امروزه زبان شناسان جهان از وجود حدود ۶ هزار زبان و گويش در سراسر پهنه‏ی زمين سخن می‏گويند. درباره‏ی اين که در صورت وحدت منشأ بشر، علت اين همه تنوع زبانی چيست، حرف بسيار زده شده. در افسانه‏ها آمده است که اهالی بابل که اخلاف نوح بودند و به يک زبان تکلم می‏کردند، برآن شدند که برجی در آن شهر بسازند، تا به وسيله‏ی آن به آسمان، يعنی به خدايان، برسند و برای همين بلند پروازی تنبيه شدند، به طوری که از آن پس کلام يکديگر را نمی‏فهميدند و بعضی تصور کرده‏اند که همين قصه تعدد زبان‏های جهان را توجيه می‏کند.
فارغ از اين که زبان‏هايی که امروز از ديدگاه علمی به دسته‏های مختلف تقسيم و طبقه بندی شده‏اند، منشأ واحدی داشته باشند يا نه، می‏توان گفت که جدا افتادن و انزوای يک گروه از مردم هميشه زمينه‏ی مساعدی برای تحول و تغيير زبان به وجود می‏آورد. مثلاً اگر منشأ هندی‏ها و ايرانيان را يکی بدانيم، همين که اين دو قوم از هم جدا شدند، نه فقط از نظر دينی و مذهبی از يکديگر فاصله گرفتند، بلکه از لحاظ زبانی هم تفاوت و تمايز ميان آنها پديد آمد.
زبان شناسان به عنوان مثال از کشور وانوآتو سخن می‏گويند که فقط دويست هزار سکنه دارد، ولی ساکنان آن به علت پراکندگی به ۱۱۰ لهجه و زبان مختلف تکلم می‏کنند و به عکس در پولينزی نظر به آن که روابط اقتصادی و فرهنگی ميان جزاير متعدد پيوسته برقرار بوده، همه‏ی مردم زبان يکديگر را درک می‏کنند.
سخن از شش هزار زبان و لهجه رفت که به دسته‏های مختلفی تعلق دارند، چون هند و اروپايی، مغولی، ترکی، چينی و تبتی، دراويدی، شامی و حامی، مالزيايی، پولنيزيايی و فينواويغوری و مانند آن.
مقدار مهمی از زبان‏های اصلی و فرعی را به تنهايی در گينه‏ی جديد می‏توان يافت (۱۱۰۹ گويش يا زبان فرعی). در افريقا ۱۹۹ لهجه يا گويش که از ۲۰ زبان اصلی برخاسته‏اند، به کار می‏روند و در آسيای جنوبی و جنوب شرقی آسيا ۱۴۰۰ گويش که از ده زبان اصلی منشعب شده‏اند. در قاره‏ها و مناطق ديگر تعداد گويش‏ها بين ۴۱۹ و ۲۰۹ تغيير می‏کند.
زبان شناسان با تأسف می‏گويند، همان طور که در عالم حياتی می‏توان کاهش انواع گياه‏ها، حشرات و جانوران را مشاهده کرد، در عالم زبان هم که دنيای فرهنگ است، اين خطر وجود دارد که ۹۰ در صد زبان‏های موجود امروز تا آخر قرن حاضر از ميان بروند و البته با خاموشی هر زبان مقداری از تجارب بشری به دست فراموشی سپرده می‏شود، زيرا زبان حامل فرهنگ است و فرهنگ مجموعه‏ی آموخته‏ها و اندوخته‏های مادی و معنوی است که قومی در طول نسل‏های پياپی به دست آورده است.
شک نيست که زبان‏ها و لهجه‏ها را بايد حرمت داشت وحتی برای حفظ و ضبط صوتی لهجه‏ها و زبان‏های فرعی که امروز فقط چند ده تن گوينده دارد نيز بايد اهتمامی معمول داشت. اما در عين حال در اين برج بابل تنوع زبان‏ها سير امور عالم به سوی جهانی شدن، انتخاب يک زبان کمکی بين‏المللی را بيش از پيش اقتضا می‏کند.
