" و در اين كور خداوند عالم، بنقطه بيان (از القاب حضرت باب) آيات و بيّنات خود را عطا فرموده و او را حجّت ممتنعه بر كلّ شيء قرار داده و اگر كلّ ما على الارض جمع شوند نميتوانند آيه بمثل آياتى كه خداوند ازلسان او جارى فرموده اتيان نمايند و هر ذى روحى كه تصوّر كند بيقين مشاهده ميكند كه اين آيات از شأن بشر نيست بلكه مخصوص خداوند واحد احد است كه بر لسان هر كس كه خواسته جارى فرموده، و جارى نفرموده و نخواهد فرمود الاّ از نقطه مشيّت ( روح الامین) زيرا كه او است مرسل كلّ رسل و منزل كلّ كتب ... كلّ با علوّ قدرت خود خواستند كه اطفاء كلمات الله را نمايند ولى كلّ عاجز شده و نتوانستند. "
(منتخباتی از كتاب بيان فارسی از آثار حضرت باب)

دیانت بابی
در جمیع ادیان آسمانی بشارت به دو ظهور بزرگ پی در پی داده شده است که توسط آن دو ظهور عالم به نور خداوند روشن شود و سلطنت الهی در جهان برقرار گردد و مرحله جدیدی در تاریخ عالم انسانی شروع گردد، که به اعتقاد بهائیان ظهور اول ظهور حضرت باب، جهت آماده سازی مردم برای عرفان ظهوری عظیم تر، و ظهور ثانی ظهور حضرت بهاءالله میباشد که اساس نظمی نوین و مدنیتی روحانی در عالم بشریت را بنا نهاد. دیانت بابی در محیطی که مذهب شیعه اسلام بود ظهور کرد، (چنانچه دیانت مسیحی نیز از محیطی که یهودیان بودند بپا خاست و " بسیاری از عقاید یهودی توسط مسیحیت اخذ شد و به صورت جزئی از این دین در آمد"[i] و " به مدت دو قرن دیانت مسیحی در نظر همسایگان، تجدید و تجددی از آن دیانت آبا اجدادی (دیانت یهودی) بشمار می آمد"[ii] ) و مومنین اولیه این آئین الهی، مسلمینی بودند که اعتقاد به رجعت امام دوازدهم داشتند که مومنان را هدایت نموده و دیانت الهی را تجدید نماید. این اعتقاد به ظهور و رجعت، اساس تعالیم مکتب شیخی بود که به دنبال نام شیخ احمد احسائی نامیده شده بود. " این نجم بازغ الهی و مصباح هدایت ربانی ... قلب پاک و ضمیر منیرش بانوار تقدیس و تنزیه محل تجلی اسرار پروردگار شد و با اتصاف بکمالات روحانی و زهد و تقوای ربانی نفوس مستعده را بقرب طلوح صبح حقیقت بشارت داد"[iii]. معروف است که شیخ احمد احسائی همیشه اوقات در بالای منبر بیانات خود را باین بیت شروع میفرمود:
من آن ستاره صبحم که در زمان ظهور همیشه پیشرو آفتاب می آید
شیخ احمد احسائی و جانشینش سید کاظم رشتی اعتقاد سنتی تفسیر و تعبیر لفظی را ترک کردند و اعتقاد به مفاهیمی چون رجعت امام دوازدهم را تمثیلی و نمادین دانستند[iv]. این دو عالم جلیل القدر، برگزیده خداوند و مبشرین ظهور قائم موعود بودند، که پیروانشان را برای ظهور موعود در آینده ای بسیار نزدیک آماده کردند (در کتاب مهدی موعود آمده است: ابن ماجه این حدیث حسن و صحیح را که ثقات محدثین نقل کرده اند در کتاب سنن از عبدالله بن حارث بن جزء زبیدی روایت نموده که پیغمبر (ص) فرمود: مردمی از جانب مشرق قیام نمایند و سلطنت را برای مهدی آماده سازند).
