از جمله اشاراتی که در آثار مبارکه‏ی حضرت بهاءالله درباره‏ی آينده‏ی جهان می‏توان يافت و فی‏الحقيقه در زمان خود مژده‏ی تحولی عظيم بوده است، اشاره به پيشرفت دموکراسی و پايان گرفتن حکومات ظلم و تحقق آزادی مردم است که هر سه بی‏ترديد از مهمترين تحولات قرن بيستم و قرن حاضر بوده و هستند.
اين مطلب درخور يادآوری است که در زمان حيات آن حضرت، يعنی در فاصله‏ی سال‏های ۱۸۱۷ و ۱۸۹۲ ميلادی، اکثريت عظيم کشورهای عالم، حتی قاره‏ی پيشرفته‏ی اروپا، در زير سلطه‏ی رژيم‏های مقتدر استبدادی قرار داشتند و برپا شدن حکومت‏های دمواکراتيک که يکی از آرزوهای انقلابيون فرانسه در اواخر قرن هجدهم بود، در قرن‏های نوزدهم و بيستم به صورتی بسيار بطئی روی داد و فقط بعد از جنگ جهانی دوم و نيز به دنبال سقوط امپراطوری شوروی بود که بشارت حضرت بهاءالله مشعر بر دگرگونی اوضاع سياسی جهان، به سرعت به تحقق پيوست.
در آثار مبارکه‏ی حضرت بهاءالله به کرات ياد آوری شده که در آن زمان، يعنی نيمه‏ی دوم قرن نوزدهم، هنوز ظلم و اجحاف حکومات مستبد بر عامه‏ی مردم ادامه داشته، می‏فرمايند: «امروز ناله‏ی عدل بلند و حنين انصاف مرتفع و دود تيره‏ی ستم، عالم و امم را احاطه نموده.[1]»
و در موضع ديگر می‏فرمايند: «ظالم‏های عالم حقوق امم را غصب نموده‏اند و به تمام قدرت و قوت به مشتهيات نفوس خود مشغول بوده و هستند[2]» و آرزو می‏کنند که: «انشاءالله نور انصاف بتابد و عالم را از اعتساف مقدس فرمايد[3]» و يادآور می‏شوند که: «اگر آفتاب عدل از سحاب ظلم فارغ شود، ارض غير ارض مشاهده گردد[4]»، يعنی وضع جهان به کلی ديگرگون شود و نيز توجه می‏دهند که: «اگر ملوک و سلاطين که مظاهر اقتدار حق جل جلاله‏اند، همت نمايند و بما ينتفع به من علی الارض قيام فرمايند، عالم را آفتاب عدل اخذ نمايد و منور سازد.» (لوح مقصود)
در آثار حضرت بهاءالله، چون کتاب اقدس و الواح ملوک، پيش‏بينی واژگونی بعضی نظام‏های ديکتاتوری را به صراحت فرمودند، مانند پيش‏بينی سقوط ناپلئون سوم، پادشاه مقتدر فرانسه، و اشاره به سقوط امپراطوری عثمانی و نيز تذکار انقراض قريب الوقوع حکومت استبدادی آلمان و همچنين اعلام دگرگونی امور در پايتخت ايران که در آن زمان زير سلطه‏ی پادشاهی مستبد چون ناصرالدين شاه بود، که همه در الواح حضرتش آمده است.
می‏دانيم که حضرت بهاءالله به بزرگترين سلاطين و رؤسای ممالک در زمان خود، پيام‏هايی فرستادند و در اين پيام‏ها رؤسا را از ظلم بر مردم تحذير فرمودند و به شناسايی حقوق خلق و رعايت فقيران و پناهندگان و امثالهم دعوت کردند.
در لوح خطاب به ناپلئون سوم که در اصل به عربی است، يادآور می‏شوند که مردم امانات خدا در دست پادشاهان هستند، يعنی بر پادشاهان است که آنان را چون نفس خود حفظ و حراست کنند: «و اعلم ان الرعيه امانات الله بينکم ان احفظوهم کما تحفظون انفسکم.»
