وسیله و روش ادارهء جامعهء جهانی بهائی «نظم اداری» نامیده میشود. این نظم در تاریخ ادیان و تاریخ جهان بیسابقه و بینظیر است. بهائیان این نظم را به عنوان الگویی برای نظام جهانی آینده كه در اصطلاح بهائی «نظم بدیع جهانی» نامیده میشود به جهانیان ارائه میكنند. در این فصل نحوهء تأسیس این نظم و ویژگیهای آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
تأسیس نظم اداری
در زمان حضرت بهاءالله، با اینكه ایشان همیشه در تبعید و زندان به سر میبردند، جامعهء بهائی كه اكثر اعضای آن در ایران و معدودی در كشورهای مجاور مانند عراق و تركمنستان و غیره ساكن بودند، از طریق الواح و آثار مباركهای كه توسط زائرین به دستشان میرسید، تحت هدایت مستقیم حضرت بهاءالله قرار داشتند. اما ایشان با سه اقدام مهم نحوهء ادارهء جامعهء بهائی بعد از خود را تعیین فرمودند.
حضرت بهاءالله در كتاب اقدس كه مهمترین اثر نازل از قلم ایشان است و در وصیتنامهء خود به نام كتاب عهدی كه هر دو مانند سایر آثار الهی در این دور به مهر و امضای ایشان موجود است، با كمال صراحت پسر ارشد خود به نام عباس، ملقب به غصن اعظم و عبدالبهاء، را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند و به این ترتیب برای اولین بار در تاریخ ادیان مسألهء جانشینی پیامبر الهی به وسیلهء خود ایشان به طور موثقی كه جای شك و شبهه برای هیچكس نماند و بهانه به دست كسی ندهد معین شد.
همچنین حضرت بهاءالله در كتاب اقدس و بعضی از الواح دیگر خود دستور تأسیس بیتالعدل را كه شورایی انتخابی است صادر فرمودند. در كتاب اقدس میفرمایند: «قَدْ کَتَبَ اللّهُ عَلی کُلِّ َمدینةٍ اَن یجْعَلوا فیها بیتَ العَدلِ و یجْتَمِعَ فیه النّفوسُ عَلی عَدَدِ البَهآءِ و اِن اِزدادَ لا بَأسَ و یرَونَ کَانّهُم یدْخُلونَ مَحْضَرَ اللّهِ العَلی الاَعلی و یرَونَ مَن لا یری و ینْبَغی لَهُم اَن یکونوا اُمنآءَ الرَّحمنِ بینَ الاِمکانِ و وُکلآءَ اللّهِ لِمَن علی الاَرضِ کُلِّها و یشاوِروا فی مَصالِحِ العبادِ لِوَجهِ اللّهِ کَما یشاوِرونَ فی اُمورِهِم و یخْتاروا ما هُوَ المُختار » (یعنی خداوند دستور داده است كه در هر شهری باید بیتالعدل تشكیل شود و نه نفر یا بیشتر در آن جمع شوند و خود را در محضر خدا ببینند و امین مردم باشند و در مصلحت مردم مشورت كنند و بهترینتصمیمات را بگیرند). این آیه از كتاب اقدس به بیتالعدل محلی كه در هر شهر یا روستا باید تشكیل شود اشاره دارد(امروزه بیتالعدل محلی، محفل روحانی محلی نامیده میشود).امادر همین كتاب وظائف بیتالعدل و درآمدها و مخارج آن را نیز تعیین فرمودهاند.
در لوح اشراقات حضرت بهاءالله به بیتالعدل اعظم كه باید در سطح جهانی تشكیل شود اشاره میفرمایند: «اشراق هشتم، این فقره از قلم اعلی در این حین مسطور و از کتاب اقدس محسوب. اُمور ملّت معلّق است به رجال بیت عدل الهی. ایشانند امناء اللّه بین عباده و مطالع الامر فی بلاده. یاحزب اللّه، مربّی عالم عدل است چه که دارای دو رکن است مجازات و مکافات و این دو رکن دو چشمهاند از برای حیات اهل عالم. چونکه هر روز را امری و هر حین را حکمتی مقتضی، لذا امور به بیت عدل راجع تا آنچه را مصلحت وقت دانند معمول دارند، نفوسی که لوجه اللّه بر خدمت امر قیام نمایند ایشان ملهمند به الهامات غیبی الهی؛ بر کلّ اطاعت لازم. امور سیاسیه کلّ راجع است به بیتعدل و عبادات بما انزله اللّه فی الکتاب» در این بیان وظیفهء تشریع احكام غیر منصوصه و امور سیاسیه را به بیتالعدل سپردهاند كه منظور از آن بیتالعدل اعظم است.