در هر صورت، در نیمه قرن سیزدهم هجری قمری، زمانیکه مردم ایران زمین در مرداب اوهام و خرافات و تعصبات جاهلانه غرق گشته و در خواب غفلت و نادانی فرو رفته بودند، جوانی بیست و پنج ساله، از سلاله اهل بیت حضرت محمد (ص) به نام سید علی محمد، ملقب به باب، مشهور به طهارت ذات و حسن رفتار و صداقت و تقوی در بین ناس ، در شب پنجم جمادی الاول سال 1260 هجری قمری در شیراز (همچنین سال بعد در مکه) در حالی که یکهزار سال تمام از رحلت امام حسن عسگری می گذشت اعلان نمود که برگزیده خداوند برای رسالت آسمانی جدید و همان قائم موعود است.
جمالی ز شیراز و شیرازیان همان روح خیزد که از تازیان
که شیراز نشان دارد از حجاز حقیقت شمر این سخن نی مجاز
( پیر جمالی)
خدیجه بیگم، همسر حضرت باب، درباره نحوه پی بردن به مقام حضرت باب حکایت میفرمایند که: شبی از شبها نیمه شب، هیکل مبارک ( حضرت باب) را دیدم که در اطاق طبقه فوقانی منزل ایستاده و دستها بسوی آسمان بلند کرده بودند و در حالی که سیل اشک از چشمان مبارک جاری بود با صدائی دلکش به مناجات مشغول بودند. نوری درخشان صورت مبارک را چنان روشن کرده بود که اشعه آن به اطراف ساطع می شد. جلال و شکوهی که در آن هیکل مبارک منعکس بود مرا چنان دچار رعب و وحشت کرد که بدون اختیار در جای خود میخکوب شده سرتا پای بدنم بلرزه در آمد... حضرت باب در توضیح آن شب تاریخی به حرم مبارک میفرمایند: این خواست خداوند بود که تو مرا در آن حالت ببینی تا هرگز بخود شک و تردید راه ندهی و به یقین بدانی که من همان مظهر موعودی هستم که مردم هزار سال است انتظارش را می کشند. آن نوری که دیدی از وجود و قلب من سرچشمه می گرفت انتهی.[v]
باری، " از آنجا که پیام حضرت باب استبداد سیاسی سران قاجار و نیز استبداد دینی سران مذهبی ایران را مورد سوال قرار داد و مشروعیت قدرت ایشان را که بر مبنای سنت پرستی استوار بود با طرد و نفی سنت های پوسیده به امر الهی مورد خطر انداخت، بسیاری از علمای دینی و حکام محلی و زمامداران مملکتی، آن حضرت و پیروانش را تکفیر کردند و با هزاران تهمت و دروغ و افتراء مردم را از تحقیق در مورد آئین جدید ترساندند که این شیوه عقیم و ظالمانه هم اکنون نیز ادامه دارد. ... در سه سال اول پس از اظهار امرشان، حضرت باب در شهرهای گوناگون از جمله شیراز و مکه و اصفهان اقامت داشتند که اکثر این اوقات در حبس خانه به سر میبردند. اما سه سال آخر زندگانی عنصری حضرت باب در زندانهای ماکو و چهریق ( آذربایجان) گذشت، چرا که علماء و صدر اعظم ایران در آن زمان یعنی میرزا آغاسی را امید بر این بود که شاید به این ترتیب ارتباط مردم با آن حضرت قطع شود و امرش فراموش گردد. اما تعداد پیروان حضرتش روز به روز بیشتر شد"[vi]. خانم دیولافوآ که در سالهای 1881 و 1884 در ایران تحقیقات بسیاری در خصوص بابیان انجام داده، درباره حضرت باب مینویسد: " مانند تمام قائدین رفورماتر به شدت با خرابی اوضاع عمومی و فساد اخلاق و حرص و آز حکام و مأمورین دولتی و رفتار روحانیون مبارزه کرد ..."[vii].
