در همهی کتب مقدسه تصويری از آيندهی دوردست و جامعهای که بايد در آخرالزمان به منصهی ظهور درآيد، داده شده است و يکی از ويژگیهای آن ايام، گسترش علم و اطلاع در پهنهی جهان دانسته شده، چنان که در احاديث اسلامی ذکر آن آمده که آن چه قبل از آمدن موعود اسلام، يعنی حضرت قائم يا مهدی، مکشوف و معلوم بشريت بوده، معادل دو حرف از بيست و هفت حرف الفبا بوده است و چون قائم يا مهدی، ظهور کند، بيست و پنج حرف باقی مانده، شناخته خواهد شد.
در تورات آمده که در آن ايام، معرفت جهان را خواهد پوشيد، چون آبها که سطح درياها را پوشانيده است و در انجيل متی، آن جا که حضرت مسيح به ذکر بازگشت خود و علائم انقضای عالم میپردازند، يکی از اموری که در آن زمان بايد تحقق يابد، چنين ذکر شده: «به اين بشارت، ملکوت [يعنی انجيل] در تمام عالم موعظه خواهد شد، تا برجميع امتها شهادتی شود. آنگاه انتها خواهد رسيد» و به زبان ديگر همهی جهان امکان آشنايی با مضمون بشارات کتب مقدسه را خواهد داشت.
بايد بار ديگر متذکر شويم که قبل از قرن نوزدهم که هنوز استفاده از نيروی بخار يا برق و نظاير آن روی نداده بود و حرکت و سفر از نقطهای به نقطهی ديگر به کمال دشواری و کندی صورت میگرفت، پيشبينیهايی که بدانها اشارت رفت، حکايت از يک تحول بنيادی در اوضاع عالم میکرد و چنين اتفاق افتاد که همهی اختراعات و اکتشافات و پيشرفتهای فنی که منتهی به تبديل کرهی زمين به نوعی دهکدهی کوچک گرديد، در قرنهای نوزدهم و بيستم واقع شد و خصوصاً در اواخر قرن بيستم بود که آن چه به نام ITC يعنی تکنولوژی اطلاعات و مخابرات سريع و آنی معهود ذهن ماست، به عرصهی وجود آمد و جامعهی بشری را به نوعی جامعهی جديد که اصطلاحاً Information Society يا جامعهی متکی بر اطلاعات است، مبدل کرد.
جامعهی متکی بر اطلاعات جامعهای است که در آن توليد، توزيع و انتقال اطلاعات و تأمين خدمات لازمه برای آن که دستگاههای مخابرهی اطلاعات ايجاد شوند و به فروش رسند و تعمير پذيرند، يکی از مهمترين فعاليتهای جامعه را تشکيل میدهد و سهم کسانی که در آن خدمات به کار مشغول هستند، در مجموع نيروی انسانی هر کشور قابل توجه است و بخشی قابل ملاحظه از توليد ناخالص ملی مديون اين نوع فعاليتهاست.
به عنوان نمونه از بابت توضيح بگوييم که بنا به دائرةالمعارف بريتانيکا، جهان در قرن بيستم شاهد توسعهی قسمتی از فعاليتهای اقتصادی بود که در زمينهی اطلاعات، يعنی توليد و گزينش و توزيع اطلاعات متمرکز است. در سال ۱۹۷۵ اين گونه فعاليت حدود ۵۰ در صد نيروی کار را در امريکا به خود مشغول میکرده و خود اين امر زمينه ساز تشکل جامعهی متکی بر اطلاعات شده است.
در امريکا فقط دو در صد جمعيت فعال، به کشاورزی و معدن میپردازد، بيست و دو در صد در صنايع و تجارت شاغل است، اما شصت و شش در صد به آموزش و پرورش، تحقيق و امور مربوط به دانش و اطلاعات مشغول است و ده در صد هم در بقيهی خدمات. همين تحول را در ممالک صنعتی اروپا هم متدرجاً مشاهده میتوان کرد.
