جان مطلب همان است که اشاره فرمودید ، بفرموده حضرت عبد البها "حقیقت یکی است تعدد نمیپذیرد " این مرز ها و جداییها را بین مومنین هر دیانت مقدسی علمای هر دین میکشند آنهم علمایی که به ظنون و اوهام شدیدا متمسکند . و دوست ندارند قوم شان با سایر اقوام دیگر دوست و معاشر شوند . بلی ، هر کس که به افق الهی ناظر باشد و انرا قبول داشته باشد خود به خود یک چیز را وصف خواهد نمود مثلا وقتی من و دوستم در یک زمان به خورشد آسمان نگاه کنیم توصیفی که هر دو ی ما مینماییم این خواهد بود که خورشید گرم است نور دارد و زیباست. و لو آنکه من و دوستم از یک شهر یک نزاد و یک دین و فرهنگ نباشیم.
باری ، در این دور مبارک بهایی بودن به اقرار قول و لسان نیست بلکه قیام به جمیع شوون تعالیم دوازده گانه حضرت بهاالله است . پس ملاحظه میشود در دیانت بهایی ریشه تعصب کاملا از بیخ و بن کنده شده است و فقط شارع عزیز آن به اعمال پاک و عشق حقیقی ناظر است . در مقامی دیگر حضرت عبد البها بصراحت میفرمایند :" اگر دین سبب دشمنی و تفرقه شود ، البته بیدینی بهتر است . " " اگر دین سبب جدایی و کینه ورزی شود به خدا قسم که من از شریعت الله میگذرم " ببینید در این ظهور جدید عرفان عشق و وحدت و یگانگی و فداکاری تا به چه حد موج میزند و سر ریز است آیا میتوان جلوی امواج خروشان عشق و اتحاد قلوب در امر زیبای حضرت بها الله را گرفت و بهایی را از نفوسی که نام دینشان بهایی نیست اما افکار و اعمالشان مطابق تعالیم بهایی است از هم جدا نمود ؟؟ !! لا والله .
"مستان خدا گر چه هزارند یکی اند
مستان هوا جمله یگانه است و دو گانه است
در بیشه مزن آتش و خاموش کن ای دل
در کش تو زبان را که زبان تو زبانه است "
حضرت مولانا مولوی رو می
مهين :