منتقدان در تمجید و تحسین آن غوغا کردند. مثلاً، فیدلر شاعر (که بعدها نمایشنامۀ مزبور را به آلمانی ترجمه کرد) اظهار داشت، «از پنج قسمت نمایشنامۀ منظوم باب بیش از تحقیقات عمیق علمی پروفسور ادوارد جی براون، گوبینو و دانشمندان و مورّخان روسی اطّلاعات کسب می‌کنیم.  چون هرولد تا کنون دو نقد کامل هنری را به این شعر اختصاص داده، ما فقط دربارۀ اجرای این نمایشنامه صحبت خواهیم کرد.  به ندرت اجرای نمایشنامه‌ای پیش از نمایش خانم گرینفسکی اینچنین به شهرت رسیده است.»"

هرولد، در تاریخ ژانویه 1904، چنین نوشت:

"نمایشنامه ماه مه سال گذشته، 1903، در بدترین موقع برای انتشار کتاب، به بازار آمد، با این همه قلم منتقدان در مجلّات و جراید در تحسین کار نمایشنامه‌نویس به جَوَلان آمد. به‌علاوه، جامعۀ روشنفکر ایران نامۀ هوشمندانۀ سپاسگزاری فرستاد؛ و مهم‌تر از همه ایزابل گرینفسکی رضایت خاطر روحانی عظیمی یافت که از جمله کسانی که نمایشنامۀ او را مورد تحسین قرار دادند، شیر ادبیات معاصر روسی، لئو تولستوی، بود."

آقای وسلیتسکی، روزنامه‌نگار روسی و رئیس انجمن مطبوعات بیگانه در لندن، دربارۀ نمایش باب در لندن به زبان انگلیسی سخنرانی کرد و متن آن در جزوه‌ای به زبان فرانسوی و انگلیسی منتشر شد.  یک بند از سخنرانی او را نقل می‌کنم: "در بحبوحۀ احزان ناشی از حرب مصیبت‌بار و مصائب دردناک داخلی آن کتاب، یعنی باب، تنها چیزی بود که در من تأثیری مسرّت‌بخش به جای می‌گذاشت و از آن زمان تا کنون منبع دائمی سرور و آسایش باقی مانده زیرا دلیلی واضح از سرزندگی روسیه و نابغۀ خلّاق آن است."1

آقای بولگاکوف به من گفت، "کنت تولستوی این نمایشنامه را با علاقۀ بسیار خواند و نامه‌ای در تحسین این اثر برای خانم گرینفسکی ارسال داشت و در طیّ آن اظهار داشت که نظر بسیار موافقی با تعالیم نهضت بهائی دارد." نامۀ او به این خانم در مطبوعات روسیه درج شد.  خانم گرینفسکی نیز دربارۀ این نامه که کنت تولستوی برای او نوشته و نزد او محفوظ مانده است، مطلبی برای من نوشت.

بعداً کنت تولستوی کتاب کوچکی اثر آقای آراکویان خواند که در آن تاریخ پیروان اوّلیۀ باب بیشتر توصیف شده و شرحی کوتاه از تعالیم نیز در آن داده شده است.  منشی او به من گفت که او با علاقه‌ای مشتاقانه آن را مطالعه کرد و سپس نسخه‌ای از آن را برای یکی از دوستانش به نام آقای بولانژه فرستاد که مشغول نوشتن کتابی دربارۀ کلّیه ادیان بود.  کنت تولستوی به آقای بولانژه توصیه کرد که فصلی را در این کتاب جدید به آئین بهائی اختصاص دهد.  متأسّفانه کتاب مزبور قبل از وفات کنت تولستوی انتشار نیافت، بعد هم جنگ جهانی رخ داد و کتاب هرگز به مرحلۀ چاپ نرسید.  آقای بولگاکوف گفت، "دل و جان کنت تولستوی متوجّه کلّیّۀ نهضت‎های جهانی مانند نهضت بهائی بود که هدف آن یگانگی کلّ نوع بشر است."

او همچنین اظهار داشت که کنت تولستوی با تقدیری عمیق کتاب "آراء نفوس" اثر ایوان نگیوین را خواند، که در آن مؤلّف مطالب زیادی دربارۀ ادیان گوناگون، از جمله فرقه‌های قدیمی مسیحی در روسیه، ادیان هندی، و آئین بهائی نوشته است.  تولستوی این اثر را از آن جهت دوست داشت که با نظامی‌گری و کلّیه جنگ‌ها مخالف بود و از صلح جهانی حمایت می‎‌کرد.  او نسخه‌هایی از این کتاب را به چند تن از دوستانش داد و آنها را به منزلش در یاسنایا ارسال داشت.

وقتی از آقای بولگاکوف پرسیدم که آیا کنت تولستوی کتب بهائی را هم در کتابخانه‌اش داشت، او جواب داد، "مسلّم است که داشت؛ او کتب بهائی را به چند زبان داشت. بعد از آن که نمایشنامۀ باب را خواند و از نهضت بهائی آگاه شد، کسی را فرستاد و آنچه کتاب که توانست خرید.  تصویری را در یکی از کتب انگلیسی به خاطر دارم – تصویر مرد جوانی که شبیه مسیح، و بنیان‌گذار این نهضت بود."

منشی گفت که کنت تولستوی کتب مقدّسۀ کلّیه ادیان را عمیقاً مطالعه کرده بود.  از آنجا که یکی از اصول بهاءالله زبان دوم جهانی است، از منشی پرسیدم که کنت تولستوی دربارۀ زبانی که به ترویج صلح جهانی کمک کند چه نظری داشت، و او بلافاصله جواب داد، "او بر این باور بود که این بسیار اهمّیت دارد، و وقتی که برای اوّلین بار دربارۀ اسپرانتو شنید، آنقدر خوشحال شد که کتاب دستور زبان اسپرانتو را گرفت، مدّت دو ساعت مطالعه کرد و سپس نامه‌ای به اسپرانتو نوشت! او در آن موقع هفتاد ساله بود.  او زبان‌های بسیاری می‌دانست، روسی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، عبری، یونانی، لاتین."

از آنجا که واژۀ "بهائی" در زبان فارسی به معنای "حامل نور" است، کنت تولستوی، به نظر من، روحاً بهائی بود، حتّی اگر اواخر ایّام حیاتش تعالیم بهائی را شنیده باشد.  او در دهم سپتامبر 1828 متولّد شد، و بنابراین تقریباً هفتاد و پنج ساله بود که برای اوّلین بار، با نمایشنامۀ باب، از این دیانت جهانی که برای صلح آمده و در ایران تقریباً اواسط سدۀ نوزدهم نشأت گرفته، اطّلاع یافت. تولستوی در دهم نوامبر 1910 درگذشت، امّا در یکی از آخرین نوشته‌هایش، شنیدم که، این کلمات را نوشت که نه تنها این نسل بلکه نسل‌های آتی که هنوز ولادت نیافته‌اند خواهند خواند: "زندگی خود را صرف تلاش برای باز کردن قفل اسرار عالم وجود می‌کنیم، امّا زندانی دولت ترکیه، بهاءالله، که در عکّا، واقع در فلسطین، سکونت دارد، کلید این قفل را در اختیار دارد!"

(مارتا روت، عالم بهائی، 1932-1934)

 

1-     برگرفته از جزوۀ سخنران ایراد شده توسّط آقای وسلیتسکی، رئیس انجمن مطبوعات بیگانۀ فندن، نشر به فرانسوی و انگلیسی، لندن، 1907، در انتشاراتی Chronide، لندن، اس دابلیو، خیابان بسبورو، شماره 29.

سایر دسته بندیها

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.