مهدي جان سلام
بعرض ميرسد آنچه توسط بهائي ستيزان بزرگنمائي ميشود و به نظر شما چالشي جدي آمده مجموعا سوء برداشتهائي است كه در خصوص تفاوتهاي حقوق زنان و مردان در آثار بهائي وجود دارد
نخست اينكه تساوي حقوق به معناي يكساني آن نيست بلكه به معناي معادل و مساوي بودن است، در مواردي زنان حقوق بيشتري دارند مثلا چنانچه امكان تحصيل براي همه فرزندان وجود نداشته باشد اولويت با فرزندان دختر است، پرداخت مهريه و نفقه با مردان است، زنان از رفتن به حج و عضويت در بيت العدل اعظم معاف شده اند. در اموري نيز مردان حقوق بيشتري دارند مثلا در ميزان ارث پدر و مادر اندكي تفاوت وجود دارد ولي دركل تعادل بين دو جنس برقرار است و حق هيچيك ناديده گرفته نشده
همانگونه كه عرض شد عضويت بيت العدل اعظم وظيفه اي سنگين و بلند مدت (پنج ساله) است كه زنان بنابر ملاحظاتي از آن معاف شده اند و محروميت از تصدي مقام و مناصب عالي به حساب نميايد زيرا اعضاي اين جمع بصورت فردي داراي مقام يا مرجعيتي نيستند . بالاترين منصبي كه در ديانت بهائي وجود دارد " ايادي امرالله " است كه زنان زيادي به اين مقام رسيده اند. حضرت ولي امرالله نيز در جائي نفرمودند كه زنان صلاحيت عضويت در بيت العدل ندارند و چنين ديدگاهي كلا در آثار بهائي ذكر نشده
مسئله امكان اختيار دو همسر در كتاب اقدس مطرح شده ولي در تبيينات حضرت عبدالبها توضيح داده شده كه اين امر تعليق به شرط محال است زيرا امكان رعايت عدالت بين دو همسر وجود ندارد و بهائيان عملا مجاز به ازدواج همزمان با دو زن نيستند. اجازه استخدام دوشيزگان براي انجام امور منزل هم هيچ ربطي به ازدواج ندارد و برقراري هيچگونه رابطه بين زن و مرد خارج از پيمان زناشوئي پذيرفته نيست. اينكه چرا ممنوعيت اختيار بيش از يك همسر در كتاب اقدس به صراحت نيامده جاي تحقيق و تأمل دارد ولي آنچه واضحا قابل فهم است رعايت اصل تدريج در تغيير حكم ديانت اسلام است كه چهار زن را بصورت نكاح و زنان نامحدود را بصورتهاي ديگر مجاز ميدانست و محدود كردن يكباره آن به يك زن نياز به زمينه سازي فرهنگي بيشتري داشت
جالب اينجاست كه اين ايرادات غالبا از سوي بهائي ستيزاني مطرح ميگردد كه خودشان معتقد به تبعيضات ديني فاحش عليه زنان هستند و آنان را از نيمه مرد نيز كمتر ميشمارند
اميدوارم كه اين مختصر به رفع ابهام شما كمك نمايد
مويد باشيد
سردبیر :