نقل از کانال تلگرام نگاه نو:
قهرمان زن، زیر نگاه ستایشآمیز پادشاه به پیشنهاد وی گوش میدهد. پیشنهاد شاه این است: دست از عقیدهات بردار، با من ازدواج کن و به عنوان ملکه محبوب من یک زندگی راحت و پر از تجملات برای تو فراهم خواهد شد. ۴۵۰ تماشاگر در حالی که نفس را در سینه حبس کردهاند این صحنه را تماشا میکنند. طاهره با وقار، تدبیر و شجاعت پیشنهاد شاه را رد میکند، او در عوض تصمیم گرفته است زندگی خود را وقف امری کند که به باور او مقدر است تا جهان را دگرگون سازد. این اجرا که در روز هشتم ژوئیه در سالن تئاتر آکادمی ملی هنرهای نمایشی دولت آذربایجان به صحنه رفت اجرای نخست تئاتری با نام «دختر خورشید» بود. این نمایش، اجرای جدیدی است دربارۀ زندگی طاهره، شاعر، ادیب و دانشمندی سرشناس و قهرمان آزادی زنان.
در سال ۲۰۱۶، کتابی دربارۀ زندگی و آثار طاهره ترجمه و منتشر شد که مردم آذربایجان را به طور فزایندهای علاقهمند به زندگی این قهرمان برجسته آزادی زنان نموده است. بعد از اینکه خانم کامله سلیم موسلیمگیزی که خبرنگاراست از داستان زندگی طاهره اطلاع پیدا کرد چنان تحت تأثیر قرار گرفت که تصمیم به تولید تئاتر «دختر خورشید» گرفت. خانم موسلیمگیزی حدود ۳۰ دانشجو از دانشگاههای باکو را برای ایفای نقش در این نمایش انتخاب کرد.
طاهره در اوایل قرن نوزدهم در یک خانواده برجسته مذهبی در قزوین به دنیا آمد. او علاقه خاصی به مسائلی داشت که در آن زمان فرای توانمندی زنان و نامناسب برای آنان محسوب میشد. طاهره با وجود موانع موجود، شاعر و ادیبی برجسته شد که گذشت یک قرن و نیم از تأثیر و نفوذ وی که در زمان خودش نیز محسوس بود کاسته نشده است. در ۱۸۴۴، طاهره نخستین زنی بود که تعالیم حضرت باب، مبشر ظهور حضرت بهاءالله را پذیرفت و به یکی از چهرههای شاخص جنبشی تبدیل شد که بعدها سراسر ایران و ورای آن را فرا گرفت و در طی چندین سال دهها هزار نفر به آن ایمان آوردند.
هنگامی که در ۱۸۴۸ طاهره و حضرت بهاءالله در گردهمایی تاریخی قریه بدشت یکدیگر را ملاقات کردند لقب طاهره به معنای پاک توسط حضرت بهاءالله برای وی انتخاب شد. در این گردهمایی تاریخی بود که طاهره روبندۀ خود را از صورت برداشت، عملی که در ایران قرن ۱۹ که اجتماعی مردسالارانه بود و زنان در حوزۀ عمومی آن نقش چندانی نداشتند، غیرقابل تصور بود. در آن لحظه تاریخی طاهره اعلام کرد که دوران برابری زنان و مردان فرا رسیده است و تعالیم حضرت باب نماد انفصال مهم از سنتهای گذشته است، عملی که حضرت شوقی افندی آن را صدای نفخۀ صور یا دمیدن در شیپور نامیده است.
چهار سال بعد، حکومت ایران دست به سرکوب بیرحمانۀ پیروان حضرت باب زد و طاهره در تهران دستگیر و زندانی شد. او از انکار عقیدۀ خود امتناع کرد و کشته شد. آخرین کلماتی که قبل از مرگ بر زبان آورد از ورای بیش از یک قرن و نیم هنوز به گوش میرسد: «شما میتوانید هرگاه که اراده کنید مرا به قتل برسانید اما نمیتوانید آزادی و پیشرفت زنان را مانع شوید.»
مدتهاست که طاهره توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. شرقشناسان غربی قرن نوزدهم دربارۀ تأثیر وی بر ادبیات و برابری جنسیتی بسیار نوشتهاند. در سالهای اخیر مقالات و کتابهای آکادمیک متعددی دربارۀ او نوشته شده است و سه جلد از اشعارش به انگلیسی ترجمه شدهاند. هنرمندان همچنین به دنبال به تصویر کشیدن تأثیر مهم وی بر بشریت بودهاند و نمایشنامهنویسان، موسیقیدانان، فیلمسازان و رماننویسان با الهام از زندگی و نوشتههای او، به خلق آثار هنری پرداختهاند. طاهره به زبان فارسی، عربی و آذری که یکی از زبانهای رایج قزوین و مناطق اطراف آن بود مینوشته است. زبان آذری، زبان اصلی کشور آذربایجان است.
افزودن دیدگاه جدید