۱. از دیدگاه آیین بهائی معجزه فقط برای کسی که خودش مستقیما آن را مشاهده می کند، حجت محسوب می شود و الّا بت پرست ها نیز برای بت های خود به تفصیل معجزات ذکر کرده اند.
۲. ادعا با مدعا باید متناسب باشد. ادعای پیغمبر، تربیت روحانی انسان ها و از طریق آن ارتقاء سطح مدنیت آنهاست. بنابراین ایجاد و ارتقاء مدنیت تنها معجزه ای است که هم با ادعا مناسب است و هم برای همگان قابل رؤیت است. شفا دادن و مرده زنده کردن ،معجزه یک پزشک می تواند باشد نه یک پیغمبر.
۳. خداوند علاوه بر خالق بودن، ناظم هم هست، بنابراین، انجام معجزه به عنوان بر هم زدن این نظم با ناظمیت خالق مغایر است. بر همین اساس خداوند حتی برای حفظ اولیاء و انبیاء خود از دست ظالمین نظم خود را که مثلا بی اثر کردن صلیب است، به هم نزده است بلکه برعکس همین شهادت با به صلیب کشیده شدن را برای پیشرفت امرش استفاده می کند و همین معجزه است . یعنی فردی به تنهایی نهضتی را شروع کرده است و این نهضت بدون حضور فیزیکی او به رشد و تعالی میرسد .
ضیاءالله صدیق س... :
۱. از دیدگاه آیین بهائی معجزه فقط برای کسی که خودش مستقیما آن را مشاهده می کند، حجت محسوب می شود و الّا بت پرست ها نیز برای بت های خود به تفصیل معجزات ذکر کرده اند.
۲. ادعا با مدعا باید متناسب باشد. ادعای پیغمبر، تربیت روحانی انسان ها و از طریق آن ارتقاء سطح مدنیت آنهاست. بنابراین ایجاد و ارتقاء مدنیت تنها معجزه ای است که هم با ادعا مناسب است و هم برای همگان قابل رؤیت است. شفا دادن و مرده زنده کردن ،معجزه یک پزشک می تواند باشد نه یک پیغمبر.
۳. خداوند علاوه بر خالق بودن، ناظم هم هست، بنابراین، انجام معجزه به عنوان بر هم زدن این نظم با ناظمیت خالق مغایر است. بر همین اساس خداوند حتی برای حفظ اولیاء و انبیاء خود از دست ظالمین نظم خود را که مثلا بی اثر کردن صلیب است، به هم نزده است بلکه برعکس همین شهادت با به صلیب کشیده شدن را برای پیشرفت امرش استفاده می کند و همین معجزه است . یعنی فردی به تنهایی نهضتی را شروع کرده است و این نهضت بدون حضور فیزیکی او به رشد و تعالی میرسد .