تصویر محمدرضا

محمدرضا :

با تشکر از سردبیر جدید ، با توجه به آنکه مدت کمی است که در تعالیم بهاییت مطالعه میکنم ولی این دلیل نمی شود که هر آنچه را خوانده ام توهم و حاصل نوشته های بهایی ستیزان بدانید . من در سایت ها و وبلاگ ها و حتی صفحات فیس بوک جامعه بهاییت جستجو کردم و کم و بیش در جاهایی صدق گفته بهایی ستیزان ( البته به تعبیر شما ) می بینم . میشه گفت این سایت جزو معدود جاهاییست که نظر مخالف را نمایش می دهد و در جاهای دیگر اصلا نمایش داده نمی شود چه برسد به جواب . در تمامی این پیج ها مطالبی راجع به دعا و نیایش و همدردی و کمک به یکدیگر و مطالب سیاسی و نقد حکومت ایران دیده می شود ولی آنچه دیده نمی شود و یا بسیار کم است پاسخ دادن به ایرادات قوی ایست که از طرف شیعه بر بهاییت وارد می شود . منظور من کامنت های توهین آمیز نیست منظور من کامنت های منطقی و علمی می باشد که بر اصول عقاید بهاییت بر اساس نسخ بهایی ایراد گرفته اند .... میشه گفت که جامعه شما که عمدتا حقانیت بهاییت را به گفته خود شما با مطالعه دریافتند و نباید از گفت و گوی علمی بهراسند شدیدا از این منظر فرار می کند به طور مثال در پیج فیس بوک کتابخانه بهایی اعلام می کند که "فردی با فلان اسم آمده که اکاذیب می نویسد از دوستان می خواهیم که او را بلاک کنند " همچنین در نوع این پیج ها و وبلاگها امکان نظر گذاری را برداشته اند و یا نظر با تایید اعلام میشه که این تایید هیچ وقت صورت نمی گیرد ... آیا این آنسوی سکه بهاییت نیست .؟؟؟ آیا اینکه در کتابخانه بهایی تمام آثار باب و بهاالله نمایش داده نشده نشان از مخفی کردن مدارک نیست ؟؟؟؟ آیا عدم چاپ نسخی که قبل از انقلاب چاپ میشده و حال به خاطر آنکه بهایی ستیزان مدارک ردیه خود را از آنها استخراج می کنند و دیگر چاپ نمی شود و اثری از آن نیست کتمان حقیقت نیست ؟؟ حذف کردن جملات و کتابهای باب تحت عنوان چکیده ای از گفته های او چه معنایی دارد ؟؟؟ بحث دانشگاه هم قبلا گفته ام ، چطور کلیمیان و زردشتیان وارد دانشگاه ها می شوند و مسکلی برای آنها پیش نمی آید ؟؟؟ پس مشکل از خود شماست که تا به محلی وارد می شوید با افراد رفیق می شوید و سخن از خوبی و مهربونی و احیانا مشکلات ایران می کنید و بعد گرم گرفتن با طرف او را به محافل دعوت می کنید و بعد چند جلسه آنقدر از اسلام بد می گویید و به اسلام ایراد می گیرید که بتوانید طرف را به سمت خود بکشانید ( نظیر این داستان را خودم دیدم و در خاطرات افرادی که از بهاییت به اسلام برگشته اند می توان پیدا کرد ) آیا همچنان این آزادی عقیده و آزادی بیان است ؟؟؟ تقابل اسلام و بهاییت به نحویست که شما باید اسلام را تخریب کنید تا بتوانید بهاییت را بر روی آن بنا کنید ، پس تبلیغ و آزادی بیان شما منجر به توهین به مقدسات مسلمانان به خصوص شیعه است ؟؟!!! در مورد آزار و اذیت های حکومت هم باید گفت که اولا بدی گروهی را نباید به بدی اعتقاداتشان چسباند که مدام من در سایت های شما می بینم که یک ایرادی از قانون و عملکرد ایران و دولت می گیرند و سریع می چسبانند به اسلام و شیعه . در ضمن مگر فقط وفقط شما بهاییان هستید که مورد آزار و اذیت حکومت ها به خصوص ایران شده اید . مگر به خود ما شیعیان کم آسیب رسیده ؟؟؟ از شیعیان کسی از تحصیل منع نشده ؟؟؟؟ اگر قرار به میزان اذیت و شکنجه باشد شیعه هزار و جهارصد سالست که زیر پای حکومت ها له شده و دشمنانش از مخالفین بهاییت به مراتب بیشتر و قویتر هستند . پس اگر کسی قرار باشد بنالد ما بر این امر مستحق تر از شماییم . در ضمن بازم صد شرافت به ما که بعضی از ما در کنار آنکه از ظلم به خود می نالند از ظلم به غیر خود و هم نوعان خود منجمله شما بهاییان هم اعلان انزجار می کنند . ولی همچین عملکردی را از شما بهاییان ندیدم . شما که به قول خودتان بیشترین ملیت را دارید و در سازمان بین الملل و حقوق بشر حرفتون برش داره و رئسای آمریکا و انگلیس هم با شما همدردی می کنند و هواتونو دارند آیا تا حالا شده به غیر سخن از نقض حقوق بهاییان از گروه دیگری حرفی بزنید . مثلا از شیعیان تو ایران یا بحرین یا سوریه یا پاکستان حرفی بزنید .... کدام گروه به اخلاق و هم نوع دوستی پایبند ترند ؟؟!! در مورد اعتقاد بهاییان نسبت به مخالفین هم باید گفت : «راجع به احبائی که به واسطه غفلت و نادانی از تشکیلات اداری منفصل شوند سوال نموده بودید که آیا به محافل عمومی دعوت شوند یا خیر؟ فرمودند : دعوت آنان جایز نه و نسبت به کسانی که از جامعه امر منفصل شده اند آیا سلام و کلام با آنها جایز است یا نه؟ فرمودند اگر چنان چه انفصال روحانی است تکلم به هیچ وجه جائز نه.» توقیعات شوقی. سنه 102-109 ص 94 «لعمرالله حزب شیعه از مشرکین از قلم اعلی در صحیفه حمرا مذکور و مسطور.»رحیق مختوم ص 595 “إعلم بأن الله حرّم على احباء الله لقاء المشرکین و المنافقین، بدان که خدا بر احبایش دیدار با مشرکین و منافقین را حرام کرده است” (مائده آسمانی، ج4، ص 280) «نفوسی که از امر بدیع معرضند از رداء اسمیه و صفتیه محروم و کل از بهائم بین یدی الله محشور و مذکور» بدیع ص 213 البته این مدارک را از مقاله های شیعی جدا کردم ولی سندیت دو تا از آنها را چک کردم و دیدم . البته کتابی مثل کتاب بدیع از آندسته کتابهاییست که در کتابخانه بهایی دیده نمی شود ؟!! به هر روی بد نیست کمی انصاف به خرج دهید و یک طرفه به قاضی نروید
CAPTCHA ی تصویری