تصویر پیام

پیام :

متأسفانه، عدم آشنایی با ادبیات و الهیات ادیان بابی و بهائی، و عدم توجه به هدایات طلعات مقدسه این دو ظهور بدیع آسمانی، سوء تعبیرهایی را دربر داشته است. حضرت باب در اوایل ظهورشان، در موقعیت بسیار خطرناک این حکمت و درایت عمیق را از خود نشان دادند که از واژه هایی استفاده کنند که معانی متفاوتی را برساند – معانی ظاهری و معانی باطنی -- و بدین ترتیب هم مؤمنین و حکیمان از آنچه درک کرده بودند خلافی نبینند و هم معاندین آرام گیرند. حضرت باب در اوایل ظهور، به دلیل تصورات نادرست مردم نسبت به مقام موعودشان، با مردم زمان نهایت مدارا و مماشات نموده تا آنها محتجب نگشته و تدریجاً حقایق امر بر ایشان مکشوف گردد؛ چرا که هدف آن حضرت به عنوان یک مربّی آسمانی راهنمایی، هدایت و نجات خلق بود. در کتاب بیان فارسی، ام الکتاب دیانت بابی، مذکور است: " زیرا که خداوند مقتدر بر هر شیئی بوده و هست و در هر کور به هر قسم مصلحت کل خلق است اسباب را جاری خواهد فرمود"( بیان فارسی، الباب الثالث و العشر من الواحد الثالث). گو آنکه آنحضرت در توقیع قائمیت علناً قائیمت خویش را اعلان نموده و با یک چنین بیانات و خطابات غرا و مهیمنی حجت را بر همگی تمام می کنند: " قل انه لمهدی موعود فی ام الکتاب قل انه صاحب حق کل به یوعدون قل انه قائم حق کل به موقنون ... انّا قد نزلنا ذلک الکتاب رحمة من لدنا للعالمین لئلا یقول احد لو علمنی الله ظهور مهدی او رجع محمد و الذین هم شهدإ من بعده ثم المؤمنون لکنت من المحضرین". در هر روی ایشان در بیانات اولیه شان از کلماتی همچون بقیة الله، امام منتظر، حجة منتظر، موعود منتظر و محمّد بن الحسن استفاده نموده و یا بعضاً خود را باب این اشخاص معرفی کرده که اگر چه این کلمات مرتبط با قائم موعود مسلمین است، لیکن به یک اعتبار این بیانات حاوی تعابیر روحانی می باشد و اشاره به حقیقت روحانی موعود منتظر داشته که همان روح قدسی الهی یا مشیت اوّلیّه است، و به تعبیری دقیق تر؛ این عبارات مرتبط با ظهور بعد از حضرت باب، یعنی ظهور من یظهره الله، حضرت بهاءالله، می باشد. نگاهی عمیق تر به این بیانات و تأمل و تعمق در آیات و الواح الهی و آشنایی با زبان وحی این دو ظهور بدیع آسمانی، روشنگر آن است که اشاره به موعود منتظر مسلمین، اشاره به یک حقیقت روحانی است و در اینجا وجود جسمانی آن حضرت منظور نظر نبوده؛ بلکه حقیقت روحانی او که حقیقت روحانی تمام مظاهر ظهور الهی است مطمح نظر می باشد. در آثار دیانت بابی نیز، در معرفی و توصیف حضرت باب، به حقیقت روحانی آن حضرت که همان مشیت اوّلیّه و حقیقت روحانی تمام انبیاء است اشاره رفته و در "اسماء کلشئ" آمده است: " و ان ذات حروف السبع اول ما خلق بامره کن فیکون ثم اصطفی له اسماء اولیة و اختصّها بامثال اخریة ثم ادخلها فی بحر اللانهایة"(اسماء کلشئ، ج3، صص 345 – 346)، مضمون بیان: و همانا صاحب هفت حرف (علی محمّد) اول کسی است که خداوند به امر خود با کلمه کن او را خلق فرمود پس از آن برای او اسامی ابتدایی انتخاب نمود (از قبیل آدم، نوح، ابراهیم) و سپس او را با اسماء انتهایی (مانند من یظهره الله ) مختص فرمود؛ سپس او را در دریای لایتناهی خود وارد نمود. حضرت باب در توقیعی، نظر به حقیقت روحانی مظاهر ظهور الهی، ظهور خود را همان ظهور محمّد بن الحسن دانسته و ضمن اشاره به وجود روحانی خویش در هزار سال قبل می فرمایند: "و ان یجادلک احد فی کیف من ولد من قبل و قد قضی الف و فوق ذلک کیف یومئذ علی صورة من قد قضی من عمره ثلثین سنة