فرض کنید که در دنیایی زندگی میکنید که در آن برای هر فرد در زندگی چند محل سکونت بطور مشخص در نظر گرفته شده و شما حق انتخاب آزاد بین آن گزینه ها دارید. حق دارید همه ی گزینه ها را ببینید و بررسی کنید و سپس انتخاب کنید.
شخصی مأمور می شود که گزینه ها را به شما معرفی کند . پس شما را به اولین منزل میرساند. قبل از ورود متذکر میشود که این بهترین و زیبا ترین منزل موجود است. فقط در صورت انتخاب امکان تعویض وجود ندارد و یا بسختی امکان پذیر است.
شما وارد خانه می شوید. به دقت همه ی ابعاد آن را می سنجید و نهایتا به نظرتان این خانه زیباست و مطابق با خواسته های شماست.چه می کنید؟
آیا خانه را انتخاب می کنید؟ یا تصمیم می گیرید گزینه های دیگر را هم ببینید ، بررسی کنید، مقایسه کنید و نهایتا پس از مشورت و تحقیق از میان گزینه ها یکی را انتخاب کنید.
خوب شاید شما از ان دسته باشید که وقتی به انتخاب قطعی رسیدید لزومی در بررسی انتخابهای دیگر نمیبینید.
چند سال میگذرد و دوستی را به خانه ی خود دعوت میکنید.از آنجایی که او هم در گزینه های یکسان با شما منزلش را انتخاب نموده است به شما می گوید که منزل من بسیار بزرگتر، خوش منظره تر و زیباتر است. بسیار مرفه است و کتابخانه ای بزرگ دارد. ضمنا او اجازه دارد که هر زمان که آنرا نخواست با منزل دیگری تعویض کند.
شاید به او بگویید به آنچه دارید قانع و راضی هستید. اما براستی با خود چه فکری میکنید؟ شما نمیتوانید برای دوستتان دلیل بیاورید و پس از مقایسه او را و مهمتر خودتان را قانع کنید که انتخاب شما بهترین بوده است. چون شما هرگز انتخابهای دیگر را ندیده اید و در موردشان تحقیق نکرده اید.
با خود چه فکری میکنید؟ شاید می اندیشید که ای کاش شما هم روز اول همه ی انتخابهایتان را بررسی کرده بودید اینگونه شاید امروز انتخاب بهتری داشتید ویا حداقل می توانستید امروز با قدرت و شهامت بگویید که خانه ی من از دیدگاه خودم بهترین انتخاب است و برای من عالی و کافی است.
اما اکنون که گزینه های دیگر را ندیده و تحقیق نکرده اید چگونه می توانید آنها را مقایسه نموده و در مورد آنها اظهار نظر کنید؟ ویا از انتخاب خود دفاع کنید؟
شما مجبورید در حالت منطقی به دوستتان بگویید که حق باشماست. شاید منزل شما زیباتر باشد ، من که آنرا ندیده ام پس نظری نمیتوانم بدهم.و یا شاید هم بخواهید با تعصب و غرور کاذب و بدون منطق از انتخاب خود دفاع کنید و بر درستی ان اصرار بورزید.
نهایتا خودتان آگاهید که مآمور نشان دادن خانه مهمترین نقش را در انتخاب شما داشته است و گفته های او برایتان حجت بوده است برای تمام زندگیتان..
دوستان عزیزی که مذهبی را از بدو تولد از پدرانتان بدوش میکشید تفکر کنید، تحقیق و پزوهشی گسترده کنید، تعصب مادر جهل است، آنرا کنار گذاشته و با قلبی بدون کینه و تفکری پاک از تعصب گرایش دینی خود را انتخاب کنید و با خودتان صادق باشید.
عاطفه :
فرض کنید که در دنیایی زندگی میکنید که در آن برای هر فرد در زندگی چند محل سکونت بطور مشخص در نظر گرفته شده و شما حق انتخاب آزاد بین آن گزینه ها دارید. حق دارید همه ی گزینه ها را ببینید و بررسی کنید و سپس انتخاب کنید.
شخصی مأمور می شود که گزینه ها را به شما معرفی کند . پس شما را به اولین منزل میرساند. قبل از ورود متذکر میشود که این بهترین و زیبا ترین منزل موجود است. فقط در صورت انتخاب امکان تعویض وجود ندارد و یا بسختی امکان پذیر است.
شما وارد خانه می شوید. به دقت همه ی ابعاد آن را می سنجید و نهایتا به نظرتان این خانه زیباست و مطابق با خواسته های شماست.چه می کنید؟
آیا خانه را انتخاب می کنید؟ یا تصمیم می گیرید گزینه های دیگر را هم ببینید ، بررسی کنید، مقایسه کنید و نهایتا پس از مشورت و تحقیق از میان گزینه ها یکی را انتخاب کنید.
خوب شاید شما از ان دسته باشید که وقتی به انتخاب قطعی رسیدید لزومی در بررسی انتخابهای دیگر نمیبینید.
چند سال میگذرد و دوستی را به خانه ی خود دعوت میکنید.از آنجایی که او هم در گزینه های یکسان با شما منزلش را انتخاب نموده است به شما می گوید که منزل من بسیار بزرگتر، خوش منظره تر و زیباتر است. بسیار مرفه است و کتابخانه ای بزرگ دارد. ضمنا او اجازه دارد که هر زمان که آنرا نخواست با منزل دیگری تعویض کند.
شاید به او بگویید به آنچه دارید قانع و راضی هستید. اما براستی با خود چه فکری میکنید؟ شما نمیتوانید برای دوستتان دلیل بیاورید و پس از مقایسه او را و مهمتر خودتان را قانع کنید که انتخاب شما بهترین بوده است. چون شما هرگز انتخابهای دیگر را ندیده اید و در موردشان تحقیق نکرده اید.
با خود چه فکری میکنید؟ شاید می اندیشید که ای کاش شما هم روز اول همه ی انتخابهایتان را بررسی کرده بودید اینگونه شاید امروز انتخاب بهتری داشتید ویا حداقل می توانستید امروز با قدرت و شهامت بگویید که خانه ی من از دیدگاه خودم بهترین انتخاب است و برای من عالی و کافی است.
اما اکنون که گزینه های دیگر را ندیده و تحقیق نکرده اید چگونه می توانید آنها را مقایسه نموده و در مورد آنها اظهار نظر کنید؟ ویا از انتخاب خود دفاع کنید؟
شما مجبورید در حالت منطقی به دوستتان بگویید که حق باشماست. شاید منزل شما زیباتر باشد ، من که آنرا ندیده ام پس نظری نمیتوانم بدهم.و یا شاید هم بخواهید با تعصب و غرور کاذب و بدون منطق از انتخاب خود دفاع کنید و بر درستی ان اصرار بورزید.
نهایتا خودتان آگاهید که مآمور نشان دادن خانه مهمترین نقش را در انتخاب شما داشته است و گفته های او برایتان حجت بوده است برای تمام زندگیتان..
دوستان عزیزی که مذهبی را از بدو تولد از پدرانتان بدوش میکشید تفکر کنید، تحقیق و پزوهشی گسترده کنید، تعصب مادر جهل است، آنرا کنار گذاشته و با قلبی بدون کینه و تفکری پاک از تعصب گرایش دینی خود را انتخاب کنید و با خودتان صادق باشید.