تا بدان جا که تاريخ حکايت می‏کند، انديشه‏ی زبان بين‏المللی در قرن‏ها پيش، اين جا و آن جا از زبان متفکران شنيده شده است. نظير اين فکر که بايد قضايای علمی را به زبان رياضی نوشت که مفهوم همگان در سراسر جهان باشد، موضوعی که متفکر معروف لايبنيتس در قرن هفدهم ميلادی مطرح کرد.
اما زبان جهانی به عنوان وسيله‏ای برای انعکاس وحدت بنيادی انسان‏ها و در عين حال ابزار تفاهم و توافق بين‏المللی، نخستين بار در آثار حضرت بهاءالله، بنيادگذار آئين بهائی مطرح شد. در يکی از آثار آن حضرت، تحت عنوان مجموعه‏ای از الواح که بعد از کتاب اقدس نازل شده، مکرراً به موضوع زبان بين‏المللی توجه داده شده. از جمله در لوح اشراقات که در آن امنای بيت العدل، يعنی والاترين مرجع اداری و روحانی بهائيان را مأمور به آن داشته‏اند که «يک لسان از السن موجود و يا لسانی بديع و يک خط از خطوط اختيار نمايند و در مدارس عالم، اطفال را به آن تعليم دهند، تا عالم يک وطن و يک قطعه مشاهده شود.»
و در يک لوح ديگر به نام بشارات، ملوک و وزرای ارض، يعنی مسئولان عالی رتبه‏ی ممالک را دعوت می‏فرمايند که به مشورت بنشينند و «يک لسان از السن موجود و يا لسان جديدی مقرر دارند».
همين مضمون، در لوح دنيا بعد از دستور صلح اکبر و لزوم آسودگی از هزينه‏های گزاف تسليحات، مذکور شده که: «بايد لغات منحصر به لغت واحده گردد و در مدارس عالم به آن تعليم دهند».
در کتاب اقدس که گنجينه‏ی حدود و احکام بهائی و در عين حال منشور نظم جهان آرای حضرت بهاءالله است، انتخاب خط و زبان مشترک برای سراسر مردم کره‏ی ارض به عنوان يکی از علائم بلوغ عالم ذکر شده است و به زبان روشن‏تر حضرت بهاءالله توجه کامل به اين حقيقت داشته‏اند که انتخاب زبان واحد، کاری آسان نيست و مستلزم بلوغ فکری اهل عالم است، زيرا می‏دانيم که در حال حاضر مردم هر کشور با چه تعصبی به زبان ملی خود می‏نگرند و چه بسا که زير بار آموختن زبان‏های ديگر نمی‏روند، در حالی که اقتضای دنيای امروز، آشنايی به حداقل يک يا چند زبان رايج بين‏المللی است. ضمناً حضرت بهاءالله در همين کتاب، اعضای مجالس شور عالم را تعليم می‏فرمايند که يک لسان و خط عمومی اختيار کنند.
تا بدان جا که پژوهش گوينده حکايت می‏کند، حضرت بهاءالله در دوره‏ی تبعيد اسلامبول و ادرنه، يعنی سال‏های ۱۸۶۳ – ۱۸۶۸ بود که برای اولين بار موضوع زبان‏ بين‏المللی را مطرح فرمودند و چون اراده‏ی حق بر چنين امری تعلق گرفته بود، ديری برنيامد که اولين زبان بين‏المللی جديد از طرف دانشمندی به نام دکتر لودويک زامنهوف پيشنهاد شد.
زامنهوف لهستانی بود و طبيب و زبان شناس که در ۱۸۵۹ متولد شد و در ۱۹۱۷ در گذشت و ظاهراً زبان اسپرانتو را در سال ۱۸۸۷، يعنی ۱۴ سال بعد از حکم کتاب اقدس اختراع کرد، زبانی که به زودی شهرت بسيار يافت و جمع کثيری خصوصاً از صلح دوستان به فراگرفتن آن هجوم کردند و مجامع اسپرانتو در همه جا تشکيل شد.
بانی زبان بين‏المللی مذکور، وقتی جزوه‏ی معرفی زبان بين‏المللی خود را منتشر کرد، خويش را به نام دکتر اسپرانتو معرفی نمود که معنای آن «اميد» است و همين نام بعدها بر خود زبان اطلاق شد.