اهميت اطلاعات و ظهور جامعهای متکی بر اطلاعات به اندازهای است که دو سال قبل، در دسامبر ۲۰۰۳ به اهتمام اتحاديهی بينالمللی مخابرات از راه دور Telecommunication کنفرانسی از سران ممالک در شهر ژنو تشکيل شد و گزارشهای متعدد دربارهی نقش مهم بخش اطلاعات و مخابرات در اقتصاد همهی ممالک انتشار يافت.
يکی از گزارشها که عنوانش راپرت توسعهی مخابرات دور در سطح جهان است و به سال ۲۰۰۳ به مناسبت کنفرانس سران تهيه و نشر شده، مینويسد که در سطح جهانی بازار تکنولوژی مخابرات و اطلاعات ITC از نظر ارزش معادل ۲۰۶۶ ميليارد دلار است و ۶،۶ در صد توليد ناخالص داخلی کرهی ارض را تشکيل میدهد، رقمی که شامل سختافزارها، نرمافزارها و خدمات مرتبط به بخش اطلاعات و مخابرات میشود.
سرعت رشد اين بخش به حدی است که هيچ بخش ديگر اقتصاد را توانايی رقابت با آن نيست. کافی است که به عنوان مثال يادآوری شود که در سال ۱۹۸۸ فقط هشت کشور دسترس مستقيم به اينترنت، يعنی گنجينهی اطلاعات جهانی داشتهاند، در حالی که در سال ۲۰۰۳ تعداد ممالک مزبور به ۲۰۹ کشور، يعنی عملاً همهی ممالک عالم رسيده است.
در سال ۱۹۷۰ مشترکين تلفن در سراسر جهان حدود ۲۰۰ مليون نفر بودند. اين رقم در سال ۲۰۰۰ به شش برابر، يعنی ۱،۲ ميليارد نفوس رسيد. در نيمهی دههی ۱۹۸۰- ۱۹۹۰ ميلادی بود که تلفن متحرک به بازار آمد و در اندک مدتی مشتريان آن به قريب ۱،۱ ميليارد نفر در سال ۲۰۰۰ بالغ شدند و البته همهی اين ارقام با سرعت روی در فزونی دارد.
از نشانههای فرارسيدن عصر متکی بر اطلاعات، توسعهی سريع استفاده از کامپيوتر در منازل افراد است. مثلاً در کشوری چون ژاپن که از پيشرفتهترين ممالک عالم و دارای اقتصادی نيرومند است، ۹۹ در صد خانوادهها به تلويزيون دسترس دارند و ۸۶ در صد از تلفن متحرک استفاده میکنند و نزديک به ۴۹ در صد از اينترنت بهره میگيرند. چند رقم ديگر دربارهی وجود کامپيوتر شخصی در خانوادهها، مطلب را بارزتر میکند: در ايسلند ۷۳ در صد خانوادهها کامپيوتر شخصی دارند و در بحرين که کشوری درحال رشد محسوب است، ۳۳ در صد.
در سال ۲۰۰۲ – ۲۰۰۳ شمارهی کامپيوترهای مورد استفاده در جهان، ۶۱۵ مليون واحد بود و حال آن که در سال ۱۹۹۰ فقط ۱۲۰ مليون بود و به عبارت ديگر استفاده از کامپيوتر در طی ۱۲ سال ۵ برابر شد. نسبت مجموعی کاربرد کامپيوتر شخصی در ممالک پيشرفته ۷۳ در صد است و در ممالک در حال رشد ۲۷ در صد.
يک کشور که به عنوان نمونهی ممالکی ياد میشود که اقتصاد آنها در مدتی کوتاه از مرحلهی کشاوزی به مرحلهی صنعتی انتقال يافت و بعد به جامعهی متکی بر توليد و توزيع اطلاعات مبدل شد، کرهی جنوبی است که در حال حاضر ثلث صادراتش در ارتباط با تکنولوژی اطلاعات و مخابرات مدرن است و در سال ۲۰۰۱ – ۲۰۰۰، ۱،۳ مليون نفر از جمعيت فعال اين مملکت در اين بخش از تکنولوژی شاغل بوده اند.
