دوست گرامی
مادام که منبع مطالعه و تحقیق شما ردیه ها و هجویه ها باشد ( چنانکه به تنبیه النائمین و هشت بهشت استناد کرده اید ) چیزی بیش از آنچه نوشتید از آئین بهائی نخواهید دانست. همانگونه که اگر شخصیت حضرت محمد و دیانت اسلام را از دید ردیه ها ببینید. اسلام را دین خشونت و شهوترانی و ساخته دولت روم برای مقابله با امپراتوری ایران و مایه ویرانی و بدبختی بشریت و علی الخصوص ایرانیان خواهید یافت و حضرت محمد را رئیس راهزنانی ستیزه جو خواهید دید که با حیله گری و بهره گیری از کمک خائنینی مانند روزبه ( سلمان) و همدستی قبائل ساده اندیش و وحشی عرب توانست حکومت جزیره العرب را بدست گیرد و با خشونت و جنایت بی حد حاکمیت خود را تثبیت کند و قرآن را سروده ای بی سر و ته و مهمل مملو از غلطهای تاریخی و ادبی و علمی و عقلی و املائی خواهید شناخت که داستانهائی تورات را با اشتباهات فراوان تکرار کرده و جز تشویق به کشتن و خشونت و زنبارگی و هرزگی در آن دیده نمیشود
شبهاتی که مطرح کردید ساخته اذهان بیمار و متوهم است که سیاست زدگی و دسیسه گری با وجودشان ممزوج گردیده و از هر دروغ و تهمتی برای ضربه زدن به دیانت بهائی استفاده میکنند
نبیل زرندی در دورانی که میرزا یحیی رهبری بابیان را برعهده داشت به این دلیل که در قوای روحانی و درایت و دانائی خود را بسیار برتر از او میدید مدعی من یظهره اللهی گردید کما اینکه 21 نفر دیگر غیر از او هم به سبب سوء مدیریت و بی لیاقتی یحیی همین ادعا را نمودند ولی زمانی که حضرت بهاءالله مقام خویش را آشکار کردند همه مدعیانی که در قید حیات بودند ازجمله نبیل خاضع و مطیع گردیدند و در حلقه پیروان ایشان درآمدند. نبیل تاریخ خود را براساس نوشته های میرزا جانی و روایاتی که از افراد مختلف شنیده بود و آنچه خود شخصا شاهد بود به تحریر درآورد و صحت نقل خود را با اخذ تأییداز حضرت بهاءالله که در اغلب وقایع حضور فعال و یا نقش هدایت گری داشتند تحکیم نمود. به این نوع دقت در صحیح نگاری، تاریخ سفارشی نمیگویند. کتاب نقطه الکافی که ازلیان در اختیار براون قرار دادند ( با توجه به کمیاب بودن این کتاب در آن دوران) نسخه ای است که خودشان با دخل و تصرف در آن سعی نموده بودند مقامات و کرامات میرزا یحیی را اثبات کنند و با اقدام نبیل نیت ایشان عقیم ماند. بعد از وفات حضرت بهاءالله نبیل که بسیار با ایشان نزدیک و دلبسته بود دچار حزن و افسردگی گردید و با نوشتن نامه ای به حضرت عبدالبها تصمیم خویش را مبنی بر ترک این عالم به اطلاع ایشان رساند. او سال مرگ خود را با حروف ابجد به کلمه غریق مطابق نمود و به حیات خود پایان داد
اگر با استناد به منابع موثق مطالب خود را مطرح کنید احتمال راهیایی شما به حقیقت بسیار بیشتر خواهد بود
موفق باشید
سردبیر :