دستور زبان اسپرانتو بسيار ساده و آسان است و تنها ۱۶ قاعده دارد و استثنايی هم در آن نيست. از محاسن اين زبان که البته به زبان‏های اروپايی اتکا دارد، اين است که پذيرای لغات زبان‏های ديگر هم هست و با افزودن حرفی مصوت در آخر آنها اين لغات را هماهنگ با ساير کلمات زبان اسپرانتو می‏کند.
ناگفته نماند که دختر دکتر زامنهوف، ليديا، بعدها به امر بهائی آشنايی حاصل کرد و در صف پيروان آن درآمد و در نشر تعاليم آئين جديد ميان اسپرانتيست‏ها کوشيد.
به نظر نمی‏رسد که هيچ يک از زبان‏های نوينی که تا حال پيشنهاد شده‏اند، به اندازه‏ی اسپرانتو مورد استقبال واقع شده باشند، زيرا زبان اسپرانتو زبانی است که اروپاييان به آسانی می‏توانند ياد بگيرند، چه کلمات به طور عمده از ريشه‏های السنه‏ی اروپايی گرفته شده‏اند و به خصوص از زبان‏های روميايی يا لاتينی نظير اسپانيايی، پرتقالی، فرانسوی، ايتاليايی و رومانی و املاء هم به قواعد فونتيک است، يعنی کلمات همان طور که تلفظ می‏شوند، نوشته می‏شوند. دستور زبان اسپرانتو هم چنان که اشارت رفت، بسيار سهل است.
در دائرة المعارف بريتانيکا در نشر سال ۲۰۰۳ خود شماره‏ی متکلمان به اسپرانتو را يک صد هزار نفر تخمين زده است. يک انجمن بين‏المللی اسپرانتو در سال ۱۹۰۸ تأسيس شد که اعضای آن در ۸۳ کشور پراکنده هستند (يعنی تقريباً نصف ممالک عالم) و حدود ۵۰ انجمن ملی اسپرانتو نيز موجود است.
در هر سال يک کنگره‏ی جهانی از اسپرانتيست‏ها تشکيل می‏شود و حدود ۱۰۰ مجله به زبان اسپرانتو انتشار می‏يابد و تا کنون مجموعه‏ای در حدود ۳۰ هزار کتاب به زبان اسپرانتو نشر شده است.
گفتيم که هيچ يک از زبان‏های ساخته شده، رواج اسپرانتو را نداشته است، معذلک خوب است اشاره‏ای به يک زبان ديگر ساختگی که ولاپوک Volapük نام گرفته و در سال ۱۸۸۰ توسط يوهان مارتين شلير Schleyer، يک کشيش آلمانی ساخته شده است، نيز بشود. او هم قصد داشت که اين زبان را به عنوان زبان ثانوی يا کمکی بين‏المللی بشناساند.
فرهنگ لغات ولاپوک بر روی زبان انگليسی و زبان‏های رومی، لاتينی مبتنی است، معذلک ريشه‏های کلمات را در اين زبان بسيار تغيير داده. دستور زبان ولاپوک هم پيچيده است و هم اين که کلمات آن به ظاهر نامأنوس و در نتيجه امکان گسترش آن بسيار محدود است. معذلک قبل از آن که زبان اسپرانتو شهرت وسيع پيدا کند، صدها هزار نفر به آموختن اين زبان دشوار و نشر آثار در آن اهتمام نمودند که اين خود گواه احساس شديد احتياج اصحاب فکر به يک زبان بين‏المللی بوده است.
اگر بگوييم که در ابتدا اين نوع دوستان و صلح خواهان و افراد خوشبين به آينده‏ی جامعه‏ی بشری بودند که به زبان‏های ساختگی بين‏المللی روی آوردند، اما در حال حاضر، نياز به چنين زبانی عموميت پيدا کرده است. سير امور جهان به سوی فراگيری همه‏ی کره‏ی زمين از حدود سال ۱۹۹۰ به اين طرف با پيدا شدن اينترنت در سال ۱۹۹۵ چنان سرعت گرفته است که جامعه‏ی انسانی مشکل بتواند خود را از يک زبان کمکی بين‏المللی معاف بداند.