بايد متذکر بود که اين گونه تحول را فقط از ديدگاه اقتصادی يا عددی نبايد نگريست. دسترسی به مخابرات و اطلاعات مدرن، منشأ تحولات معنوی و کيفی هم بوده و هست و از جمله دست يافتن به علم و معلومات علمی که به ميزان باورناکردنی از طريق اينترنت ميتوان به چنگ آورد، زيرا هستند مؤسسات بزرگ فعال در اين عرصه که دارند همهی دائرةالمعارفها و حتی محتملاً همهی کتب کتابخانههای جهان را به روی پردهی کامپيوتر میآورند و در معرض استفادهی همگان قرار میدهند.
اشارهای سريع به اختراعاتی که زمينه را برای حلول عصر اطلاعات هموار کرد، بیفايده نخواهد بود.
: در سال ۱۸۴۴ بود که اولين تلگراف مورس به صورت الکتريک از بالتيمور به واشنگتون مخابره شد و اين امر مقارن زمانی بود که حضرت باب ظهور خود را به اول منآمن، يعنی ملاحسين بشرويی در شيراز اعلام فرمود.
: سی و دو سال بعد، يعنی در سال ۱۸۷۶ تلفن توسط گراهام بل اختراع شد.
: اختراع مهم ديگر کامپيوتر بود، يعنی ماشينهای حسابگر الکترونيک که دارای حافظهای وسيع است و در سرعتی اقل از آن قادر است، انواع اطلاعات را مورد بررسی، سنجش و استفاده قرار دهد و مسائل پيچيدهی رياضی و منطقی را به صورت خودکار به مدد برنامههای تهيه شده از قبل، حل کند. اين IBM بود که در سال ۱۹۴۶ اول کامپيوتر الکترونيکی را ساخت. سابقاً کامپيوتر، دستگاههای عظيمی بود، ولی اينک به صورت کوچک دستی هم درآمده. اين اختراع از تحقيقات مربوط به برق و بعد از آن الکترونيک در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم حاصل شد، يعنی بعد از سال۱۹۹۰ ايجاد ميکروپروسسورها و درست کردن کامپيوترهای کوچک امکان يافت. با اختراع ترانزيستور در سال ۱۹۴۸ امکان کوچک ساخت ماشينهای برقی به وجود آمده و بر اساس آن بود که کامپيوتر دستی ساخته شد.
: در مورد استفاده از ماهواره که برای ارسال امواج صوتی و تصويری تکيهگاه راديوها و تلويزيونهای جهان است، بايد متذکر بود که شروع فرستادن ماهوارهها در سال ۱۹۵۷ بود که توسط روسها انجام شد، ولی اول بار ماهوارهی مخصوص مخابرات از راه دور را امريکائيان در سال ۱۹۶۲ به فضا فرستادند.
: در مورد راديو ياد آور شويم که اساس ارتباط راديويی را مکسوئل و هرتس نهادند، ولی نخستين کسی که ارتباط راديويی را عملی کرد، مارکونی ايطاليايی بود (۱۸۹۵) و در دسامبر سال ۱۹۰۱ اول پيام راديويی بر فراز اقيانوس اطلس از انگلستان به کانادا فرستاده شد.
: سرانجام اولين دستگاههای پخش منظم راديويی در سال ۱۹۲۰ در امريکا و انگلستان به کار افتاد و از آن به بعد ارتباط راديويی به سرعت توسعه يافت.
: تلويزيون پديدهای تازهتر است و به خصوص در دههی ۲۰ – ۳۰ قرن گذشته بود که کارهای پيشروانی چون هرتس، فلمينگ، اديسون در راه عملی کردن انتقال تصاوير از دور الهام بخش اصحاب فن شد و بعد از تکميل تلويزيون از جهات فنی، سرانجام اين پديده در ۱۹۴۵ به بازار آمد و قريب ۵ سال بعد تعداد گيرندههای تلويزيونی در دنيا به ۵ مليون واحد بالغ شد.