به علاوه حضرت بهاءالله در اواخر دوران حیات خود چند نفر را به عنوان «ایادی امرالله» منصوب فرمودند كه افراد بهائی بتوانند در امور خود با آنان مشورت كنند. به این ترتیب مؤسسهء ایادی امر را تأسیس فرمودند و در مورد ایشان میفرمایند: «النّورُ و البهآءُ و التّکبیرُ و الثّناءُ عَلی اَیادی اَمْرِهِ الّذینَ بِهِم اَشْرَقَ نورُ الاِصطِبار و ثَبَتَ حُکمُ الاِختیارِ للّهِ المقتدرِ العزیزِ المُختار و بِهِم ماجَ بَحرُ العَطاءِ و هاجَ عَرْفُ عنایهِ اللّهِ مَولَی الوَری.»
در دوران حضرت عبدالبهاء، در بعضی شهرهای ایران و آمریكا محافل شور تشكیل شد كه مقدمهء محافل روحانی امروز یا بیوت عدل آینده بودند. ایشان در بعضی از الواح خود مفصلاً وظائف محافل را توضیح دادند و در وصیتنامهء خویش به نام الواح وصایا بیانات حضرت بهاءالله را در مورد نظم اداری توضیح و تشریح فرمودند. ایشان اولاً نوهء ارشد خود به نام شوقی ربانی ملقب به حضرت ولی امرالله را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند: «ای یاران مهربان، بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدرهء مباركه و ایادی امرالله و احبای جمال ابهی توجه به فرع دو سدره كه از دو شجرهء مقدسهء مباركه انبات شده و از اقتران دو فرع دوحهء ربانیه به وجود آمده یعنی شوقی افندی نمایند زیرا آیت الله و غصن ممتاز و و ولی امرالله و مرجع جمیع اغصان وافنان و ایادی امرالله و احباءالله است و مبین آیات الله و من بعده بكراً بعد بكر یعنی در سلالهء او.»
همچنین در همین اثر مهم نحوهء تشكیل بیتالعدل محلی (كه اكنون محفل محلی نامیده میشود) و بیتالعدل خصوصی (كه محفل ملی نامیده میشود) و بیتالعدل عمومی (كه بیتالعدل اعظم نامیده میشود) را توضیح فرمودند، به این ترتیب كه بیتالعدل محلی توسط همهء بهائیان هر شهر یا روستا سالی یكبار از میان بهائیان همان محل انتخاب میشود. بیتالعدل خصوصی نیز سالی یكبار از میان تمام بهائیان یك كشور توسط نمایندگانی انتخاب میشود كه بهائیان شهرها و روستاهای مختلف آن كشور انتخاب میكنند (یعنی انتخابات آن دومرحلهای است). بیتالعدل اعظم نیز توسط اعضای بیوت عدل خصوصی (فعلاً هر پنج سال یكبار) از میان تمام مردان بهائی جهان انتخاب میشود (یعنی انتخابات آن سه مرحلهای است). حضرت عبدالبهاء در مورد بیتالعدل اعظم در الواج وصایا چنین میفرمایند: «اما بیت العدل الذی جعله الله مصدر كل خیر و مصوناً من كل خطاء باید به انتخاب عمومی یعنی نفوس مؤمنه تشكیل شود و اعضاء باید مظاهر تقوای الهی و مطالع علم ودانایی و ثابت بر دین الهی و خیرخواه جمیع نوع انسانی باشند و مقصد بیت عدل عمومی است یعنی در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشكیل شود و آن بیوت عدل بیت عدل عمومی انتخاب نماید این مجمع مرجع كل امور است و مؤسس قوانین و احكامی كه در نصوص الهی موجود نه و جمیع مسائل مشكله در این مجلس حل گردد»
نحوهء انتخابات بهائی سری، عمومی و آزاد است، یعنی اولاً هیچكس نباید از رأی دیگری سؤال كند یا به دیگری بگوید كه به چه كسی رأی خواهد داد یا از او بخواهد به فرد به خصوصی رأی بدهد؛ ثانیاً همه بهائیان از زن و مرد و از هر طبقه و صنفی كه باشند میتوانند وقتی به سن قانونی رسیدند، كه فعلاً 21 سال تمام است، در انتخابات شركت كنند؛ ثالثاً نامزدها و تبلیغات انتخاباتی وجود ندارد و هرفرد باید به افرادی كه آنها را مناسب و شایسته میداند رأی دهد؛رابعأاین كه اگردرانتخابات محفلی دو نفر، كه یكی ازنژاداقلیت ودیگری ازاكثریت باشند، دارای تعدادآراءمساوی گردندوقرارباشدفقط یكی ازآنهاانتخاب شود، آن كه از اقلیت است انتخاب می گردد.
حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا تعیین ایادیان امرالله را به عهدهء ولیامرالله گذاشتند و دو وظیفهء تبلیغ و ترویج دیانت الهی و حفظ و صیانت آن را برای آنان تعیین فرمودند.
حضرت شوقی افندی بعد از حضرت عبدالبهاء بر طبق مندرجات الواح وصایا به تأسیس نظم اداری بهائی اقدام فرمودند، یعنی ابتدا دستور انتخاب محافل محلی را صادر فرمودند و آنان را در انجام وظائف خود راهنمایی و هدایت فرمودند، بعد به تدریج در كشورهایی كه محافل روحانی محلی به تعداد كافی تشكیل شدند و در انجام وظائف خود توانایی نسبی یافتند دستور تشكیل محافل ملی را صادر فرمودند، و بالاخره با تشكیل دادن شورای بینالمللی بهائی مقدمات تأسیس بیتالعدل اعظم را فراهم نمودند. همچنین عدهای از افراد بهائی را كه به خدمات خالصانهای موفق شده بودند به عنوان ایادیان امرالله تعیین فرمودند و پس از مدتی به ایادی امرالله اجازه دادند افرادی را به عنوان معاون خود انتخاب كنند كه در امور یاریشان نمایند. (امروز با افزایش تعداد بهائیان و توسعهء فعالیتهای جامعهء بهائی، معاونین نیز میتوانند مساعدینی برای خود انتخاب نمایند.)
بعد از صعود حضرت ولیامرالله، چون ایشان فرزندی نداشتند كه بر طبق الواح وصایا جانشین ایشان شود، ایادی امرالله به مدت شش سال ادارهء جامعهء بهائی را به عهده گرفتند تا اینكه در سال 1963 میلادی، مطابق 1342 شمسی، بیتالعدل اعظم بر طبق برنامههایی كه حضرت ولیامرالله از قبل تعیین فرموده بودند انتخاب شد. بیتالعدل اعظم عالیترین مرجع جامعة بهائی است و به اعتقاد بهائیان، بر اساس بیاناتی كه فوقاً ذكر شد، ملهم به الهامات غیبی الهی و مصون از خطاست.
بیتالعدل اعظم برای تداوم وظائف ایادی امرالله كه دیگر نمیتوانند انتخاب شوند، چون جامعهء بهائی از موهبت وجود ولی امر محروم است، مشاورین را منصوب میفرماید كه همان وظائف ایادی امر را دنبال كنند، با این تفاوت كه مدت انتصاب آنها و حوزهء جغرافیایی خدمتشان محدود است. به این ترتیب همچنان نظم اداری بهائی از دو گروه انتخابی و انتصابی تشكیل شده است كه گروه اول وظایف اداری و گروه دوم وظایف تشویقی و تربیتی دارند.