در ميان ده زبان که در جهان حاضر بيش از همه به آنها تکلم می‏شود، گمان نمی‏رود که زبان چينی و لهجات مختلفه‏ی آن که ۱۱۱۳ مليون نفر به آن مکالمه می‏کنند، بتواند – خصوصاً با خط بسيار دشوارش – روزی در عرصه‏ی بين‏المللی نقش اصلی را ايفا کند. ۹ زبان بعدی با تعداد گويندگان هر يک عبارتند از: انگليسی ۳۷۲ مليون نفر (يعنی کسانی که زبان اصليشان انگليسی است، چون ساکنان ممالک متحده‏ی امريکا، انگلستان، کانادا، استراليا)، هندی و اردو ۳۱۶ مليون نفر، اسپانيايی ۳۰۴ مليون نفر، عربی ۲۰۱ مليون نفر، پرتقالی ۱۶۵ مليون نفر، روسی ۱۵۵ مليون نفر، بنگالی ۱۲۵ مليون نفر، ژاپونی ۱۲۳ مليون نفر و آلمانی ۱۰۲ مليون نفر که به اين ترتيب، زبان‏های مهم زنده‏ای چون فرانسه و فارسی در گروه دوم زبان‏ها از نظر تعداد گويندگان قرار گرفته‏اند. (اين آمارها به سال ۱۹۹۵ مربوط می‏شوند).
زبان انگليسی اعم از آن که زبان بين‏المللی آينده باشد يا نباشد، چون در بستر يکی از مترقی‏ترين تمدن‏ها پرورده شده و زبان علم و تکنولوژی مدرن است، ناچار در حال حاضر نيز بيش از هر زبان ديگر شانس گسترش دارد و وجود اينترنت که اکثر پيام‏های آن به اين زبان توليد و اشاعه می‏شود، به تحکيم اين موقعيت ممتاز بين‏المللی کمک می‏کند. در اروپا با وجود اتحاد اقتصادی که بيست و پنج کشور را گرد هم آورده، هر مملکتی حق گفتار زبان ملی خود را در مجامع و سازمان‏های مشترک اروپا به دست آورده است. هزينه‏ی مترجمان و نشريات اروپای متحد از اين بابت بسيار سنگين است و اگر اروپاييان روزی به دو تا سه زبان عمده اکتفا می‏کردند صرفه جويی فوق العاده‏ای از اين بابت عايد همگان می‏شد.
اما گفتيم که زبان، معرف فرهنگ يک جامعه است و حتی در مواردی زبان، هويت آن جامعه را می‏سازد، چنان که اگر زبان فارسی نبود و ادبيات پرمايه‏ی ايران که به اين زبان نگاشته آمده، وجود نداشت، ايرانی نمی‏توانست علی رغم تلاطمات روزگار، هويت ملی خود را به تفاوت از بسياری همسايه‏های دور يا نزديک (چون مصر و عراق) حفظ کند. وقتی پای مليت به ميان می‏آيد، گاه غرور ملی نيز با آن همراهی می‏کند و اين جاست که خطر مخالفت با سير طبيعی جهان به سوی يک زبان بين‏المللی پيش می‏آيد.
نکته‏ای که ذکرش در اين جا ضرور است، اين است که از ديدگاه بهائی به جای آموختن زبان‏های متعدد که گاه تمام آنها نيز در کشوری بيگانه رفع نياز نمی‏کند، بايد به يک زبان واحد کمکی که سراسر جهان پذيرفته است، از همان ابتدای کودکی آشنايی حاصل کرد. چنين زبانی البته تنها وسيله‏ی ارتباط و تبادل فکر باقی نخواهد ماند، بلکه ادبيات و آثار علمی خود را خواهد داشت که به اين ترتيب مانع کنونی زبان که ممالک فقير را از دسترس يافتن به نوآورده‏های علمی و فنی جهان پيشرفته باز می‏دارد، از ميان برداشته خواهد شد.