اما میتوان گفت که اين اکتشافات و اختراعات از ديدگاه اهل ايمان همه از برکات ظهور جديدی بود که رسالتش رساندن جامعهی بشری به اوج ترقيات مادی و معنوی بوده و هست.
شبههای نيست که در عصر اطلاعات ديگر نمیشود با انديشههای سنتی و تقليد از افکار متحجر کهنه، زندگی کرد. هر فردی اگر خود کامپيوتر شخصی نداشته باشد، در کافههای کامپيوتری میتواند به اينترنت دست يابد و اطلاعات جديد مورد نياز خود را از منابع متعدد تحصيل کند.
دوران تحذير از مطالعهی کتب غير و تکفير ديگرانديشان به کلی منقضی شده است. عصر اطلاعات نيازمند اصول فکری تازهای است - از گرايش به تحری حقيقت گرفته تا تحرک ذهنی و توانايی نقد و تميز و تشخيص - که متأسفانه در بسياری از مکاتب و مذاهب گذشته مورد اعتنا نبودهاند.
از جمله مشخصات آئين بهائی يکی اين است که با مقتضيات عصر اطلاعات و جامعهی معطوف به علم و اطلاع، توافق کامل دارد. ثانياً در آثار بهائی تحقق چنين تحول عظيمی در احوال بشری پيشبينی شده است. ثالثاً ديانت بهائی افراد خود را برای حصول مهارتهايی که جهت زندگی در چنين دنيايی ضرور هستند، رهنمايی میکند و پرورش میدهد. توضيحات آيندهی بنده، اين هر سه نکته را انشاءالله روشن خواهد کرد.
اين که گفتيم آئين بهائی با شرايط عصر علم و اطلاع، سازگاری کامل دارد، از جهات متعدد محقق است:
نخست آن که ديانت بهائی به جای تقليد و پيروی عقايد سايرين که در جوامع دينی سابق مرسوم بود، افراد را به جستجوی شخصی حقيقت دعوت میکند.
ثانياً در آثار بهائی علم مورد ستايش مخصوص قرار گرفته، چنان که حضرت بهاءالله آن را کنز حقيقی برای انسان دانسته و علت عزت و نعمت منظور فرمودهاند و سبب اعتلای عالم وجود را علوم و فنون محسوب داشته و فرمودهاند: «علم به منزلهی جناح است از برای وجود و مرقاة است از برای صعود. تحصيلش بر کل لازم» و اضافه کردهاند که: «صاحبان علوم و صنايع را حق عظيم است بر عالم».
حضرت عبدالبهاء در خطابات متعدد خود در دانشگاهها و مؤسسات عالی علمی، در تجليل علم و علما داد سخن دادهاند و توافق علم و دين را به عنوان يکی از تعليمات اساسی آئين جديد معرفی کردهاند و همواره بهائيان را به کسب اطلاع از آخرين پيشرفتهای علمی تشويق و تهييج کردهاند که اگر بخواهم بيانات آن حضرت را نقل کنم، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. ناچار به نقل چند کلام از سخنان آن حضرت اکتفا بايد کرد:
«اعظم فضايل عالم انسانی علم است. علم سبب ظهور فيض الهی است.»
«اگر چنان چه دين مخالف عقل باشد، اوهام است و اين نيز يک مسئله از مسائل و تعاليم بهاءالله است. پس جميع عقايدتان را تطبيق کنيد، تا علم مطابق دين باشد، زيرا دين انسان را بالی است و علم بال ديگر. انسان به دو بال پرواز میکند.»
«علم سبب عزت ابديهی انسان است، علم سبب شرف عالم انسانی است... علم خدمت به عالم حقيقت کند، علم اديان سابقه را از تقاليد نجات دهد... علم اعظم منقبت عالم انسانی است، علم انسان را از اسارت طبيعت نجات دهد.»
«اشرف مرکز در عالم انسانی مرکز علوم و فنون است، زيرا علم سبب روشنايی عالم است، علم سبب راحت و آسايش است، علم سبب عزت عالم انسانی است.»