قل بلی ذلک من امرالله انتم کیف توقنون انّ جسد محمّد من قبل قد عرج الی السماء و دخل مقعد کلّشی و خرج عن مقعد کلّشی مع انّه هو فی مقعده لایخلو مقعده عن جسده و شهد خلق کلّشی فی صقع علوه بمثل ذلک انتم فیّ تنطقون هذا من سرالله انتم لاتستطیعون ان تدرکون"(مجموعه توقیعات حضرت اعلی و بعضی مکاتبات مؤمنین اولیّه، صص 310 – 311)، مضمون بیان: اگر کسی در مورد من با تو مجادله کند که چطور این شخص در هزار سال قبل متولد شده و حال به صورت یک جوان سی ساله ظاهر گشته بگو بلی این از امر الهی است. شما خود چگونه معتقید که جسد محمّد قبلاً به آسمان عروج کرد (اشاره به معراج) و در جایگاه همه چیز داخل و خارج گشت با این که او در جایگاه خویش بود و جایگاهش هم با جسدش متحد بود و با همه حال خلقت همه چیز را در جایگاه علو وجودش مشاهده نمود؛ به همین گونه درباره من تصور کنید و سخن بگویید. این راز پروردگار است که شما از درک آن عاجزید. آن حضرت در تفسیر سوره بقره در تفسیر الْغَيْبِ به این حقیقت روحانی که همان مشیت اولیه است اشاره کرده و می فرمایند: " والغیب هو محمّد صلّی الله علیه و آله لانّه غیب عمّا سواه و لایعلم کنهه غیرالله و محلّ تفصیل هذا الغیب هو القائم محمّد ابن الحسن علیهما السّلام و هو الذی قال الصّادق علیه السّلام فی معناه حین سئله عن الغیب فی هذه الآیة قال علیه السّلام هو الحجّة الغائب و علی نفس رسول الله صلّی الله علیهما و آلهما حیث اشار صریحاً فی کلامه الرّفیع ظاهری امامة و باطنی غیب منیع لایدرک"(مجموعه آثار حضرت اعلی، شماره 69، 133 بدیع، ص 169)، مضمون بیان: غیب همان محمّد است که درود خدا بر او باد زیرا مقام او (اشاره به مقام روحانی او) از نظرها پنهان است و کنه این مقام را هیچ کس جز خدا نمی داند. حال این غیب/ مشیت اولیه در جایگاه بشری قرار بگیرد همان محمد بن الحسن می شود. چنانچه امام صادق (ع) نیز در خصوص این آیه فرموده غیب حجت غائب است و علی نفس رسول خداست. چنانچه در بیانی دیگر فرموده ظاهر من امامت است و باطن من غیب منیع لایدرک (مشیت اولیه). و نظر به این حقیقت، حضرت باب ظهور خودشان را ظهور حضرت حجة دانسته، که در حقیقت همان ظهور حضرت محمّد (ص) است؛ چنانچه در بیان فارسی، باب پانزدهم از واحد اوّل، می فرمایند: " حضرت حجة (ع) ظاهر شد به آیات و بیّنات به ظهور نقطه بیان (ظهور حضرت باب) که به عینه ظهور نقطه فرقان (ظهور حضرت محمّد) است". و ایضاً حضرت باب در مقامی دیگر تصریح می فرمایند که حجت منتظر، حقیقت روحانی حضرت باب که همان حقیقت نقطه فرقان (حضرت محمّد) بوده می باشد: " و همچنین نظر کن در عامه که چقدر تفسیر بر قرآن نوشته و حال آنکه از جواهر تکوینیه قرآن که اهل بیت عصمت ع باشند محتجب ماندند. و همچنین آنهایی که از شیعه تفسیر بر قرآن نوشته اند اگر معنی تکوینی (مقصود مظاهر ظهور الهی) آن را درک نموده بودند از نقطه فرقان که مقام ظهور حجت منتظر است محجوب نمی ماندند. پس بدان که هیچ درک ننموده اند الاّ کلماتی بلا معنی و روح ..."(دلائل سبعه، ص 71). آن حضرت در یکی دیگر از آثارشان، ظهور مبارک خود را که همان ظهور موعود منتظر است تشبیه می فرمایند به حقیقت سؤالی که کمیل بن زیاد نخعی از حضرت علی (ع) می پرسد، مبنی بر این که حقیقت همان نور یا اوّل طلوع فیض اقدس الهی است که بر هیاکل مقدسه توحید و مظاهر الهی تعلق می گیرد که اشاره به حقیقت روحانی پیامبران الهی -- روح قدسی الهی و مشیت اوّلیّه – دارد (بنگرید به : دلائل سبعه، ص 58). با تشکر
CAPTCHA ی تصویری