به ويلهلم اول، امپراطور آلمان هشيار می‏دهند که: «يا ملک، تفکر فيه وفی امثالک الذين سخّروا البلاد و حکموا علی العباد قد انزلهم الرحمن من القصور الی القبور اعتبروکن من المتذکرين»، يعنی ای پادشاه، در کار ناپلئون سوم و امثال خودت فکر کن، يعنی شاهانی که به تسخير کشورها پرداختند و بر مردم فرمان راندند و خدا آنان را از قصر به قبر فرود آورد. پس درس عبرت بگير و از متذکران باش.
در لوح خطاب به ملکه‏ی ويکتوريا از او تحسين می‏کنند که زمام مشورت را به دست جمهور مردم سپرده و به عبارت ديگر به تحکيم حکومت پارلمانی کوشيده: «وسمعنا انک اودعت زمام المشاوره بايادی الجمهور نعم ما عملت لانّ بها تستحکم اصول ابنية الامور و تطمئن قلوب من فی ظلّک من کل وضيع و شريف.»
و هم در لوح خطاب به ملکه، عامه‏ی پادشاهان را از اين که هرسال بر مخارج نظامی و تسليحاتی می‏افزايند و آن را بر رعيت، يعنی ملت خود تحميل می‏کنند، نکوهش می‏کنند و می‏فرمايند، چنين کاری ظلمی عظيم است. از آه و اشک مظلومان بايد پرهيز کرد و از تحميل آن چه فوق توان و طاقت مردم است، احتراز بايد نمود: «يا معشر الملوک، انّا نراکم فی کل سنةٍ تزدادون مصارفکم و تحملونها علی الرعيه ان هذا الا ظلم عظيم. اتّقوا زفرات المظلوم و عبراته و لاتحملوا علی الرعيه فوق طاقتهم» و در همين پيام منيع است که حضرت بهاءالله حکما و امرای جهان را دعوت می‏فرمايند که صلح و آشتی در ميان خود برقرار کنند، چه در آن صورت به کثرت لشکريان و مهمات آنان جز برای حفظ حدود کشورهای خود، يعنی امنيت داخلی، نياز نخواهند داشت.
از ديدگاه حضرت بهاءالله و فرزند ارجمندشان، حضرت عبدالبهاء، اين يک وجب خاک دنيا را ارزش آن نيست که بر سر آن خون آدميان ريخته شود. به فرموده‏ی حضرت عبدالبهاء: «زمين ملک خداست. جميع ملل و دول مانند مستأجرند، عاقبت از دست کل خواهد رفت ولله ميراث السموات والارض» و از نظر حضرت بهاءالله: «فی‏الحقيقه عالم يک وطن محسوب است و من علی الارض اهل آن.»
هرچند امر بهائی با الغاء مرزهای ملی موافق نيست، اما در عين حال انديشه‏ی شهروندی جهانی را که امروزه بيش از گذشته خواستار دارد، ترويج می‏کند و بر آن است که جهان به نظم تازه‏ای نياز دارد که سراسر بشريت را دربرگيرد. به فرموده‏ی حضرت بهاءالله در لوح مقصود: «فی‏الحقيقه ارياح يأس از جميع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم يوماً فيوماً در تزايد. آثار هرج و مرج مشاهده می‏شود، چه که اسبابی که حال موجود است، به نظر موافق نمی‏آيد.»
از علل عمده‏ی اين هرج و مرج بی‏گمان يکی هم تعصبات شديد ملی است که بايد جای خود را به شرايط و نظام تازه‏ای دهد که در آن فرد در عين تعلقات ملی و ميهنی، دوستدار سراسر بشريت، قطع نظر از مليت و دين و رنگ و نژاد باشد.