ثالثاً در آثار بهائی در مورد وظايف علما و کسانی که مسئوليت ارائهی اطلاعات را دارند، مانند روزنامهنگاران، سخن به تفصيل رفته و از جمله در مورد پايبندی به حقيقت و تحقيق درست و کامل در هر امری و احتراز از اِعمال غرض و حب و بغض بیاساس تأکيدات مخصوص شده است و مشخصات کلام که تکيهگاه ارتباطات و مخابرات است، تشريح شده و مذکور آمده که در موضع ديگری، طی سخنرانیهای پيام دوست به آن اشارت کردهايم و شنوندگان عزيز میتوانند بدان رجوع کنند.
اشاره کردم که در آثار بهائی تحول عظيمی که به مناسبت ورود به عصر اطلاعات در زندگی بشر روی میدهد، مطرح شده است. حضرت بهاءالله زمانی دعوت خود را اعلام کردند که سالهايی چند از اختراع تلگراف مورس گذشته بود، اما نه تلفن وجود داشت، نه طبعاً ساير وسايل ارتباطات و مخابرات مدرن و تلگراف مورس هم در دسترس دولتها بود و عامهی مردم بر آن دست نداشت. معذلک چنين به نظر میرسد که آن جا که آن حضرت از روزنامه سخن میگويند، پيشبينی راديو و تلويزيون را که محصولات قرن بعدی هستند، به طور ضمنی میفرمايند.
بيان آن حضرت در لوح طرازات اين است: «امروز اسرار ارض امام ابصار موجود و مشهود و اوراق اخبار طيار روزنامه فیالحقيقه مرات جهان است. اعمال و افعال احزاب مختلف را مینمايد، هم مینماياند و هم میشنواند. مرآتی است که صاحب سمع و بصر و لسان است ، ظهوری است عجيب و امری است بزرگ.» اين اظهار شگفتی نمیتواند محدود و محصور در روزنامه مطبوع باشد.
در حاشيهی سخن شايد ذکر اين مطلب مفيد باشد که حضرت بهاءالله وجود روزنامه و مطبوعات را فیالحقيقه تحقق بشاراتی در قرآن مجيد دانستهاند که در سورهی ۹۹، يعنی سورهی الزلزله به صورت سمبوليک يا نمادی آمده که در روز موعود، يعنی قيامت تُحدّث الارض اخبارها، يعنی زمين اخبار خود را حکايت خواهد کرد. همان نفس بزرگوار در همان لوح يا مکتوبی که به آيهی فوق آغاز شده، ضمن ستايش از جرايد که میتوانند علت تربيت و ترقی و دانايی و آگاهی مردمان باشند، وظيفهی سنگين اصحاب مطبوعات به تحقيق کامل در هر امری را يادآور میشوند و چون نظر به پيشبينیهای گذشتگان دارند، اخبار را به پرندهای که در همهی جهان سير میکند، تشبيه کرده، میفرمايند: «فیالحقيقه جرايد گاهی طیالارض مینمايند و هنگامی به قوادم اخبار در طيران و وقتی تغيير اسم مینمايند و سيالهی برقيهی (تلگراف) میشود. تتطاير منها الاذکار والاخبار وآلاثار.»
حضرت عبدالبهاء با مخترع تلفن، گراهام بل، در امريکا ملاقات فرمودند (۲۴ اپريل ۱۹۱۲) و دربارهی صلح و وحدت عالم انسانی با او سخن گفتند و نقل میکنند که هرچند بل تصور میکرد که تلفن را به خاطر همسرش که از شنوايی و گفتار محروم بود، ساخته است، اما با آن ملاقات دريافت که اين وسيلهی مدرن میتواند در خدمت هدفهای والايی چون ارتباط و دوستی بين ملل درآيد.