باری، پیام حضرت باب بسرعت در سراسر ایران منتشر شد و در بین همه اقشار جامعه، " شهری و روستایی، شاهزادگان، مشایخ، علما، تجار، کسبه، بازاری و دهقانان"[viii] جنبشی بی نظیر پدید آمد و بسیاری از علمای مذهبی اسلام به آئین حضرتش ایمان آوردند که از بين روحانيان شخصيت های بزرگی چون سید يحيی دارابی و ملا محمد علی زنجانی را میتوان نام برد. ملا محمد علی زنجانی، حجةالاسلام، از جمله مجتهدین عالیقدر شیعه " که دارای احترام و نفوذ فراوان بود و در محضر درسش صدها نفر تحصیل نموده و دهها تن به درجه اجتهاد رسیده بودند"[ix]. مقام علمی او به حدی بود که هنگام باز گشت از عتبات، علما دو فرسنگ وی را مشایعت نمودند. ایشان پس از شنیدن ندای حق وکسب اطلاع ازاینکه تعداد کثیری به آئین حضرت باب گرویده اند به مصداق آیه 16 سوره شوری، برهان و حجت محاجین را باطل شمرده ( وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ، یعنی آنان که در دین خدا جدل و احتجاج می کنند پس از آنکه خلق دعوت او را پذیرفتند حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است و بر آنها قهر و غضب و عذاب سخت خواهد بود)، ندای حق را حجت بالغه شمرده، خود را موظف به تحقیق و تفحص درباره آئین حضرت باب دانسته و به کلمه مبارکه " رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا "[x]، ناطق شده و به شرف ایمان نائل آمد. همچنین، سید یحیی دارابی، " که در فصاحت بیان مانند نداشت و بر معارف اسلامی و حقایق قرآن احاطه ای عمیق داشت و در علم و فلسفه کم نظیر بود. شگفتی آور است که سی هزار حدیث از حفظ داشت و بعلت همین فضل و دانش وقتی ندای حضرت باب بلند گردید محمد شاه وی را انتخاب کرد که به شیراز رود و در امر باب تحقیق بعمل آورد. البته نیت سید یحیی آن بود که بتواند با فصاحت و بلاغتی که داشت و علم و فضیلتی که دارا بود جوان بیست و پنج ساله درس نخوانده را متقاعد سازد تا از ادعای خویش دست بر دارد. به گفته خود او با همین نیت روانه شیراز گردید. سه بار حضرت باب را ملاقات کرد و به اعتراف خود او در دفعه نخست علم خود را در برابر علم وی چون قطره در مقابل دریا دید و بار دوم او را چون آفتاب و خود را چون ذره مشاهده کرد و در مرتبه سوم در محضرش از هوش برفت و بیهوش شد. آنچنان شیفته حضرت باب گردید که بازگشت به طهران و تسلیم گزارش حضوری به شخص شاه را اتلاف وقت دانست و به یک گزارش کوتاه کتبی اکتفا نمود..."[xi]. چنانچه گیلبرت (Gilbert) رمان نویس فرانسوی در مجله آسیائی ( La Journal Asiatique ) که به سال 1873 در مارسی چاپ شده مینویسد: " ... تعجب فوق العاده پادشاه هنگامی روی داد که شنید که این مأمور عالی او که برای در هم شکستن اصول عقاید باب اعزام شده بود در سلک پیروان مخلص و جانفشان او در آمده است ...".
