به نظرم مقاله قوی ای نبود. حتی نمی توانم آن را متوسط بدانم. از هر دری سخن گفته است به غیر از فلسفه سیاسی که باید موضوع اصلی مقاله اش باشد. در انتهای مقاله باز هم مشخص نمی شود که رابطه دیانت بهائی و سیاست چیست. از مراجع و کارهای تحقیقاتی ای که در این زمینه شده است استفاده نکرده است و حتی یک رفرنس هم در متن به این کارها نداده است. و از همه بدتر، متاسفانه خواننده در انتها تصوری پیدا می کند که اصلا و به هیچ وجه با تصویر اصلی سیاست در آئین بهائی همخوانی ندارد. اگر برخی از پیام های بیت العدل که در رابطه با "حکومت بهائی" و "تئکراسی بهائی" است را قرار می دادید می بنید که جمع بندی (؟) آقای افنان اصلا شباهتی با آن هدایتها ندارد.
از این به بعد امیدوارم در گزینش مقالات تحقیقی توجه بیشتری به عمل آورید. لازم نیست هر چه که یک فرد معروف می نویسد درج کنید. آقای افنان با سواد بودند، اما در زمینه آثار حضرت باب. نه در رابطه با موضوعی که اساسا باید فلسفه سیاسی دانست تا درباره اش اظهار نظر کرد.
کمال :
به نظرم مقاله قوی ای نبود. حتی نمی توانم آن را متوسط بدانم. از هر دری سخن گفته است به غیر از فلسفه سیاسی که باید موضوع اصلی مقاله اش باشد. در انتهای مقاله باز هم مشخص نمی شود که رابطه دیانت بهائی و سیاست چیست. از مراجع و کارهای تحقیقاتی ای که در این زمینه شده است استفاده نکرده است و حتی یک رفرنس هم در متن به این کارها نداده است. و از همه بدتر، متاسفانه خواننده در انتها تصوری پیدا می کند که اصلا و به هیچ وجه با تصویر اصلی سیاست در آئین بهائی همخوانی ندارد. اگر برخی از پیام های بیت العدل که در رابطه با "حکومت بهائی" و "تئکراسی بهائی" است را قرار می دادید می بنید که جمع بندی (؟) آقای افنان اصلا شباهتی با آن هدایتها ندارد.
از این به بعد امیدوارم در گزینش مقالات تحقیقی توجه بیشتری به عمل آورید. لازم نیست هر چه که یک فرد معروف می نویسد درج کنید. آقای افنان با سواد بودند، اما در زمینه آثار حضرت باب. نه در رابطه با موضوعی که اساسا باید فلسفه سیاسی دانست تا درباره اش اظهار نظر کرد.