ویژگیهای نظم اداری
یكی از مهمترین ویژگیهای نظم اداری بهائی این است كه بنیان الهی دارد، یعنی توسط خود شارع دیانت بهائی، نه پیروان ایشان، بنیانگذاری شده است. هیچیك از نظامهای دینی و سیاسی عالم چنین امتیازی ندارند، زیرا همهء آنها ساختهء دست بشر هستند . همچنین خداوند در این دور مژده داده است كه بیتالعدل اعظم را كه به انتخاب مردم تشكیل میشود به الهامات خود ملهم میفرماید و آنان را از تصمیمات نادرست حفظ میكند و در نتیجه جامعهء بهائی از انحراف در امان میماند. البته این به آن معنی نیست كه همهء سطوح تشكیلات بهائی مصون از خطا هستند، اما اگر اشتباهاتی مرتكب شوند سبب انحراف عظیمی نخواهد شد، زیرا بیتالعدل اعظم به عنوان عالیترین مرجع جامعهء بهائی بر آنها نظارت دارد.
ویژگی مهم دیگر نظم اداری بهائی كه آن را از سایر نظامهای دینی متمایز میكند آن است كه در آن طبقهای به نام روحانیون یا رهبران دینی وجود ندارد. با رسیدن عالم انسانی به مرحلهء بلوغ خود دیگر نیازی به چنین طبقهای نیست. در نظم بهائی هیچ فردی به تنهایی از مقام یا قدرت خاصی برخوردار نیست، بلكه قدرت در اختیار مجامعی است كه توسط عموم بهائیان انتخاب میشوند. روش كار این بیوت عدل هم مبتنی بر مشورت است؛ آن هم نه فقط مشورت با خودشان، بلكه مشورت با عموم كه از جمله در ضیافات نوزده روزه انجام میشود. مشورت به عنوان مكانیزمی كه طی آن تصمیم گیری ها صورت می گیرد، به قدری دارای اهمیت است كه می توان آن راازشاخص های برجستهءنظم اداری بهائی به حساب آورد،به خصوص كه شرایط مشورت دراین نظم، مافوق رعایت اصول ومقررات اداری ومنطقی، شامل رعایت اصول معنوی واخلاقی ای همچون خلوص نیت ومحبت وفروتنی وصبوری ووارستگی نیز می باشد.
دو ویژگی فوق سبب میشود كه این نظم بتواند وحدت جامعه را حفظ كند و مانع تشكیل فرقهها و احزاب گوناگون شود، چون از طرفی افرادی به نام رهبران دینی وجود ندارند كه هریك طرفدارانی داشته باشند و دستور خاصی صادر كنند و از طرف دیگر همانطور كه دیدیم ضرورت اطاعت از مركز واحدی كه بیتالعدل باشد توسط حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیامرالله مورد تأكید قرار گرفته است و جای انكار برای احدی باقی نمانده است.
در نظم اداری بهائی برای اولین بار در تاریخ ادیان مركز اداری و روحانی جامعه در یك محل جمع شده است. قبلهء بهائیان كه مرقد حضرت بهاءالله است در شهر عكا، و مرقد حضرت باب و محل استقرار بیتالعدل اعظم و سایر مؤسسات بینالمللی بهائی در شهر حیفا در نزدیكی آن، در سرزمینی كه برای همهء ادیان الهی مقدس است قرار دارد، و این یكی دیگر از جنبههای وحدتبخش آئین الهی است. در ادیان گذشته جدایی مراكز روحانی و اداری همواره باعث از میان رفتن وحدت بوده است، مثلاً، در حالی كه مركز روحانی اسلام مكه و مدینه بود خلافت به دمشق و بغداد و استانبول منتقل شد و سبب انحراف مركز اداری گشت. اما در دیانت بهائی یك مركز بیشتر وجود ندارد كه هم جنبهء اداری دارد و هم روحانی.
یكی دیگر از ویژگیهای نظم اداری آن است كه در آن دو جنبهء ثبات و تغییر به تعادل رسیده است. به این ترتیب كه از طرفی بیتالعدل اعظم میتواند مطابق با شرایط و نیازهای بشر در هر زمان حكمی صادر كند و آن را در صورت لزوم تغییر دهد، از طرف دیگر نمیتواند دستورات حضرت بهاءالله را تغییر دهد و تصمیمات آن باید در حدودی كه آثار الهی تعیین میكنند گرفته شود. متأسفانه در سایر ادیان پیروان به دو دسته تقسیم میشوند: یك دسته سنتپرستانی كه هر تغییری را به عنوان بدعت تكفیر میكنند و دستهء دیگر تجددطلبانی كه به دلخواه خود هر چیزی را، حتی احكام صریح كتاب مقدس را، تغییر میدهند. در دیانت بهائی با تلفیق دو جنبهء ثبات و تغییر، این مایهء اختلاف نیز از میان برداشته شده است.