عواملی که به پيشرفت دموکراسی و شناسايی حقوق بشر در تاريخ مغرب زمين ياری کردند، بسيار متعدد بودند، از جمله پيدا شدن مکتب حقوق طبيعی يا فطری انسان در قرن‏های ۱۶، ۱۷ و ۱۸ و عواقب هومانيسم دوران رنسانس و راسيوناليسم يا عقل‏گرايی قرون ۱۷ و ۱۸ و تحولاتی که در نظام اجتماعی با ارتقاء طبقات متوسط و بورژوازی پيش آمد و البته رواج تعليم و تربيت و گسترش سواد در ميان عامه‏ی مردم که بيشتر مربوط به نيمه‏ی دوم قرن نوزدهم است و همچنين اثرات انقلاب اجتماعی فرانسه در آخر قرن ۱۸ که از سرچشمه‏های انديشه‏ی دموکراسی و حقوق مردم، همان اعلاميه‏ی حقوق بشر و شهروندان برخاسته از همان انقلاب است (۱۷۹۵).
اما می‏دانيم که به جای پيروزی دموکراسی در آن کشور، ناپلئون اول توانست به سلطنت فرانسه دست يابد و به روش استبدادی مملکت را اداره کند. لذا در تحقق دموکراسی در آن کشور، سال‏ها تأخير روی داد و فی‏الحقيقه در پايان قرن نوزدهم با سقوط ناپلئون سوم بود که کشور توانست با قدم‏های استوارتر به سوی حکومت پارلمانی حرکت کند.
در ممالک ديگر غرب نيز – به جز انگلستان که همواره به روش دموکراتيک اداره می‏شد – متدرجاً کشورهای پيشرفته توانستند به دموکراسی دست يابند و بعد از جنگ جهانی دوم، به تدريج با قبول اعلاميه جهانی حقوق بشر، اصل آزادی و حقوق مردم و مشارکت آنان در اداره‏ی امور سياسی کشورشان پذيرفته شد و به موقع اجرا درآمد، به طوری که دموکراسی از تعدادی قليل ممالک، عملاً به سراسر جهان تعميم يافت و امروزه قليل‏اند ممالکی که هنوز با حکومت مطلقه و رژيم‏های استبدادی اداره می‏شوند و در آن ممالک هم حرکتی، ولو آهسته و تدريجی، به سوی اصل مشارکت خلق در تمشيت امور عمومی به چشم می‏خورد.
فروريختن امپراطوری شوروی، حرکت به سوی دموکراسی را تسريع کرد. اقمار آن امپراطوری هرکدام توانستند استقلال خود را همراه با تأسيس حکومات دموکراتيک به دست آورند که نمونه‏ی آنها لهستان، مجارستان، چکوسلواکی، آلمان شرقی، بلغارستان و نظاير آنها بوده‏اند.
آلبرت ساموئل در کتاب ‹‹منظره‏ی نوين بين‏المللی›› که به سال ۱۹۹۰ نشر شده، بخشی را به پشرفت دموکراسی در جهان اختصاص داده و نشان می‏دهد که چگونه حتی در قاره‏های افريقا، امريکای لاتين، آسيا که پيش از آن بخشی عظيم در زير سلطه‏ی حکومات جابره قرار داشت، نسيم آزادی و مردم سالاری سال‏هاست که به جنبش آمده و يکايک آن ممالک را به سوی نظامات سياسی دموکراتيک سوق می‏دهد. البته اين حرکت همه جا يکسان نبوده و نيست و نتايج حاصله نيز متفاوت است، اما در هيچ حال وجود نهضت ايجاد دموکراسی را انکار نمی‏توان کرد.
آلبرت ساموئل می‏نويسد که معمولاً مردم بين دو نوع استبداد تفاوت قائل می‏شوند. يکی ديکتاتوری دست راستی وديگری حکومات مطلقه‏ی کمونيستی. به قول او در زمان اخير ملت‏ها توانستند قيام کنند و از يوغ استبداد نوع اول خلاص شوند. مثلاً در اسپانيا و پرتقال و برخی ممالک امريکای لاتين و افريقا، ولی به گفته‏ی او گمان نمی‏رود که به زودی سلطه‏ی کمونيسم پايان گيرد. در حالی که می‏دانيم بعد از ۱۹۹۰ با انقراض امپراطوری شوروی، نه فقط سرزمين‏های تابعه يعنی اقمار آن نظام ديکتاتوری آزادی خود را بازيافتند، بلکه رژيم‏های استبداد کمونيسم نيز جز با دو سه استثنا در همه‏ی جهان ساقط شدند.
