افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
در مورد اشاره به اسم " بهاء" در آثار اسلامی، در مفاتیح الجنان در دعای اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان میخوانیم:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهآئِكَ بِاَبْهاهُ، وَكُلُّ بَهآئِكَ بَهِىٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِبَهآئِكَ كُلِّهِ ...
همچنین در تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم نیز به " بهاءالله" اشاره می رود که شیخ احمد احسائی در رسائل خود، با استناد به احادیث اسلامی، مدام بدان اشاره می کند که: هر چه در قرآن است در بسم الله است و هرچه که در بسم الله است در باء بسم الله است(طبق حدیثی از حضرت علی (ع) سرّ البسمله فى الباء، یعنی سرّ بسمله در باء است) و "ب" عبارت است از بهاءالله (طبق حديثی از امام صادق الباء بهاءالله ). درنتیجه، بهاءالله از اسماء الهی و اسم اعظم خداوند است که جامع همه صفات حق میباشد. (برای اطلاع بیشتر به مقاله تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم، تألیف دکتر نادر سعیدی مراجعه فرمائید)
شیخ احمد احسائی در تفسیر سوره توحید، به در خواست سید محمد بکاء می نویسد: "علم بالنّص انّ هذهالسّورة تسمّى نسبة الرّب کما رواه فىالتّوحيد عنّ الصّادق(ع) قال: انّ اليهود سألوا رسول الله(ص) فقالوا انسب لنا ربّک فلبث ثلاثأ لايجيبهم ثم نزلت قل هوالله احد الخ. دلّ ذلک علی انّ البسمله مشتملة علی النّسبة الا انّها علی جهة الباطن و التّأويل. والاشارة الی ذلک علی سبيل الاقتصار هو انه روى عنالصّادق (ع) الباء بهاءالله والسّين سناءالله والميم مجدالله." (شيخ احمد احسائى، رسائل، ص ١٣٥) یعنی: معلوم است از طريق نصّ که اين سوره را ميتوان "نسبت رب" ناميد چنانکه در توحيد از قول امام صادق روايت شدهاست که يهوديان از حضرت رسول (ص) خواستند که خدايت را براى ما منسوب کن. در پاسخ به اين سؤال حضرت محمّد (ص) سه بار سکوت نمود و آنگاه شروع به تلاوت اين آيهٴ قرآن کرد قل هواللّه احد الخ. اين امر دلالت ميکند که بسمله شامل نسبت است امّا از طريق باطن و تأويل و بطور خلاصه حضرت صادق معناى آنرا باشاره چنين بيان فرمودهاست که باء بهاءالله .سين سناءالله و ميم مجدالله است.
اما اینکه اسم اعظم الهی در بسم الله نهفته است نیز در حدیثی از امام رضا (ع) ذکر شده است که شیخ احمد احسائی در آثار خود به آن اشاره میکند:
ثمّ اعلم ان البسمله اسمالله الاعظم و فىالدّعا اسألک باسمک الله الرّحمن الرّحيم و انّما قال الرّضا(ع) انّ بسمالله الرّحمن الرّحيم اقرب الی الاسم الاعظم من سواد العين الی بياضها لانّ لفظ البسملة الاسم اللّفظى الّذى هو سواد العين اقرب الی الاسمالمعنوى الّذى هو بياض العين و التمثيل مأخوذ من ظاهرالظاهر فان البياض عبارة عن البساطة والسّواد عن التّرکيب ... ( رسائل، ص، ١٣٧_ ١٣٦)یعنی، بدان که بسمله اسم اعظم خدا است چنانکه در دعا آمدهاست ترا سؤال ميکنم به اسمت که الله الرّحمن الرّحيم است و حضرت امام رضا(ع) فرمودهاست که بسمالله الرّحمن الرّحيم بالنّسبه به اسم اعظم نزديکتر است از سياهى چشم به سپيدى آن چرا که لفظ بسمله اسمى لفظى است که معادل سياهى چشم است که به اسم معنوى که معادل سپيدى چشم است نزديکترين چيز ميباشد. و اين تمثيل از ظاهر ظاهر گرفته شدهاست چرا که سفيدى علامت بساطت است و سياهى علامت ترکيب ...
حضرت باب نیز در تفسیر خویش از حضرت علی (ع) چنین نقل میفرمایند:
قال علی (ع) سرّ البسمله فى الباء و سرّالباء فىالنّقطه و اناالنقطة تحت الباء وفىالحديث ظهرت الموجودات من باء بسمالله الرّحمن الرّحيم. یعنی: حضرت علی (ع) فرمود که سرّ بسمله در باء است و سرّ باء در نقطه است و من نقطهٴ در ذيل باء هستم. و در حديث ديگر آمدهاست که همهٴ موجودات از باء بسمالله الرّحمن الرّحيم خلق شدهاند.
اما در آثار انبیای بنی اسرائیل نیز در باب ظهور موعود ( یا رجعت مسیح) در زمان آخر که از شرق واقع میشود اشارات زیادی به " جلال خداوند = بهاءالله " شده است.
اشعیای نبیل مینویسد: و جلال خداوند مکشوف گشته، تمامی بشر آن را با هم خواهند دید زیرا که دهان خداوند این را گفته است(اشعیا باب 40 آیه 5). و باز مینویسد: زیبائی کرمل ( ببینید مکان را چقدر دقیق ذکر میکند!) و شارون ... جلال یهوه و زیبائی خدای ما را مشاهده خواهد نمود (اشعیا باب 35 آیه 2).
و همچنین مینویسد: بر خیز و درخشان شو زیرا نور تو آمده و جلال خداوند بر تو طالع گردیده است (اشعیا باب 60 آیه 1).
حزقیال نبی نیز مینویسد: و اینک جلال خدای اسرائیل از طرف مشرق آمد ... و زمین از جلال او منور گردید ( حزقیال باب 43 آیه 2). و همچنین مینویسد: پس جلال خداوند از راه دروازه ای که رویش به سمت مشرق بود به خانه در آمد ( حزقیال نبی باب 43 آیه 4).
یوحنای نبیل نیز از رویایش با این کلمات سخن می گوید: و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل می شود ... و شهر احتیاج ندارد که آفتاب یا ماه آن را روشنائی دهد زیرا که جلال خدا آن را منور می سازد ...( مکاشفات باب 21 آیه 1 و 2 و 23).
و حبقوق نبی می گوید: " زیرا که جهان از معرفت جلال خداوند مملو خواهد شد به نحوی که آبها دریا را مستور می سازد ( حبقوق باب 2 آیه 14).
عرفان :