همچنین تعادل میان تمركز و توزیع قوا هم در نظم اداری بهائی رعایت شده است، یعنی تصمیماتی كه جنبهء جهانی دارد در بیتالعدل اعظم و تصمیماتی كه جنبهء ملی دارد در بیتالعدل خصوصی و تصمیماتی كه جنبهء محلی دارد در بیتالعدل محلی گرفته میشود. به این ترتیب وحدت در كثرت كه شعار آیین بهائی است تحقق مییابد. حضرت ولی امرالله در این مورد میفرمایند: «امر بهائی مقصدش هرگز آن نیست که شالودهء جامعهء کنونی عالم را زیر و زبر نماید بلکه آنست که بنیانش را وسعتی بیشتر بخشد و به مؤسّساتش شکل تازهای دهد که موافق و مطابق با حوائج این جهان دائم التّغییر باشد. تعالیم شریعت و آئین حضرت بهاءاللّه با هیچ تابعیت و سرسپردگی مشروعی تناقض
ندارد و وفاداریهای صادقانه را تضعیف نمی کند. مقصدش آن نیست که شعلهء وطن دوستی سالم و خردمندانه را در دلهای مردمان خاموش سازد یا نظام خودمختاری ملّی را که برای دفع آفت مرکزیت افراطی در ادارهء امور جهان لازم است از میان بردارد. کلید رمزش شعار وحدت در کثرت است.»
در جامعهء بهائی معنای رهبری كاملاً با سایر جوامع دینی و غیردینی متفاوت است، زیرا اولاً رهبری جنبهء جمعی دارد، نه فردی، ثانیاً عضویت در این جمعها به افراد قدرتی نمیدهد، زیرا شدیداً تأكید شده است كه تشكیلات شخصیتی جدا از اعضای آن دارد. كسی كه عضو بیتالعدل است وقتی از جلسهء بیتالعدل خارج میشود هیچ فرقی با دیگر افراد بهائی ندارد. در دیانت بهائی عضویت در تشكیلات تنها فرصتی برای خدمت فراهم میكند، نه فرصتی برای كسب قدرت و ثروت. عضویت در تشكیلات بهائی بدون دستمزد است. نحوهء انتخابات بهائی هم همانطور كه قبلاً بیان شد به گونهای است كه امكان سوء استفاده از مقامات اداری را به حداقل میرساند.
اگرچه نظم اداری بهائی وجوه مشترك فراوانی با دموكراسی دارد، اما با آن تفاوت بنیادی دارد. اگرچه مردم هستند كه اعضای تشكیلات را انتخاب میكنند، اما بعد از آن موظف به اطاعت از دستورات آنند و نمیتوانند نظرات خود را بر تشكیلات تحمیل كنند. البته محافل موظفند با عموم بهائیان مشورت نمایند، اما در تصمیمگیریهای خود باید ناظر به تعالیم واحكام بهائی و وجدان خویش باشند و تحت فشار افكار عمومی نادرست قرار نگیرند. این امر آنان را از عوامفریبی و تصمیمات نابجا در امان نگهمیدارد.
با وجود اهمیت فراوانی كه نظم اداری بهائی و مؤسسات آن دارند، باید به یاد داشت كه این مؤسسات تنها یكی از سه ركن اساسی جامعهء بهائی هستند. دو ركن دیگر عبارتند از افراد و جوامع محلی. افراد مسؤولیت اصلی عمل و اقدام را به عهده دارند و هرچه مؤسسات تصمیمهای جالب و مفیدی بگیرند، تا افراد آن تصمیمات را به درستی اجرا نكنند هیچ فایدهای نخواهد داشت. جوامع محلی بهترین محل برای تحقق اتحاد و همكاری میان افراد است و بسیاری ابتكارات و تصمیمات در آنجا گرفته میشود.
همچنین باید توجه داشت كه نظم اداری وسیلهء تحقق اهداف دیانت بهائی است و نباید با هدف اشتباه شود. اگرچه بهائیان برای تأسیس نظم اداری تلاش بسیار میكنند، هدف آنان از این كار فراهم كردن مقدمات تأسیس وحدت عالم انسانی است و تشكیلات به تنهایی ارزشی ندارد.