صريحترين پيشبينی ورود عالم به عصر اطلاعات در توقيع، يعنی مکتوبی از حضرت شوقی ربانی، ولی امر بهائی است که در سال ۱۹۳۶ تحرير شده و طی آن دورنمای تحولات آيندهی جهان را ترسيم میفرمايند و از جمله میگويند که در جامعهی متحد جهانی که در آيندهی ايام تأسيس خواهد شد، «دستگاهی برای مخابرات و ارتباطات جهانی ابداع خواهد شد که تمامی کرهی ارض را دربرخواهد گرفت، از موانع و قيود ملی آزاد خواهد بود و با سرعتی حيرت انگيز و انتظامی کامل به کار خواهد افتاد.»
هم در آن پيام به هنگام توصيف جامعهی متحد جهانی آينده میفرمايند: «در چنين جامعهای علم و دين، يعنی نيرومندترين قوای موجود در حيات بشری، با هم در آشتی و اشتراک مساعی بوده و به طور هماهنگ رشد خواهند کرد و در ظل چنين نظمی، مطبوعات در حالی که ميدان را برای ابراز نظرات و عقايد مختلفه باز و آزاد خواهند گذاشت، ديگر وسيلهی اعمال اغراض شخصی و تأمين منافع گروهی خاص قرار نخواهند گرفت و از اعمال نفوذ دول و ملل و رقابتهای آنان رهايی خواهند يافت.»
قبلاً متذکر شديم که عملاً همهی کشورهای عالم در سال ۲۰۰۳ دسترس مستقيم به اينترنت داشتهاند و مسلماً توجه حضرت شوقی ربانی به تلگراف، تلفن و مانند آن نيست، بلکه نظر ايشان معطوف به تکنولوژی نوين است که هم جهان شمول است، هم فوقالعاده سريع و هم خارج از کنترل دولتها که مصداق آن منحصراً تکنولوژی انفرماتيک وایميل و اينترنت میتواند باشد.
آن چه توجه هر شخصی راجلب تواند کرد، سرعت پيشرفت جهان به سوی جامعهی متکی بر اطلاعات است، فیالمثل در سال ۱۹۹۳ حدود ۱۲ در صد سکنهی ارض، مشترک تلفن ثابت بودند. در سال ۲۰۰۱ اين نسبت از ۳۶ در صد تجاوز کرد و به عبارت ديگر در ظرف ۸ سال بهرهمندان از تلفن ثابت بيش از سه برابر شدند. چنان مینمايد که دنيا خود را برای عصری که در آن تکنولوژی نوين تکيه گاه ارتباطات مودت آميز ملل مختلف خواهد بود، آماده میکند.
چه مناسب حال و مقال است اين بيانات حضرت بهاءالله که فرمودهاند: «راه آزادی باز شده، بشتابيد و چشمهی دانايی جوشيده، از او بياشاميد. به راستی میگويم، هرآن چه از نادانی بکاهد و بر دانايی بيفرايد، او پسنديدهی آفريننده بوده و هست. بگو ای مردمان، در سايهی داد و راستی راه برويد و در سراپردهی يکتايی درآييد....» و نيز میفرمايند: «اميد چنان است که در اين بامداد که جهان از روشنیهای خورشيد دانش، روشن است، بخواست دوست پیبريم و از دريای شناسايی بياشاميم» و بالأخره: «بگو، امروز به پيروزی دانای يکتا، آفتاب دانايی از پس پردهی جان برآمد و همهی پرندگان بيابان از بادهی دانش مستند و به ياد دوست خرسند. نيکو است کسی که بيايد و بيابد».
پيش از اين اشارت کرديم که آثار بهائی نه فقط تحول جهان به سوی عصر علم و اطلاعات را پيشبينی کرده، بلکه موجبات آن را فراهم کرده که مهارتهای ضروری برای زندگی و فعاليت در چنين عصر و دنيايی تحصيل شود.
اول مهارت، توانايی پژوهش و بررسی در اطلاعاتی است که از طريق وسايل مخابراتی در اختيار انسان قرار میگيرد و نيز قدرت تشخيص و تميز صواب از خطا، يعنی با ديدهی نقاد به آن اطلاعات نگريستن و آنها را در ترازوی عقل سبک و سنگين کردن و به کمال واقع بينی و انصاف سنجيدن و طبعاً قضاوت ديگران را که ممکن است با حب و يا بغض مقرون باشد، ملاک داوری خود قرار ندادن. اصل تحری حقيقت که در امر بهائی توصيه شده، حصول چنين مهارتی را اقتضا میکند.