يکی از معتبرترين مطالعاتی که درباره‏ی پيشرفت دموکراسی در سال‏های اخير صورت گرفته، بررسی واحد برنامه‏ی توسعه‏ی ملل متحد است، زير عنوان گزارش جهانی مربوط به توسعه‏ی انسانی در سال ۲۰۰۲ که در موضوع ‹‹ژرف نگری در دموکراسی دريک جهان متلاشی›› ارائه‏ شده است.
اين گزارش گويای اين است که از سال ۱۹۸۰ به اين طرف، ۸۱ کشور اقدام به قبول نظام دموکراتيک نموده‏اند و ۳۳ رژيم نظامی جای خود را به حکومات دموکراتيک سپرده‏اند. از حدود ۲۰۰ کشور جهان ۱۴۰ کشور انتخاباتی با شرکت احزاب متعدد دارند و اضافه می‏کند که چنين وضعی در طول همه‏ی تاريخ سابقه و نظير نداشته است.
واحد برنامه‏ی توسعه‏ی ملل متحد، در مورد ۸۱ کشور مزبور عقيده دارد که فقط ۴۷ کشور به حقيقت نظام مردم سالاری را پذيرفته‏اند، ولی در مجموع می‏توان گفت که ۸۲ مملکت که در آنها ۵۷ در صد جمعيت کره‏ی زمين زيست می‏کنند، تا حدودی دموکراتيک هستند.
از نشانه‏های بارز پيشرفت دموکراسی در جهان، استقبال اکثر کشورها از اعلاميه‏ی جهانی حقوق بشر بوده است. اعلاميه‏ی جهانی حقوق بشر يکی از ارزشمندترين اسنادی است که جامعه‏ی بين‏المللی پذيرفته و در ماده‏ی ۲۱ خود نظام دموکراتيک را تأييد می‏کند، آن جا که می‏گويد: «هرکس حق دارد که در اداره‏ی امور عمومی کشور خود، خواه مستقيماً و خواه با وساطت نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت جويد.»
بعد اضافه می‏کند که: «اساس و منشأ قدرت حکومت، اراده مردم است. اين اراده بايد به وسيله‏ی انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری صورت پذيرد. انتخابات بايد عمومی و بارعايت مساوات باشد و به آرای مخفی يا طريقه‏ای نظير آن انجام گيرد که آزادی رأی را تأمين نمايد.»
غالباً اصحاب اديان، چه در مسيحيت و چه در اسلام، اساس و منشأ قدرت حکومت را اراده‏ی خدا دانسته‏اند. در اين ظهور اعظم مشيت الهی بر آن قرار گرفته که اراده‏ی مردم که در شرايط صحيح ابراز بشود، نماينده‏ی اراده‏ی الهی باشد.
تأکيد در اهميت مشورت را در آثار متعدد حضرت بهاءالله می‏توان بازيافت. در لوح دنيا ضمن تحسين از نظام پارلمانی انگلستان، می‏فرمايند: «حال آن چه در لندره امت انگليز به آن متمسک، خوب به نظر می‏آيد، چه که به نور سلطنت و مشورت امت هر دو مزين است.»
در موضع ديگر می‏فرمايند: «در جميع امور به مشورت متمسک شويد، چه که اوست سراج هدايت، راه نمايد و آگاهی عطا نمايد.» و در جای ديگر فرموده‏اند: «آن چه از مشورت اخيار ظاهر شود، هو حکم الله المهيمن القيوم» که اين عبارت فی‏الحقيقه تأييد آن است که مشيت الهی از طريق نظام صحيح مشورتی جلوه‏گر می‏شود.