بالاخره نكتهء دیگری كه توجه به آن ضروری است آن است كه معمولاً در جامعهء ما نظم با روحانیت و محبت مغایر به نظر میرسد. در دیانت بهائی به تعادل این دو با یكدیگر تأكید بسیار شده است. حضرت ولی امرالله میفرمایند: «حسن جریان و نظم امور اداری باید همواره با همان درجه از محبت و خلوص و ترقی روحانی توأم باشد. این دو كیفیت هردو ضروری است. تفكیك یكی از دیگری به منزلهء سلب حیات از هیكل امر خواهد بود.»
حضرت ولیامرالله در كتاب دور بهائی كه آن را وصیتنامهء خود نامیدهاند در مورد نظماداری توضیحاتی دادهاند كه این بخش را با آن به پایان میبریم:
این نظم به مثابهء صدفی برای حفظ و صیانت گوهر گرانبهای امر اللّه است و به مرور زمان واضح و مبرهن خواهد شد که این نظم عامل اصلیهایست که این شرع انور را به مرحله نهائی وارد خواهد کرد. مادام که این نظم هنوز در مرحله طفولیت است زنهار که نفسی در ادراک کیفیتش به خطا رود و یا از اهمیتش بکاهد یا مقصدش را دگرگون جلوه دهد. صخرهای که این نظم اداری بر آن استوار است مشیت ثابته الهیه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهآءاللّه است. حامی و مدافعش جنود مجنّدهء ملکوت ابهی است. ظهور و نشو و نمایش نتیجه اهراق دم لا اقلّ بیست هزار شهدائی است که حیات خویش را در این سبیل نثار نمودهاند. محوری که مؤسّساتش حول آن طائف مضامین محکمه الواح وصایای حضرت عبدالبهآء است. مبادی اساسیهاش حقایقی است که مُبین مصون از خطای آیات الهی در خطابات مبارکهء خویش در غرب بیان فرموده است. احکامی که برای ادارهاش وضع گردیده و وظائفش را تحدید مینماید، صریحاً در کتاب اقدس نازل شده است. مقرّی که مشروعات روحانیه و خیریه و اداریهاش حول آن مجتمع میباشد مشرق الاذکار و متفرّعات آنست. ارکانی که سلطهاش مستظهر بدانست دو مؤسّسهء ولایت امر اللّه و بیت عدل اعظم است. مقصد اصلی و ضمنی که محرّک آنست استقرار نظم بدیع جهان آرائی است که شالوده آنرا حضرت بهآءاللّه بنیان نهاده. روشی که بکار میرود و موازینی را که القاء مینماید آنرا نه به شرق متمایل میسازد و نه به غرب، نه به یهود و نه به غیر آن، نه به فقیر و نه به غنی، نه به سفید و نه به سیاه، شعارش وحدت عالم انسانی، علمش صلح اعظم، سرانجامش حلول دوره ذهبی هزار ساله یعنی یومی که سلطنتهای عالم به سلطنت الهیه که سلطنت حضرت بهاءاللّه است مبدّل گردد.
منابع و مأخذ:
1- دریای دانش، ص179. معنی این آیه ازکتاب اقدس چنین است: به آنچه درکتاب اقدس نازل کرده ایم نگاه کنید: وقتی دریای وصال فرورفت وکتاب آغازبه پایان رسید(یعنی پیام آورالهی وفات نمود)، به کسی توجه کنیدکه خداخواسته ومانند شاخه ای است که ازاین ریشه روئیده .
2- کتاب اقدس، بند30
3- مجموعهءالواح بعدازکتاب اقدس، ص75
4- همان، ص46. یعنی نوروجلال وبزرگی وستایش برایادیان امراوباد، کسانی که به واسطهءایشان نورصبردرخشیدوحکم اختیاربرای خداوندمقتدرعزیزمختارثابت شدودریای بخشش به موج آمدوبوی خوش عنایت خداوندکه مولای مردم است، پراکنده گشت.
5- الواح وصایا
6- الواح وصایا، مضمون بخش عربی چنین است: امابیت العدل که خداوندآنرامصدرهمهءخوبی هاومحفوظ ومصون ازهمهء اشتباهات وخطاها قرارداد.