در اين جا همان بيان حضرت بهاءالله مصداق دارد که دربارهی نگارندهی روزنامهها فرمودهاند: «سزاوار آن که از غرض نفس و هوی مقدس باشد و به طراز عدل و انصاف مزين و در امور به قدر مقدور تفحص نمايد، تا بر حقيقت آن آگاه شود.»
دومين مهارت، احترام صميمی به افکار و عقايد ديگران است، ولو شخص با تمام، يا بخشی از آنها موافق نباشد و احتراز از مجادلهی لفظی و بیحرمتی به مخاطب وخروج از جادهی ادب، ادبی که در عرف بهائيان سيد اخلاق میدانندش. اين احترام از باب تظاهر و ريا نيست، بلکه با اعتقاد به اين حقيقت است که: در هيچ سری نيست که سرّی ز خدا نيست. الطرق الی الله علی عدد انفس الخلائق. همين که اصل نسبيت حقيقت در امر بهائی پذيرفته شده، هيچ کس نمیتواند خود را مالک منحصر حقيقت بداند و ديگران را دستخوش خطا انگارد.
گوينده اگر حرفی دارد، بايد به زبان محبت و شفقت القا نمايد. اگر قبول شد، مقصود حاصل است و الا بايد مخاطب را به خود واگذارد و دربارهی او دعا کند. به فرمودهی حضرت بهاءالله: «لسان شفقت جذّابِ قلوب است و مائدهی روح.»
حضرت عبدالبهاء در موضعی در سفرهای غرب فرمودهاند: «اول کسی که خود را پسنديد، شيطان بود. انسان نبايد خود را برتر از ديگران داند، بلکه بايد هميشه خاضع و خاشع باشد.»
سومين مهارت صبر و شکيبايی، سهلگيری و مدارا است که دنيای شتاب زدهی امروز دارد روز به روز بيشتر از آن فاصله میگيرد.
حضرت شوقی ربانی در توقيعی فرمودهاند: «هرچه صبر و شکيبايی و تفاهم محبت آميز ياران نسبت به يکديگر و اغماض نواقص بيشتر باشد، ترقی جامعه به طور کلی افزونتر خواهد شد.» اين مطلب همان قدر دربارهی جامعهی بهائی صادق است که در هر جامعهای، زيرا عجول بودن و فقدان تساهل و مدارا غالباً موجب عکس العملی ناسنجيده میشود که به رابطهی تبادل نظر ميان شخص و مخاطب او لطمهی بسيار میزند.
حضرت عبدالبهاء در بيان شرايط اصحاب شور فرمودهاند: «تصادم افکار و مقاومت آراء در انجمن شوری سبب ظهور شعاع حقيقت است. نبايد هيچ يک از اعضا متکدر از مقاومت ديگری شود، بلکه هريک قول ديگری را با وجود مخالف بودن با رأی خويش، در کمال ادب، به خلوص نيت گوش دهد و غباری در قلبش ننشيند، چون چنين گردد، آن انجمن، انجمن الهی است و الا سبب بردوت و کدورت عالم شيطانی.»
اين سه نمونه از مهارتهايی است که بهائيان سعی میکنند، در خود و فرزندان خود بپرورند. شايد ذکر آنها برای بحث ما کفايت کند. آثار بهائی دربارهی نحوهی مشورت يا شيوهی همکاری، شرايط دوستی، چگونگی حل مشکلات فيمابين، حاوی راهنمايیهای سودمندی است که شخص علاقهمند میتواند با مراجعه به کتب بهائی چون امر و خلق در ۴ جلد و کتاب حيات بهائی و گلزار تعاليم بهائی و نظاير آن، بدانها دسترس حاصل کند و نيز در آثار بهائی میتوان مبسوطاً دربارهی منهيّاتی چون دروغگويی، تهمت زدن، افترا، دل شکستن و خاطر مردم آزردن و نيز تعصب وزريدن و اعمال ناخوش ديگری که در اين ظهور مکرم قوياً نهی و منع شده است، بياناتی به دست آورد.