حضرت باب در کتابها و الواح متعددی که از قلم ایشان به وحی الهی نازل گردید، تاکید بر ظهور قریب الوقوع موعودی عظیم تر، من یظهره الله (آنکه خداوند ظاهرش خواهد ساخت)، را نمود که منظور از آن، ظهور پیغمبری جدید بود. سرانجام، در سال 1266 هجری قمری، بدلیل گرویدن روز افزون مردم به این آئین آسمانی، به مصداق آیه 87 سوره بقره با این مربی ربّانی عمل نمودند: أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ ( آیا هر گاه برای شما پیغمبری از جانب خدا بیاید و اوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد سرکشی نموده و گروهی را تکذیب نموده و جمعی را می کشید؟)، و حضرت باب به تائید و فتوای علماء در شهر تبریز تیر باران شدند و روایت نقل شده از ائمه اطهار در احادیث مرویه در باب سیرت و اخلاق قائم، در مورد واقعه ناگواری که در آذربایجان اتفاق می افتد به وقوع پیوست ( در صفحه 908 مهدی موعود و 436 ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار آمده است: در غیبت نعمانی از ابو بصیر از حضرت صادق نقل کرده که گفت: پدرم فرمود: " لابدنا من آذربیجان لا یقوم لها شئی فاذا کان ذلک فکونوا احلاس بیوتکم و البدوا ما البدنا فاذا تحرک محرک فاسعوا الیه و لو حبوا و الله لکانی انظر الیه بین الرکن و المقام یبایع الناس علی الکتاب جدید علی العرب شدید، یعنی ناچار ما (اهل بیت) را در آذربایجان واقعه ای پیش آید که هیچ چیز نمی تواند با آن برابری کند. پس چون این حادثه وقوع یابد، ملازم بیت خود باشید و در جای خود اقامت کنید، مادامی که ما اقامت نمودیم پس چون شخص متحرکی بجنبش آمد آنگاه بسوی او بشتابید (اشاره به ظهور ثانی، ظهور حضرت بهاءالله) اگر چه با سینه باشد. بخدا قسم گویا می بینم او را که مابین رکن و مقام با مردم بیعت می فرماید به کتابی جدید که بر عرب سخت است و شدید)".
مولوی در مثنوی میفرماید:
متهم داری کسانی را که حق کرد امین مخزن هفتم طبق
متهم نفس است نی عقل شریف متهم حس است نی نور لطیف
در کتاب عوالم بحرینی از امام صادق (ع) روایت شده که فرموده اند: " و لقد یظهر صبی من بنی هاشم و یامر الناس ببیعته و هو ذو کتاب جدید، یبایع الناس بکتاب جدید علی العرب شدید فان سمعتم منه شیئا فاسرعوا الیه"؛ حضرت بهاءالله با توجه به این حدیث می فرمایند: " خوب وصیت ائمه دین و سرج یقین را عمل نمودند. با اینکه می فرماید: اگر شنیدید که جوانی از بنی هاشم ظاهر شد و می خواند مردم را به کتاب جدید الهی و احکام بدیع ربانی بشتابید بسوی او، مع ذلک جمیع حکم کفر و خروج از ایمان به آن سیّد امکان دادند و نرفتند بسوی آن نور هاشمی و ظهور سبحانی مگر با شمشیرهای کشیده و قلب های پر کینه"[xii].
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
بیاناتی از حضرت بهاالله را زینت بخش این مقال می کنیم که میفرمایند: " به علماء از قول بهاء بگو ما به زعم شما مقصریم، از نقطه اولی (حضرت باب) روح ما سواه فداه چه تقصیری ظاهر که هدف رصاصش (گلوله سربی) نمودید. نقطه اولی مقصر، از خاتم النبیین روح العالمین له الفداء چه تقصیری باهر که بر قتلش مجلس شورا ترتیب دادید. خاتم النبیین مقصر، از حضرت مسیح چه تقصیر و افترا هویدا که صلیبش زدید. حضرت مسیح به زعم باطل شما کاذب، از حضرت کلیم چه کذبی و افترایی آشکار که بر کذبش گواهی دادید. حضرت کلیم به زعم باطل شما کاذب و مقصر، از حضرت خلیل چه تقصیری هویدا که در آتشش انداختید. اگر بگویید ما آن نفوس نیستیم، می گوییم اقوال شما همان اقوال و افعال شما همان افعال"[xiii].
