گرامي روز بيست وهشتم شعبان ، مسيح بار دگر بر دار مي شود (وپاسخ تهمت توبه نامه )
ماه از نيمه گذشت، روز بيست وهشتم شعبان رسيد
فرياد زمين باز هم تكرار مي شود
داغ اسمان باز هم تكرار مي شود
حضرت رب اعلي ان منجي عالم آن مظهر امر الهي
بي تن پوش بي كف پوش بي تاج وبي عمامه سر
در ميان شهر منجي را با زنجير مي كشند.
هاي اي تاريخ تو مي بيني اين تكرار بي پايان خلقت را؟
مي بيني دست قابيل باز هم ريخت خون هابيل برزمين ؟
بازهم به تكرار كرد قابيل خنده اي از روي جهل
خون هابيل ريخت تا كمي ارام گيرد اتش نفرت آ تش جهل وحسد.
يك گوشه از خاك تبريز خاك ايران خاك اين سرزمين
باز هم به تكرار زمين خون مسيح بر خود بديد
باز هم به تكراراين زمين بر گيتي وعالم فخركرد
باز هم به تكرار تاريخ ديده ا ست اين صحنه را چند بار دگر
ان مسيح الله را خونين وبي عزت كشيدند بر خاك زمين
ان سوي ميدان مردمي به ظاهر منتظر
در دل وظاهر كردند خنده اي از روي جهل
ديدند با چشمان خود موعود شان بر دار شد .
سمتي دگر در خفا دور از چشم نا محرمان
عاشقان منتظر خون گريه كنان بي صدا فرياد زنان
در همين شهر در كوچه اي و خانه اي دگر
عالمي اينچنين با افتخارمهر تائيد مي زند بر اعدام موعود دين
باز هم به تكرار ديده ا ست تاريخ اين صحنه را چند بار دگر
عالمان يهود مهر مي كردند با افتخار حكم مسيح
مهر ميكردند اعدام مسيح آن منجي وموعود دين خويش .
حجج كامل مي شد يكي بعد از ديگري
فريادي زدند از روي جهل كه اونيست مسيح موعود ما
چون نديديم با چشم ظاهر انجام وعود
چون اين چنين ضربه بر حكم الهي، حكم سبت ميزند
چون به جاي ترويج دين يهود نسخ دين موسي مي زند
در پايان اين حجج اين چنين از روي جهل
حكم ننگين بر موعود دين خود زدند
در خيال باطل خود با اين حكم دين يهود را محكم مي كنند
ندانستند با اين حكم مهر شرم بر پيشاني خود زدند
با خيال باطلي ريزند آب براتشي
غافل از اينكه به جاي اب ، روغني بر اتش حق مي زنند
آن دلايل آن حجج بازهم تكرار مي شود
مهر اعدام موعود را دگرباره امضا مي كنند
با ان همه انتظار باز هم موعود خودرا بر دار مي كنند
با خيال باطلي ريزند آبي براتش و امرش خاموش شود
غافل از اينكه به جاي اب ، روغني بر اتش مي زنند
به خيال خود با دروغ وتهمت توبه امر او خاموش شود
ولي حق جويان مي دانند كه گر راست بود تهمت توبه چرا باب بر دار شد
پس چراباب چون مسيح بر دار و بر قلب تاريخ شد؟
امروز با حجج رد باب و رد امر ابهي كنند
آري با خيال خود با تهمت وهردروغ آب بر اتش مي زنند
غافل از اينكه به جاي اب ، روغني بر اتش زنند
هم وطن :