دوست گرامی ناشناس Anonymous
1ـ تشکیلات بهائی گروهی هستند که از ظریق مشورت به امور روحانی جامعه بهائی می پردازند. هر جلسه با تلاوت مناجات و دعا و طلب استعانت از درگاه حق شروع می شود. این تشکیلات روحانی هستند چون پایه و اساس آن از طرف شارع این امر الهی پیشنهاد شده و در زمان یکی دیگر از طلعات مقدس دیانت بهائی به مورد اجرا گذاشته شده است.
اتفاقاً این نقطه قوت دیانت بهائی هست که هر فرد خود را مسئول می داند و فردی روحانی وجود ندارد که دیگران مقلد او باشند. خداوند به همه قوۀ تشخیص داده و لزومی ندارد که افرادی از این قوۀ خدادادی استفاده نکنند. علاوه بر این افرادی نمی توانند به صرف اینکه چند سالی را درسی در امور دینی خوانده اند خود را مبرا از داشتن شغل بدانند و در آبادانی و پیشرفت اجتماع سهمی نداشته باشند و از دست رنج دیگران استفاده کنند.
2 ـدوست عزیز، اگر فرد بهائی به هر علتی نخواهد بهائی شود کافی است نامه ای که محفل روحانی محل خود بنویسد و تقاضای حذف نام کند، ئر این صورت او دیگر بهائی نیست و رفتار بهائیان با او مانند رفتارشان با سایر دوستان غیر بهائی است. ولی اگر بخواهد تیشه به ریشه دیانت بهائی بزند، بالطبع از جامعه بهائی اخراج شده و طرد می شود. با توجه به اینکه در اسلام حکم چنین فردی که مرتد نامیده می شود مرگ است.
3ـ در مورد سؤال سوم شما باید بگویم: وظیفه دفاع از دیانت بهائی وظبفه همه بهائیان است. دوست عزیز مگر مسلمانان کم به دیانت بهائی تاخته اند؟ بهائیان همیشه جواب را می دهند اما متأسفانه در ایران جواب بهائیان نه اجازۀ چاپ دارد و نه بهائیان اجازۀ نشر کتاب و نشریه ای می دهند. شما فکر می کنید دلیل این نا برابری چیست؟ اگر دیانت بهائی دین بی پایه و اساسی است جواب بهائیان را هم منتشر کنند تا مردم خودشان پی به بی اساس بودن این آئین ببرند.
اینکه نوشته ای که در تاریخ نقل شده (به قول شما) پیشوای ما انسانی ساده لوح بوده، پس چرا اینهمه انسان دانشمند پپرو او شده اند و حتی جانشان را فدا کرده اند؟ یحیی دارابی از بزرگترین علمای زمان محمد شاه بود و او را محمد شاه برای تحقیق در مورد این دین می فرستد، اما او ایمان می آورد و جانش را هم در راه ایمانش فدا می کند و حتی اوائل انقلاب در دهه 60 بیش از دویست و بیست نفر جانشان را فدای این دیانت کرده اند که در بین آنها پرفسور حکیم و استاد فلسفه دانشگاه تهران دکتر علیمراد داودی و بسیاری از پزشکان و وکلای دادگستری مهندسین بوده اند. فکر می کنی چرا آنها با آنهمه علم و دانش جانشان را فدای این آئین کرده اند؟
دوست گرامی، لزومی ندارد که همه افراد همه وقتشان را صرف نوشتن کتاب هائی در مورد دیانت بهائی کنند. شما اگر به کتابخانه اینترنتی بهائی مراجعه کنی می توانی صدها جلد کتاب که بهائیان در اثبات این دیانت نوشته اند پیدا کنی و بخوانی.
katayook Tghizadeh :
دوست گرامی ناشناس Anonymous
1ـ تشکیلات بهائی گروهی هستند که از ظریق مشورت به امور روحانی جامعه بهائی می پردازند. هر جلسه با تلاوت مناجات و دعا و طلب استعانت از درگاه حق شروع می شود. این تشکیلات روحانی هستند چون پایه و اساس آن از طرف شارع این امر الهی پیشنهاد شده و در زمان یکی دیگر از طلعات مقدس دیانت بهائی به مورد اجرا گذاشته شده است.
اتفاقاً این نقطه قوت دیانت بهائی هست که هر فرد خود را مسئول می داند و فردی روحانی وجود ندارد که دیگران مقلد او باشند. خداوند به همه قوۀ تشخیص داده و لزومی ندارد که افرادی از این قوۀ خدادادی استفاده نکنند. علاوه بر این افرادی نمی توانند به صرف اینکه چند سالی را درسی در امور دینی خوانده اند خود را مبرا از داشتن شغل بدانند و در آبادانی و پیشرفت اجتماع سهمی نداشته باشند و از دست رنج دیگران استفاده کنند.
2 ـدوست عزیز، اگر فرد بهائی به هر علتی نخواهد بهائی شود کافی است نامه ای که محفل روحانی محل خود بنویسد و تقاضای حذف نام کند، ئر این صورت او دیگر بهائی نیست و رفتار بهائیان با او مانند رفتارشان با سایر دوستان غیر بهائی است. ولی اگر بخواهد تیشه به ریشه دیانت بهائی بزند، بالطبع از جامعه بهائی اخراج شده و طرد می شود. با توجه به اینکه در اسلام حکم چنین فردی که مرتد نامیده می شود مرگ است.
3ـ در مورد سؤال سوم شما باید بگویم: وظیفه دفاع از دیانت بهائی وظبفه همه بهائیان است. دوست عزیز مگر مسلمانان کم به دیانت بهائی تاخته اند؟ بهائیان همیشه جواب را می دهند اما متأسفانه در ایران جواب بهائیان نه اجازۀ چاپ دارد و نه بهائیان اجازۀ نشر کتاب و نشریه ای می دهند. شما فکر می کنید دلیل این نا برابری چیست؟ اگر دیانت بهائی دین بی پایه و اساسی است جواب بهائیان را هم منتشر کنند تا مردم خودشان پی به بی اساس بودن این آئین ببرند.
اینکه نوشته ای که در تاریخ نقل شده (به قول شما) پیشوای ما انسانی ساده لوح بوده، پس چرا اینهمه انسان دانشمند پپرو او شده اند و حتی جانشان را فدا کرده اند؟ یحیی دارابی از بزرگترین علمای زمان محمد شاه بود و او را محمد شاه برای تحقیق در مورد این دین می فرستد، اما او ایمان می آورد و جانش را هم در راه ایمانش فدا می کند و حتی اوائل انقلاب در دهه 60 بیش از دویست و بیست نفر جانشان را فدای این دیانت کرده اند که در بین آنها پرفسور حکیم و استاد فلسفه دانشگاه تهران دکتر علیمراد داودی و بسیاری از پزشکان و وکلای دادگستری مهندسین بوده اند. فکر می کنی چرا آنها با آنهمه علم و دانش جانشان را فدای این آئین کرده اند؟
دوست گرامی، لزومی ندارد که همه افراد همه وقتشان را صرف نوشتن کتاب هائی در مورد دیانت بهائی کنند. شما اگر به کتابخانه اینترنتی بهائی مراجعه کنی می توانی صدها جلد کتاب که بهائیان در اثبات این دیانت نوشته اند پیدا کنی و بخوانی.