7- تنهادردیانت مقدس اسلام است که حضرت رسول اکرم جانشین خودرامعین فرمودند، اماآن هم چون صریح ومکتوب نبود، مورداختلاف واقع شدوعملاتمدن اسلامی برمبنای آن بنانگشت.
8- نظم جهانی بهائی، ص56
9- ارکان نظم بدیع، ص38
10- کتاب دوربهائی، صص 96-95. قسمت آخربیان حضرت ولی امرالله اشاره به بشارات کتب مقدسه داردکه درموردآخرالزمان بیان داشته اندومنظورازاین سلطنت، سلطنت روحانی است؛ چنانچه حضرت عبدالبهاء درمفاوضات توضیح داده اند: «درجمیع کتب وصحف انبیاء موعودومذکورکه درآن یوم خداوند، سلطنت الهیهءروحانیه تشکیل می شودوجهان تجدید می گرددوروح جدیدی درجسم امکان دمیده میشودوموسم بهارالهی آید؛ ابررحمت بباردوشمس حقیقت بتابدونسیم جان پروربوزدوعالم انسانی قمیص تازه دربرنماید؛ روی زمین بهشت برین گردد؛ عالم بشرتربیت شود؛ جنگ وجدال ونزاع وفسادازمیان برخیزدوراستی ودرستی وآشتی وخداپرستی به میان آیدوالفت ومحبت ویگانگی جهان رااحاطه کندوخداوندتاابدالآباد حکمرانی خواهدکرد، یعنی سلطنت روحانیهء ابدیه تشکیل می شودوآن یوم الله است. زیراجمیع ایامی که آمده ورفته است ایام موسی بوده؛ ایام مسیح بوده؛ ایام ابراهیم بوده وهمچنین ایام سایرانبیاء بوده؛ اماآن یوم یوم الله است؛ زیراشمس حقیقت درنهایت حرارت واشراق طلوع خواهدکرد.»
در زمان حضرت بهاءالله، با اینكه ایشان همیشه در تبعید و زندان به سر میبردند، جامعهء بهائی كه اكثر اعضای آن در ایران و معدودی در كشورهای مجاور مانند عراق و تركمنستان و غیره ساكن بودند، از طریق الواح و آثار مباركهای كه توسط زائرین به دستشان میرسید، تحت هدایت مستقیم حضرت بهاءالله قرار داشتند. اما ایشان با سه اقدام مهم نحوهء ادارهء جامعهء بهائی بعد از خود را تعیین فرمودند.
حضرت بهاءالله در كتاب اقدس كه مهمترین اثر نازل از قلم ایشان است و در وصیتنامهء خود به نام كتاب عهدی كه هر دو مانند سایر آثار الهی در این دور به مهر و امضای ایشان موجود است، با كمال صراحت پسر ارشد خود به نام عباس، ملقب به غصن اعظم و عبدالبهاء، را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند و به این ترتیب برای اولین بار در تاریخ ادیان مسألهء جانشینی پیامبر الهی به وسیلهء خود ایشان به طور موثقی كه جای شك و شبهه برای هیچكس نماند و بهانه به دست كسی ندهد معین شد.
همچنین حضرت بهاءالله در كتاب اقدس و بعضی از الواح دیگر خود دستور تأسیس بیتالعدل را كه شورایی انتخابی است صادر فرمودند. در كتاب اقدس میفرمایند: «قَدْ کَتَبَ اللّهُ عَلی کُلِّ َمدینةٍ اَن یجْعَلوا فیها بیتَ العَدلِ و یجْتَمِعَ فیه النّفوسُ عَلی عَدَدِ البَهآءِ و اِن اِزدادَ لا بَأسَ و یرَونَ کَانّهُم یدْخُلونَ مَحْضَرَ اللّهِ العَلی الاَعلی و یرَونَ مَن لا یری و ینْبَغی لَهُم اَن یکونوا اُمنآءَ الرَّحمنِ بینَ الاِمکانِ و وُکلآءَ اللّهِ لِمَن علی الاَرضِ کُلِّها و یشاوِروا فی مَصالِحِ العبادِ لِوَجهِ اللّهِ کَما یشاوِرونَ فی اُمورِهِم و یخْتاروا ما هُوَ المُختار » (یعنی خداوند دستور داده است كه در هر شهری باید بیتالعدل تشكیل شود و نه نفر یا بیشتر در آن جمع شوند و خود را در محضر خدا ببینند و امین مردم باشند و در مصلحت مردم مشورت كنند و بهترینتصمیمات را بگیرند). این آیه از كتاب اقدس به بیتالعدل محلی كه در هر شهر یا روستا باید تشكیل شود اشاره دارد(امروزه بیتالعدل محلی، محفل روحانی محلی نامیده میشود).امادر همین كتاب وظائف بیتالعدل و درآمدها و مخارج آن را نیز تعیین فرمودهاند.