در مدرسه کس را نرسد دعوی توحید منزلگه مردان موحد سر دار است
باری، مخالفین را امید چنان بود که این آئین ربانی با از بین رفتن موسسش رو به نابودی و زوال گذارد، و لیکن همچنانکه در آیه 32 سوره توبه قرآن مجید آمده است: يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (کافران میخواهند که نور خدا را با دهانشان خاموش کنند و خدا نگذارد، تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند)، آوازه این آئین آسمانی نه تنها خاموش نشد، بلکه به اراده الهی، به خارج از مرزهای ایران نیز کشیده شد.
داستان حیرت انگیز حیات حضرت باب بسیاری از متفکرین و دانشمندان جهان را تحت تاثیر خود قرار داده که در اسناد تاریخی گزارشاتی در این خصوص به ثبت رسیده است. پروفسور ادوارد براون، شرق شناس دانشگاه کمبریج در خصوص حیات حضرت باب مینویسد: " کیست که بتواند مجذوب روح متعالی باب نشود؟ زندگی پر از رنج و عذاب او، خلوص او، جوانی او، شهامت و صبر عاری از گلایه او در سختی ها... و از همه بالاتر مرگ اندوهگین او، اینها همه بشدت احساس همدردی ما را نسبت به پیامبر جوان شیرازی بر می انگیزد"[xiv]. سر فرانسیس یانگ هازبند ((Younghusband دانشمند انگلیسی و رئیس هیئت مطالعات مذهبی، در کتاب تاریخ اعصار (History of the Times) می نویسد: " حکایت باب ... حکایتی از دلاوری های روحانی است که هیچ چیز بر آن تفوق نتواند جست ... زندگی باب از مهمترین وقایع قرن است که حقیقتاً ارزش مطالعه و تحقیق را دارا می باشد"[xv]. عالیجناب دکتر چاین (F.K. Cheyne) دکتر در علم الهیات و دانشمند معروف کتب مقدسه در دانشگاه آکسفورد و عضو فرهنگستان انگلستان حضرت باب را چنین می خواند: "مسیح عصر ... و فرستاده الهی، بلکه صاحب مقامی والاتر. ترکیبی که او از قدرت و عطوفت در خود داشت آنقدر نادر است که ما باید او را در ردیف مردانی خارق العاده به شمار آوریم"[xvi]. و در نهایت، نیکولا (Nicola)، مورخ مشهور فرانسوی مینویسد: " زندگی او (باب) از نمونه های برجسته شجاعت و شهامتی است که بشریت تا بحال اقبال دیدنش را داشته است"[xvii]، او حتی فراتر رفته و عصر حاضر را به زمان حضرت مسیح تشبیه نموده است:" او خود را فدای بشر کرد ... او هم مثل مسیح جان خود را در راه برقراری حکومت مساوات، عدالت و محبت برادرانه فدا نمود"[xviii]. جالب توجه آنکه، جناب ویلیام سیرز وجوه تشابه فی مابین حیات حضرت باب و حضرت مسیح را بررسی کرده اند، که خود شاهدی است بر این مدعا که تاریخ همواره تکرار میشود. ذکر برخی از این وجوه تشابه در این مقام خالی از لطف نیست: " هر دو جوان بودند ( هر دو تقریباً در 25 سالگی به رسالت بر گزیده شدند)، هر دو بخاطر محبت و شفقتشان معروف و مشهور بودند، دوره حیات هر دو بسیار کوتاه بود و با سرعتی فوق العاده به اوج خود رسید، هر دو شجاعانه با سنن و آداب کهنه و پوسیده و قوانینی که از ادیان گذشته به ارث رسیده بودند به مبارزه برخاستند ، آنها جامعه باجگیر و فاسد زمان خود را چه در زمینه های مذهبی و چه غیر مذهبی هر دو محکوم کردند ، بزرگترین دشمنان آنها رهبران مذهبی سرزمینشان بودند این