اين نکته درخور توجه است که حضرت بهاءالله در لوح خطاب به ملکه ويکتوريا، اصحاب پارلمان يا مجالس شور را هم مورد نظر قرار داده و به آنها توصيه فرموده‏اند که هنگام ورود به مجمع شور توجه به خدا کنند و از حق بخواهند که آنان را به آن چه سبب اصلاح امور مردم و عمران بلاد است، موفق و مؤيد فرمايد و به خود اصحاب مجالس تأکيد کرده‏اند که به مذاکره و اتخاذ تدابير در مورد هر امری که وضع و حال دنيا به آن اصلاح پذيرد، مبادرت نمايند.
در خطاب به عموم ملوک ارض که عنوان سوره‏ی ملوک گرفته، بيانی به اين مضمون می‏فرمايند که: «مبادا بر احدی به قدر خردلی ظلم روا داريد. در راه عدل سلوک کنيد، زيرا آن را ه مستقيم است». در همين لوح است که فقرا را امانت‏های خدا خوانده‏اند و توصيه فرموده‏اند که حقوق پناهندگان نيز محفوظ بماند.
ماحصل کلام آن که به ظهور حضرت بهاءالله حرکت به سوی دموکراسی و شناسايی حقوق و آزادی‏های بشر که سابقه‏ای محدود به چند سرزمين داشت، تسريع شد و توسعه يافت. خود آن حضرت به صورت سرپوشيده مکرر يادآورد شده‏اند که با ظهور حضرتش «راه آزادی باز شده» و در توصيف خرد که همواره مورد ستايش آن حضرت بوده می‏فرمايند: «منم شاهباز دست بی‏نياز. پَرِ بستگان را بگشايم و پرواز بياموزم.»
در اين جا شايد نيازی به توضيح تفصيلی اين مطلب نباشد که خردگرايی از پايه‏های عمده‏ی شناخت حقوق بشر و آزادی‏های انسانی در مغرب زمين بوده و به فرموده‏ی آن حضرت هم اين خرد است که پَر بستگان را می‏گشايد. حقوق متعددی که در اعلاميه‏ی جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ شناخته شد، سال‏ها قبل، يعنی نزديک به يک قرن پيشتر، در ظهور جديد بابی – بهائي مورد تصديق قرار گرفت. حقوقی چون آزادی فکر و وجدان و مذهب (ماده‏ی ۱۸ اعلاميه)، حق آزادی عقيده و بيان (ماده‏ی ۱۹)، برابری افراد بشر از نظر حيثيت و حقوق (ماده‏ی ۱)، تساوی حقوق افراد، فارغ از نژاد و رنگ و جنس و زبان و مذهب و عقيده‏ی سياسی (ماده‏ی ۲)، برابری درمقابل قانون (ماده‏ی ۷)، حق مالکيت (ماده‏ی ۱۷)، حق تشکيل خانواده (ماده‏ی ۱۶)، حق کار (ماده‏ی ۲۳)، حق بهره‏مندی از حد مناسب معيشت (ماده‏ی ۲۵) و حق برخورداری از تعليم و تربيت (ماده‏ی ۲۶). نه فقط اين حقوق مورد تأييد آئين جديد قرار گرفته‏اند، بلکه در تعاليم بهائی موجباتی ملحوظ و منظور شده که تحقق آن حقوق، مثل حق کار و بهره‏مندی از حد مناسب معيشت، يعنی رهايی از فقر و بيکاری و نيز حق برخورداری از تعليم و تربيت را به احسن وجه تأمين می‏کند، ولی محدوديت وقت اجازه‏ی ورود در تفصيل آنها را نمی‏دهد.
