الله ابهی
من یک مرد جوان مسلمان زاده ام... پیرامون پیداکردن راهم راه های زیادی طی کردم,از مکاتب تاریک مثل گوت و لاوینی گرفته تا فرقه های دراویش... ذاذن,بودیسم,حنفی,وهابی,تشیع و حتی ویکا.
همیشه این مشکل را داشتم که حکام مذهبی در هر فرقه به دنبال این بودن که مثل یک دیکتاتور رفتار کنن...همیشه آن ها هستند که می خواهند همه آن ها را به عنوان سمبلی از واقعیت بپذیرند... و جدای از این تمام ان ها هیچ یک از مشکلات من جوان که 3 سال از تحصیلم را به دنبال واقعیت طی کردم را نمی توانستند حل کنند... مشکلاتی مانند این که چه جوری تمایلات جنسی شخصی مثل من می تونه بدون این که برای اون که آس ذهنی ایجاد کنه با مسیر عرفانیش هم راستا بشه... چه جوری بدون این که ار خودش غافل بشه بتونه یک زندگی مادی درست و حسابی برای خودش درست کنه و اصلا این که این کار باید از چه طریقی انجام بشه؟
بعد از مطالعات مختصرم بر روی نوشته های حضرت بهاءالله تونستم به یک جمع بندی برای خودم برسم... همه ی اطرافیانم و حتی خانوادم تغییر را در من حس کردن... و از همه مهم تر احساس می کنم به اصل خودم نزدیک تر شدم چیزی که حتی در تعالیم کابالا نتونستم بهش برسم.
من به شدت حساس و منتقدم چون واقعا دوست دارم واقعیت را پیدا کنم و خوشحالم که تا به امروز نتونستم به نوشته های بهائی ایرادی وارد کنم چه بسا ایراد هایی که بودند اما جواب هاشان را در سایت شما یا سایت های هم راستای شما پیدا کردم و امید وارم که سوال بی جوابی برام رخ نده و در میان بهائیان کسی مثل بعضی اشخاص در اسلام خودشو تعبیری واقعی از دین و خدا نبینه!
من خیلی خیلی اشتباه کردم و خوشحالم که بهاءالله راه را به من نشان داد...هرچند من از خیلی ها دور شدم به خاطر این ایمان جدیدم اما به آینده خوشبینم.
بی نام و نشان :