حضرت بهاءالله هم از نخستين آثار مکتوبشان توجه به يگانگی نوع بشر داشته‏اند و مخاطب ايشان همه‏ی عالم بوده است و از اين رو دعوت جهانيان به اين که يک زبان مشترک انتخاب و اختيار کنند، امری طبيعی بوده است و از ماهيت صلح خواه و وحدت طلب آئين بهائی بر می‏خيزد.
اما در عين حال آثار بهائی گواه آن است که زبان فارسی آينده‏ای بس درخشان خواهد داشت، زيرا نه فقط برای بهائيان سراسر دنيا سرچشمه‏ی آثار مقدسه‏ی امری خواهد بود که مرجع و منبع الهام آنان بوده و هست، بلکه برای هر محققی که بخواهد از کم و کيف اين آئين جهانی خبر گيرد، آگاهی به اين زبان که محمل آثار بهائی است، ضرورت خواهد داشت.
حضرت عبدالبهاء در خطابی به يک شخص غير ايرانی به نام مستر سيدنی فرموده‏اند: «تا توانی همت نما که زبان فارسی بياموزی، زيرا اين لسان عنقريب در جميع عالم تقديس خواهد شد و در نشر نفحات و اعلاء کلمة الله و استنباط معانی آيات الله مدخل عظيم دارد»، بيانی که يادآور اين کلام حضرت بهاءالله پدر بزرگوارشان است: «امروز چون آفتاب دانش از آسمان ايران آشکار و هويدا است، هرچه اين زبان را ستايش نماييد، سزاوار است.»
می‏توان گفت که فرهنگ ايرانی از جمله زبان ايرانيان از طريق ديانت بهائی به تمدن جهانی پيوند خواهد يافت. همان طور که نوروز را ديانت بهايی به صورت عيد بين‏المللی درآورده است و نيز بسياری از ارزش‏های اخلاقی که در جامعه‏ی ايرانی همواره گرامی داشته شده‏اند، امروز از طريق امر بهائی به سراسر عالم انتشار حاصل کرده‏اند، چون مهر خانواده‏ی گسترده و مهمان نوازی و ايثار و فداکاری و گذشت و بردباری و شکيبايی با ديگران و بسيار فضايل اخلاقی ديگر که ورود در آنها بحث را پر طولانی خواهد کرد.
به زبان بين‏المللی بازگردم. حضرت بهاءالله انتخاب آن راتوصيه فرموده‏اند، اما طريق انتخاب چنين زبانی در آثار حضرت عبدالبهاء، فرزند ارجمند ايشان توضيح و تشريح شده است. حضرت عبدالبهاء در خطابه‏ای فرموده‏اند: «تعليم نهم حضرت بهاءالله وحدت لسان است. يک لسانی ايجاد شود و آن را جميع اکادمی‏های عالم قبول نمايند، يعنی يک کنگره‏ی بين‏المللی مخصوص تشکيل دهند و از هر ملتی نمايندگان و وکلای دانا در آن جمع گردند و صحبت و مشورت نمايند و رسماً آن لسان را قبول کنند و بعد از آن در جميع مدارس عالم، تعليم اطفال کنند، تا هر انسان دو لسان داشته باشد، يکی لسان عمومی و يک لسان وطنی، تا جميع عالم يک وطن و يک لسان گردند، زيرا اين لسان عمومی از جمله اسباب اتحاد عالم است.»
ناگفته نگذارم که حضرت عبدالبهاء رواج بيشتر زبان اسپرانتو را تشويق می‏فرمايند، ولی در عين حال يادآور می‏شوند که رسميت يافتن اين زبان به عنوان زبان کمکی بين‏المللی مستلزم آن است که: «عموم ملت از ارباب معارف يک مجلس عمومی تشکيل دهند، هر ملتی نفسی را انتخاب نمايد. اينها انجمنی بيارايند و معاونت آن شخص بکنند و لسان را از هر جهت اکمال نمايند، تا آن لسان انتشار حاصل نمايد و لسان منتخب عموم ملل عالم شود و بر ملتی تعميم آن گران نباشد[1].»