از دموکراسی بسيار گفتيم، بد نيست که در خاتمه بررسی کنيم که دموکراسی حقيقی کدام نظام سياسی است و آيا می‏توان دعوی همه‏ی کشورها را که گاه تصنعاً انتخاباتی ترتيب می‏دهند، ولی در باطن شهروندان را از آزادی برخوردار نمی‏کنند، تصديق کرد؟
در سال ۱۹۹۵ اتحاديه‏ی بين‏المجالس، کارشناسان مناطق مختلف جهان را گرد هم آورد، تا نوعی دستور بين‏المللی برای دموکراسی را به روی کاغذ آورند. بر اساس مطالعات و مذاکرات اين کارشناسان بود که در سال ۱۹۹۷، يعنی ۸ سال قبل، اعلاميه‏ی جهانی مربوط به دموکراسی به تصويب رسيد.
در آغاز اعلاميه آمده که دموکراسی آرمان يا ايده‏آل همه‏ی جهانيان است و هدفی است متکی بر ارزش‏هايی که نزد همه‏ی ملل مشترک است. دموکراسی به عنوان يک ايده‏آل می‏کوشد که شرافت انسان و حقوق اساسی فرد را حفظ و حمايت کند و عدالت اجتماعی را تأمين نمايد و توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه را تسهيل کند.
دموکراسی يک نظام سياسی است که به اشخاص اجازه می‏دهد که به آزادی حکومتی کارآمد برگزينند، حکومتی که در خدمت خود صادق و در ارائه‏ی ترازنامه‏ی کار خود شفاف و صريح باشد.
دموکراسی بر روی دو اصل اساسی بنياد نهاده شده است. يکی مشارکت و ديگری مسئوليت. هر کس حق دارد که به اطلاعات مربوط به فعاليت‏های حکومت دسترسی يابد و از طريق دستگاه‏های اداری و قضايی بی‏طرف، اگر خطايی رفته، به جبران آن اهتمام کند.
نمی‏توان قائل به وجود يک دموکراسی حقيقی شد، مگر آن که همکاری و مشارکت حقيقی در اداره‏ی امور عمومی بين زنان و مردان موجود باشد. همچنين دموکراسی از شناخت حقوق بشر غير قابل انفکاک است و دموکراسی بر اولويت حق و قانون نهاده شده و اين حق و قانون هم توسط مؤسسات قضايی و مکانيسم‏های بی‏طرف و مستقل و کارآمدِ کنترل و نظارت تضمين گرديده است...
نيازی به نقل باقی اين اعلاميه جهانی درباره‏ی حکومت - پارلمان – جامعه‏ی مدنی نيست و نيز می‏دانيم که يک جامعه‏ی دموکراتيک بايد کوشا باشد که نيازهای اساسی طبقات محروم را برآورد و اين طبقات را به طور کامل در دستگاه‏های دموکراتيک خود جذب و هضم نمايد. اما همان چه نقل شد، اساس دموکراسی را که در آئين حضرت بهاءالله تأييد شده است، عرضه می‏دارد.
اين نکته هم از اعلاميه‏ی ذکر شده ياد آوردنی است که دموکراسی يک حالت يا وضع سکونی نيست، بلکه دائماً قابل تکميل است و به عبارت ديگر يک مفهوم ساکن و ثابت نيست و با پيشرفت جامعه، ناچار بايد تحول و تکامل پيدا کند.
ديانت حضرت بهاءالله با الغاء نظام وساطت بين خدا و مردم، يعنی سلسله‏ی مراتب اوليای دين، اصل مشارکت عمومی و مسئوليت همگان در تمشيت امور جامعه را پذيرا شده است.
انتخاب در جامعه‏ی بهائی از کمال آزادی برخوردار است، حتی اجازه‏ی کانديدا کردن افراد به هنگام انتخابات يا هر نوع دسيسه بازی برای تحميل نظری بر مردم، در نظامات بهائی وجود ندارد. شناخت آزادی و مقام انسان در اين امر الهی به درجه‏ای است که بخشی از آثار مبارکه‏اش به تجليل از مقام انسان اختصاص يافته است. در آثار بهائی آمده که «انسان طلسم اعظم است»، «انسان را به مثابه‏ی معدن که دارای احجار کريمه است، مشاهده نما»، «مقام انسان بزرگ است»، «انسان حقيقی به مثابه‏ی آسمان لدی الرحمن مشهود... مقامش اعلی المقام و آثارش مربی امکان»، «انسان به مثابه‏ی شجر است، اگر به اثمار مزين گشت، لايق مدح و ثنا بوده و هست... اخلاق مرضيه و اعمال حسنه و کلمه‏ی طيبه از اثمار اين شجره محسوب است[5]».