اين همه رهنمودهايی است که رعايتش زندگی موفق در يک عصر و جامعهی متکی بر اطلاع و علم را تسهيل میکند.
برآن چه معروض افتاد، نکتهای را از باب زبان شناسی عرض کنم و آن تکرار فراوان کلمهی مطالعه، اطلاع و مطلع در آثار بهائی است و دعوت به کسب اطلاع از همهی اديان سايره و از علوم و معارف عصريه. در معابد بهائی که مشرق الاذکار ناميده میشود، آيات مقدسهی ظهورات سابقه هم تلاوت میشود و در کلاسهای جوانان، آنان را با اديان گذشته و تاريخ و عقايد و احکام آنها آشنا میکنند و چنان که به جای خود گفتهايم، جوانان، زنان، بزرگسالان تشويق شدهاند که از هر علم مفيدی کسب اطلاع کنند و بهرهمند شوند.
حضرت عبدالبهاء در لوحی، يکی از اعظم وسايل نجاح و فلاح، يعنی رستگاری را «ترويج معارف و تعميم تعليم و نشر علوم نافعه و تشويق بر اطلاع بر اسرار خلقيه و کشف رموز مودوعه و حقايق کونيه و...» دانستهاند و حضرت بهاءالله ضمن تشويق پيروان خود به مطالعهی آيات الهی، تذکار میدهند که هدف، کسب اطلاع از مقصود حق است و نه صرف تکرار الفاظ بدون تفکر و تعمق و اطلاع از مقصود حق. البته مقصد اصلی همان عمل به موجب وصايا و نصايح الهی بوده و هست و علم بیعمل حکم شجر بیثمر را دارد.
در پايان اين مقال بايد عرض کنم که ورود به عصر اطلاع و انفرماتيک میتواند بشريت را به يکی از دو مسير مختلف و تا حدی متغاير رهنمون گردد. يکی آن که در تکنولوژی نوين ارتباطات و مخابرات تنها به عنوان وسيلهای برای افزايش ثروت و قدرت بنگرد و ديگر آن که اين تکنولوژی را وسيلهای برای نزديک کردن افکار و اتحاد روزافزون بشر به صورت يک جامعهی مشترک المنافع قرار دهد.
بايد اميدوار بود که پيشرفتهای حاصل از کاربرد مخابرات آنی و انتقال فوری اطلاعات، نويد تحقق مدنيت جديدی را دهد که در آن نه فقط مغزها، بلکه دلها به هم پيوند يابد و چنان که حضرت ولی امرالله شوقی ربانی در همان پيام سال ۱۹۳۶ يعنی حدود هفتاد سال قبل پيشبينی و اظهار اميدواری کردهاند، در آن قدرت، خادم عدالت گردد و علم و فن برای تقويت حيات عقلانی و اخلاقی و معنوی نوع انسان به کار گرفته شود.
1- اشعيا، ۱۱/۹
2- انجيل متی، باب ۲۴
3- خطابات، جلد اول، ص ۶۹
4- همان جا، ص ۱۵۸ - ۱۵۷
5- همان جا، جلد دوم، ص ۷۸- ۷۷
6- همان جا، ص ۲۶۷
7- نقل از نظم بديع، ص ۹- ۲۸
8- دريای دانش، ص ۷ - ۸
9- همان جا، ص ۸
10- همان جا، ص ۹
11- الواح نازله بعد از کتاب مستطاب اقدس، ص ۲۱
12- گلزار تعاليم، ص ۱۵۰
13- همان جا، ص ۱۳۵
14- ترجمه در گلزار تعاليم، ص ۱۷۹
15- گلزار تعاليم، ص ۳۱۰
افزودن دیدگاه جدید