تأييد ضرورت دو زبان در فرموده‏ی حضرت عبدالبهاء گواه روشنی بر اين حقيقت است که امر بهائی برای يکسان کردن همگان نيامده است، بلکه مروج اصل وحدت در کثرت است. هر فرد، نه فقط نگهبان زبان و فرهنگ قومی خويش است، بلکه از طريق يک زبان و فرهنگ بين‏المللی، با همه‏ی ابنای بشر ارتباط معنوی و فکری حاصل می‏کند.
اين که برخی از مسلمانان زبان خدا را عربی می‏انگاشته‏اند و معتقدند که آداب شرع از جمله نماز را بايد به زبان عربی خواند، مورد تأييد بهائيان نيست، چنان که حضرت بهاءالله در موضعی فرموده‏اند: «درباره‏ی زبان نوشته بوديد، تازی و پارسی هر دو نيکوست، چه که آن چه از زبان خواسته‏اند، پی بردن به گفتار گوينده است واين از هر دو می‏آيد.»
آثار بهائی به متجاوز از هشتصد زبان دنيا ترجمه شده است و هيچ مانعی نيست که کسی نماز را به زبان قومی خود بخواند، يا دعاو مناجات را به زبانی که بدان مأنوس است تلاوت کند. در مناجاتی از حضرت بهاءالله آمده: «اگر از لغات مختلفه‏ی عالم، عرف ثنای تو متضوع شود، (يعنی اگر از زبان‏های عالم بوی خوش ستايش خداوند برآيد) همه محبوب جان و مقصود روان، چه تازی چه فارسی. اگر از آن محروم ماند، قابل ذکر نه، چه الفاظ چه معانی».
به عبارت ديگر انديشه‏ای که به واسطه‏ی زبان از گوينده به شنونده منتقل می‏شود، آن است که اهميت دارد، زبان در اين مقام وسيله‏ای بيش نيست و تنوع و سايل مانع از اين نمی‏شود که وحدت در افکار موجود باشد.
اين اصل وحدت در کثرت برای بهائيان اين قدر اهميت دارد که در هر کجا يک راديوی بهائی تأسيس شده، زبان مردمی را اختيار کرده که پيرامون فرستنده زيست می‏کرده‏اند، ولو زبان گويش بومی و محلی بوده. در مجامع بين‏المللی بهائی هر کس به زبان قومی خودش تلاوت مناجات می‏کند وحتی با لباس محلی خودش حضور می‏يابد. اين گونه کثرت و تنوع سبب غناست و جامعه‏ی بشری نبايد خود را از آن محروم بدارد.
از مزايای يک زبان بين‏المللی اين است که می‏تواند عامل ارتباط و يگانگی در داخل مرزهای ملی نيز بشود، مثلاً در نيجريا امروزه چهارصد و هفتاد زبان و لهجه تکلم می‏شود که در آن ميان فقط چهار زبان يا لهجه امکان غلبه و تسلط دارند. جز يک زبان کمکی بين‏المللی که از دبستان به کودکان تعليم شود، چه وسيله‏ای برای اتحاد درونی در چنين کشوری توصيه می‏توان کرد؟ در همين کشور سويس چهار زبان به کار می‏رود و چه بسا ايتاليايی زبانان که در منطقه‏ی فرانسه زبان يا آلمانی زبان از ايجاد ارتباط با هموطن خود ناتوان هستند.
کسی که به يک زبان با چند مليون نفر گوينده تعلق دارد، بی گمان نمی‏تواند همه آثار ادبی، علمی، فلسفی و غير آن را – چه به صورت تأليف يا ترجمه – در زبان بومی خود به دست آورد.