در کلمات مکنونه که يکی از عرفانی‏ترين آثار حضرت بهاءالله است و در همان سال‏های اوليه‏ی ظهور از قلم حضرتش صادر شده، خطاب به انسان چنين آمده است: «ای دوست من، تو شمس سماء قدس منی، خود را به کسوف دنيا ميالای. حجاب غفلت را خرق کن تا بی‏پرده و حجاب از خلف سحاب بدرآيی و جميع موجودات را به خلعت هستی بيارايی.» و باز همان تعبيرات زيبا در اين اثر تکرار می‏شود که «...شما اشجار رضوان منيد، بايد به اثمار بديعه‏ی منيعه ظاهر شويد» ويا «مثل تو مثل سيف پرجوهری است که در غلاف تيره پنهان باشد و به اين سبب قدر آن بر جوهريان مستور ماند. پس از غلاف نفس و هوی بيرون آی تا جوهر تو بر عالميان هويدا و روشن آيد.»
و به اين ترتيب همه جا اين حقيقت تکرار می‏شود که مقام انسان اعلی المقام است، به شرطی که به فضايل اخلاقی آراسته باشد و در حقيقت چون آينه‏ای شفاف در وجود خود، اوصاف و کمالات الهی را منعکس کند.
شبهه‏ای نيست که سير امور عالم به سوی جهانی شدن، به جنبش دموکراتيک قوت بيشتر خواهد بخشيد. ارتباطات وسيعی که ميان همه‏ی کشورها برقرار شده، ناچار در بيداری مردم و هشياری آنان به حقوق خود مؤثر خواهد بود. حکومات سراسر عالم، بی‏سوادی را محکوم کرده و با حصول سواد و افزايش آن، مردم بی‏گمان تقاضای بيشتری برای مشارکت در نظام تصميم گيری خواهند داشت.
آينده‏ی اقتصاد جهان در گرو آن خواهد بود که ۲۳ در صد جمعيت عالم که تا دو سه سال پيش در فقر مفرط می‏زيستند و در صد بيشتری که در فقر نسبی به سر می‏برند، از يک حداقل معيشت قابل قبول برخوردار شوند و در اين جا ناچار پای همکاری بين‏المللی ، خاصه از جانب سرزمين‏های غنی به ميان خواهد آمد و رهايی از فقر، گام نخستين در جهت سير به سوی آزادی است.
وجود حکومت‏های مستبد، خطری مسلم برای امنيت و ثبات عالم است و به يقين قدرت‏های بزرگ جهان چنين خطری را در طول زمان تحمل نخواهندکرد.
برای گوينده‏ی اين عرايض شبهه‏ای نيست که همه‏ی قوای عالم در خدمت تحقق مشيت الهی است و بی‏گمان نيل جامعه‏ی بشری به دموکراسی، حقوق بشر و رهايی از اسارت جهل، فقر، ترس، اموری است که در طی دهه‏های آينده بر طبق پيش‏بينی حضرت بهاءالله به حقيقت خواهد پيوست.
فی‏الحقيقه اين ظهور اعظم دو هديه‏ی بزرگ برای عالم بشری آورده است: به يک دستش آب زندگانی است و به دست ديگر فرمان آزادی.