رهبران محرک تمام مصائبی بودند که آنها می بایست تحمل نمایند ، هر دو آنها را به زور نزد مقامات دولتی حاضر کرده و در معرض محاکمه قرار دادند ، هر دو را پس از استنطاق تازیانه زدند ، هر دو آنها در ملأ عام و با تحقیر و اهانت بسیار به قربانگاه خود برده شدند ، هر دو کلماتی امیدبخش و پر از وعد و وعید به آن کسی گفتند که می بایست با آنها به قتل برسد این کلمات حتی در حرف و لغت هم شبیه به هم بودند مانند: " تو در بهشت با من خواهی بود" ، در واقعه شهادت هر دو که در ساعت 12 ظهر صورت گرفت به دنبال شهادت، ظلمت همه جا را فرا گرفت ، در هر دو مورد پس از شهادت ، سرگشتگی ، حیرانی و نا امیدی مومنین را فرا گرفت، امر هر دو آنها توسط حواریون آنها (پطرس و پولس هر زمان) به سراسر جهان برده شد، هر دو آنها با کلمات مشابهی به این سوال که " آیا شما شخص موعود هستید؟" پاسخ گفتند ، هر دو آنها حواریون خود را مخاطب قرار دادند و تشویق کردند که پیامشان را تا به اقصی نقاط عالم ببرند"[xix]. بلی، تاریخ آئینه عبرت است و این است سّر حدیث مشهور نبوی که در صفحه 131 جلد 53 بحارالانوار و همچنین در صفحه 169 جلد چهارم " طاووس بهشتیان" از حضرت رسول اکرم (ص) در خصوص امت اسلام نقل شده است: " در میان بنی اسرائیل هیچ حادثه ای روی نداده است جز اینکه در میان امّت من نظیر آن روی خواهد داد، حتّی خَسْف و قَذْفٌ و مَسْخٌ."

[i] جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ترجمه منوچهر صبوری، ص 499.
[ii] دیانت بهائی آئین فراگیر جهانی، ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، صفحه 11
[iii] ابوالقاسم افنان، چهار رساله تاریخی درباره طاهره قرةالعین، ص 15
[iv] جزوه آیین جهانی، صفحه 24
[v] خدیجه بیگم حرم حضرت اعلی، تألیف حسن م. بالیوزی، ترجمه دکتر مینو ثابت، سپتامبر 1999، صفحه 8 - 10
[vi] مقاله آئین جهانی بهائی، نادر سعیدی
[vii] تحولات فکری و اجتماعی ایران، از گاتها تا مشروطیت، صفحه 230
[viii] تحولات فکری و اجتماعی ایران، از گاتها تا مشروطیت، صفحه 230
[ix] ایران آینده، جمشید فنائیان، صفحه 49
[x] آیه 193 سوره آل عمران
[xi] ایران آینده، جمشید فنائیان ، صفحه 46
[xii] کتاب مستطاب ایقان، صفحه 160
[xiii] اصول عقاید بهائیان، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، صفحه 51
[xiv] دزدی در شب، ویلیام سیرز، ترجمه فاروق ایزدی نیا، ناشر: موسسه مطبوعات امری آلمان، صفحه 122
[xv] دزدی در شب، ویلیام سیرز، ترجمه فاروق ایزدی نیا، ناشر: موسسه مطبوعات امری آلمان، صفحه 123.
[xvi] دزدی در شب، ویلیام سیرز، ترجمه فاروق ایزدی نیا، ناشر: موسسه مطبوعات امری آلمان، صفحه 123.
[xvii] دزدی در شب، ویلیام سیرز، ترجمه فاروق ایزدی نیا، ناشر: موسسه مطبوعات امری آلمان، صفحه 122.
[xviii] دزدی در شب، ویلیام سیرز، ترجمه فاروق ایزدی نیا، ناشر: موسسه مطبوعات امری آلمان، صفحه 122.
[xix] دزدی در شب، ویلیام سیرز، ترجمه فاروق ایزدی نیا، ناشر: موسسه مطبوعات امری آلمان، صفحه 111.

سایر دسته بندیها

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.