وجود يک زبان بين‏المللی اين مشکل را هم که اکنون دست به گريبان بسياری از کشورها، حتی در اروپاست، حل خواهد کرد. فنلاند با زبان عجيبش که از خانواده‏ی زبان‏های فينوبرميايی است، فقط ۵ مليون جمعيت دارد و آلبانی با زبان خاصش که از خانواده‏ی زبان‏های آلبانيايی و بدون زبان مشابــه است، فقط ۳،۴ مليون نفوس متکلم دارد. چطــور می‏توان بی مدد يک زبان کمکی بين‏المللی دامنه‏ی وسيع علوم و فنون را که همواره رو به زيادت دارد، به آن دو سرزمين گسترش داد؟
اگر زبان بين‏المللی پيش از خاتمه‏ی اين قرن (بيست و يکم) پذيرفته شود، کمترين فايده‏ی فوری که از آن به دست می‏‏آيد، ممانعت از مرگ چندهزار گويش يا زبانی است که در معرض خطر نابودی هستند. در نوول کالدونی ۲۸ زبان يا لهجه موجود است که فقط ۵ زبان يا لهجه در اين ميان بيش از ۵ هزار گوينده دارد و يک زبان هم در آن ديار هم اکنون موجوداست به نام سيشه که فقط ۴ نفر به آن تکلم می‏کنند. اگر فرزندان اين چهار نفر روزی با يک زبان کمکی بين‏المللی آشنا شوند، قادر خواهند بود که آن گويش را برای هميشه ثبت و ضبط کنند و هر لغت و تعبيری را از زبان بومی خود به زبان بين‏المللی برگردانند و نگاه بدارند.

در تتمه‏ی سخن عباراتی از نطق حضرت عبدالبهاء در پاريس به تاريخ ۲۹ نوامبر ۱۹۱۱ را نقل خواهم کرد که فرموده‏اند: «از جمله اوامر حضرت بهاءالله اين است که بايد جميع ملت از اهل معارف و علوم اتفاق کرده، يک لسان انتخاب يا ايجاد نمايند و آن لسان عمومی باشد و اين امر در کتاب اقدس چهل سال پيش نازل شده و مضمون آن اين است (که) مسأله‏ی لسان بسيار مشکل شده، زيرا لسان بسيار است و اختلاف حاصل شده بين جميع اقوام و طوايف تا وحدت لسان حاصل نگردد، ائتلاف مشکل و معاملات مختل است. هر انسان محتاج به لسان‏های بسيار است تا بتواند به جميع بشر معامله و معاشرت و ملاقات نمايد و اين مستحيل است.... پس بهتر اين است که يک لسان ايجاد و يا انتخاب شود، تا آن که لسان عمومی باشد. يکی لسان وطنی، يکی لسان عمومی. به لسان وطنی خودش با قوم خود گفتگو نمايد، اما به لسان عمومی با جميع عالم محاوره نمايد و محتاج لسان ثالث نمی‏باشد و جميع بشر با يکديگر بدون مترجم، الفت و مصاحبت می‏نمايند. حال اگر چنين چيزی بشود، فی‏الحقيقه سبب راحت و آسايش و سرور جميع ملل عالم است.»
(خطابات ج ا، ص ۲۳۳-۲۳۴)
اين نکته در پايان کلام گفتنی است که زبان در آغاز تاريخ شاخص انسانيت و مميز انسان از عالم حيوان بوده است. بايد اميدوار بودکه همان گونه که حضرت بهاءالله نويد داده‏اند، قبول و استقرار يک زبان کمکی بين‏المللی هرچه زودتر نمودار ورود انسانيت به مرحله‏ی بلوغ فکری و اجتماعی خود گردد.
بايد اطمينان دهم که اين بار آدميان برج بابل را بر طبق نقشه‏ی خدا خواهند ساخت که به جای ايجاد پراکندگی و بيگانگی، جهان را به سوی يگانگی رهنمون خواهد شد و همزبانی و همدلی را توأماً به عالم انسان اهدا خواهد کرد.
از جمله منابع و مآخذ
۱- دايرةالمعارف فارسی مصاحب، ج ۱، جدول زبان‏های قديم، ۱۱۶۶ – ۱۱۶۷
2- Encyclopaedia Britannica, ed. 2003 (در ارتباط با اسپرانتو و وُلاپوک)
۳- خطابات مبارکه‏ی حضرت عبدالبهاء (در سه جلد)

حضرت عبدالبهاء: خطابات، ص ۲۳۵[1]

سایر دسته بندیها

دیدگاه‌ها

تصویر Nader

Nader :

Khylie khoub boud. Enshaallah in amr be farmoudehye hazrate bahaollah dar tamame donya anjam shodeh va hameye alam betavanand ba yek zabane moshtarek baham dar ertebat bashand.Tashakor

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.