منابع:
لوح دنيا[1]
لوح دنيا[2]
لوح مقصود[3]
لوح مقصود[4]
همه‏ ی نصوص از کتاب دريای دانش است.[5]

سایر دسته بندیها

دیدگاه‌ها

تصویر ashkan

ashkan :

مقاله ی جالبی است دمکراسی و حقوق بشر امری ضروری برای دنیای امروزاست
تصویر فریبرز

فریبرز :

الله ابهی به یاران الهی بازم مزاحمتون شدم بابت اینکه بتونم از زحماتتون تشکر کنم و خیلی ممنون باشم از این مطالب که به دست احبا و مخصوصاً احبای ایران با این همه تعضیقات می رسونین.مممنونم موفق باشید خدانگهدار
تصویر عارف حدادیان

عارف حدادیان :

تقريبا همه ما در زندگی بارها با واژه ای به نام وطن يا ميهن رو به رو شده ايم . گاهی به دفاع از آن برآمده ايم و به آن مفتخر شده ايم و گاهی شايد از بردن نام آن خجل بوده ايم ، گهگاه در نقاط مختلف دنيا كسي كه به سبب تلاش هاي بي وقفه ، هوش فراوان و يا به سبب شجاعت و درايت خويش موفقيتي كسب نموده و اسم و رسمی در دنيا به هم زده را ، با افتخار ستوده ايم تنها به اين دليل كه همانند ما نام يك سرزمين را یدک مي كشد و از تبار خودمان است .كه اگر غير از اين بود و اين شادي و نشاط تنها به جهت ذات عمل نيكي بود كه صورت گرفته ، آن وقت بايد از هر اختراع و اكتشاف و موفقيت در دنيا به خود باليده و احساس غرور و افتخار هر روزه بر ما ميسر مي شد . حال آنكه فارغ از اينكه آن شخص در مسير اين پيروزي در چه محيطي رشد يافته و امكاناتش چگونه و در كجا فراهم شده ، اصلا آيا از جلا وطن به اين توفيق دست يافته يا خير ، بطور شفاف و مستقيم اين توفيق را حاصل ژنی مي دانيم كه از وطن در خونش مانده و اكنون باعث غرور ملي شده و چه بسا كه از اين طريق راهي مي يابيم تا اين هوش و ذكاوت را از طريقي به خود نسبت دهيم . بارها و بارها به آنان كه در راه وطن جنگيده اند و شهيد شده اند افتخار كرده ايم و خود را موظف به پاسداري از خون آنان دانسته ايم و عملشان را مقدس شمرده و آن را در مسير دستيابي به آرمانهاي والا دانسته ايم ، بيش از آنكه دريابيم كه جنگ چيست و كشتن انسانها به هر دليلي ويا تصاحب اموالشان به عنوان غنيمت جنگ ، به اسارت رفتنشان و يا از هم برگسستن خانواده ای و آوارگی كودكی در ذات خود به كدامين آرمان و افتخار مزين است و اساساً اين آرمان های والا كدامند ؟ البته پر واضح است كه منظور از بيان اين مطلب به هيچ وجه چشم پوشی و هيچ انگاری ارزش هاي والايي چون ميهن دوستی ، فداكاري ، وفاداري و با تلاش براي حفظ و نـگهداري آثار و منابع ملي نيست . بديهي است كه وظيفه انساني حكم مي كند تا هر فرد در هر جا كه زندگی مي كند و تا آنجا كه از او بر مي آيد موظف به حفظ و نگهداري امانات و موهبت هاى الهى اي است كه در دسترس او قرار گرفته است . نگهداري از محيط زيست ، حفظ منابع طبيعي ، انساني ، حيواني . پاسداري از سنت هاي قومي و قبيله اي البته به عنوان پشتوانه فرهنگى و نه همچون يک تابو . در کنار آن دوست داشتن وطني بنام عالم كه مادر همه ملل است . اينگونه است كه اهل عالم از منظر آيين بهايي اهل يك خانواده اند و اين به معني دوست داشتن همه اهل عالم است بدور از هر تعصب و تبعیض. و به فرموده حضرت بهاالله

«افتخار از آنِ آن کس نیست که وطن را دوست دارد بلکه از آنِ کسی است که عالم را دوست دارد »

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.