تشکر از دوست عزیز ازنشر پیامم. بلی قسمکه فرمودید نه تنها شعب مختلف مسلمانها بلکه در بعضی ادیان دیگر هم عقیده برظهور منجی عالم وجود دارد. ولی من برخلاف اهل تشیع (البته مادرم یک شعیه مذهب است) من هرگز نمیتوانم باورکنم که مهدی موعود همان فرزند امام عسکری باشد که در سرداب پنهان است. به نظرمن شعیه بافوت امام عسکری خاتمه پذیرفت ولی یکتعداد از پیروان رند وفرصت طلب وی بااستناد ازروایات قبلی دست به این جعل کاری زدند که البته درانزمان باعث امیدواری اهل تشیع وزنده ماندن مذهب شان گردید که درکوتاه مدت پلان خوبی بود. ولی در دراز مدت باعث انحرافات زیادی در تشیع گردید چنانچه امروز هفته یک نفر ادعای مهدی موعود بودن را میکند که دردسر بزرگی شده است برای مدعیان که مدعی ارتباط با امام زمان هستند یعنی اقای احمدی نژاد ودوستان وی. بنا من عقیده دارم که مهدی موعود ظهورخواهد کرد ولی نه به شکل فرزند امام عسکری که طبق عقیده شعیه اولین کاری را که خواهد کرد به اعدام کشیدن ابوبکر صدیق وعمرفاروق رضی الله عنهما خواهد بود. اگر شما عقاید اینهارا بخوانید نه تنها خارج از عقیده روشنفکرانه اسلام است بکله عقاید بس مضحک وخنده اور است. من نمیدانم اگر کدام غیر مسلمان عقاید شعیه را بخواند پس حتما به ریش اسلام خواهد خندید. ولی خوشبختانه اضافه از نود فیصد اسلام به این عقیده ایمان ندارند که بازهم جای شکر خدا باقی است.
درمورد بهاییت درافغانستان خدمتتان باید عرض کرد که تاهنوزهم عهده زیادی از مردم ما درمورد این عقیده اگاهی ندارند حتی من تحصیلکرده های را میشناسم که نام انرا هم نشنیده اند. شاید علتش ازاد نبودن تبلیغ مبلغین بهایی باشد. من بابهایی ها از طفولیت اشنا شدم زیرا رهبر انها در همسایگی ما زندگی میکرد. بعدا در مهاجرت در پاکستان من دوستان بهایی پیدا کردم ودرمجالس انها اشتراک کردم. یک خاطره خوبی که از دوستان بهایی دارم این است که انها هرگز از من مستقیما تقاضا نکردند که به این سلک درایم اما همیشه از من ودوستان مسلمان دیگری که انها هم بامراکز انها رفت وامد داشتند برخورد خوب واحترامانه داشتند که همین امر باعث شده است که منهم دوستان بهایی را احترام کنم. البته درهمان زمان من کتاب فرق الشعیه نوبختی را پیدا کردم وانرا مورد مطالعه قرار دادم ودرمورد مذهب شعیه که مذهب مادری من بود اطلاعات بدست اوردم وبه تدریج درمورد مذهب بهایی و جناب شیخ احمد کسایی، سید کاظم رشتی، علی محمدباب، جناب بهاالله وفرزندان ونواسه ایشان یعنی اقای میرزا شوقی افندی مطالعات زیادی کردم. البته این مطالعات از دید بیطرفانه وکاملا روشنفکرانه بود چنانچه بعدا درزمان اقامت خود درهندوستان یک چنین مطالعات را درمورد عیسویت هم نمودم. بنا تصمیم قاطع گرفتم که منحیث یک مسلمان معتدل اما خدا پرست وانساندوست باقی بمانم وعقیده راسخ دارم که اینها تعالیم اصلی اسلام هستند. اینکه اسلام از طریق جنگ اکثرا گسترش پیدا کرد علت ان جلوگیری از حملات امپراتوری های انوقت بود که مسلمانها پیش دستی میکردند درغیران اسلام یعنی دین صلح است اما بدبختانه درکشور خودم اسلام اله دست چند تروریست بین المللی شده است که سخت مخالف تعالیم اصلی اسلامی است.
حلیم :