در لوح اشراقات حضرت بهاءالله به بیتالعدل اعظم كه باید در سطح جهانی تشكیل شود اشاره میفرمایند: «اشراق هشتم، این فقره از قلم اعلی در این حین مسطور و از کتاب اقدس محسوب. اُمور ملّت معلّق است به رجال بیت عدل الهی. ایشانند امناء اللّه بین عباده و مطالع الامر فی بلاده. یاحزب اللّه، مربّی عالم عدل است چه که دارای دو رکن است مجازات و مکافات و این دو رکن دو چشمهاند از برای حیات اهل عالم. چونکه هر روز را امری و هر حین را حکمتی مقتضی، لذا امور به بیت عدل راجع تا آنچه را مصلحت وقت دانند معمول دارند، نفوسی که لوجه اللّه بر خدمت امر قیام نمایند ایشان ملهمند به الهامات غیبی الهی؛ بر کلّ اطاعت لازم. امور سیاسیه کلّ راجع است به بیتعدل و عبادات بما انزله اللّه فی الکتاب» در این بیان وظیفهء تشریع احكام غیر منصوصه و امور سیاسیه را به بیتالعدل سپردهاند كه منظور از آن بیتالعدل اعظم است.
به علاوه حضرت بهاءالله در اواخر دوران حیات خود چند نفر را به عنوان «ایادی امرالله» منصوب فرمودند كه افراد بهائی بتوانند در امور خود با آنان مشورت كنند. به این ترتیب مؤسسهء ایادی امر را تأسیس فرمودند و در مورد ایشان میفرمایند: «النّورُ و البهآءُ و التّکبیرُ و الثّناءُ عَلی اَیادی اَمْرِهِ الّذینَ بِهِم اَشْرَقَ نورُ الاِصطِبار و ثَبَتَ حُکمُ الاِختیارِ للّهِ المقتدرِ العزیزِ المُختار و بِهِم ماجَ بَحرُ العَطاءِ و هاجَ عَرْفُ عنایهِ اللّهِ مَولَی الوَری.»
در دوران حضرت عبدالبهاء، در بعضی شهرهای ایران و آمریكا محافل شور تشكیل شد كه مقدمهء محافل روحانی امروز یا بیوت عدل آینده بودند. ایشان در بعضی از الواح خود مفصلاً وظائف محافل را توضیح دادند و در وصیتنامهء خویش به نام الواح وصایا بیانات حضرت بهاءالله را در مورد نظم اداری توضیح و تشریح فرمودند. ایشان اولاً نوهء ارشد خود به نام شوقی ربانی ملقب به حضرت ولی امرالله را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند: «ای یاران مهربان، بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدرهء مباركه و ایادی امرالله و احبای جمال ابهی توجه به فرع دو سدره كه از دو شجرهء مقدسهء مباركه انبات شده و از اقتران دو فرع دوحهء ربانیه به وجود آمده یعنی شوقی افندی نمایند زیرا آیت الله و غصن ممتاز و و ولی امرالله و مرجع جمیع اغصان وافنان و ایادی امرالله و احباءالله است و مبین آیات الله و من بعده بكراً بعد بكر یعنی در سلالهء او.»
همچنین در همین اثر مهم نحوهء تشكیل بیتالعدل محلی (كه اكنون محفل محلی نامیده میشود) و بیتالعدل خصوصی (كه محفل ملی نامیده میشود) و بیتالعدل عمومی (كه بیتالعدل اعظم نامیده میشود) را توضیح فرمودند، به این ترتیب كه بیتالعدل محلی توسط همهء بهائیان هر شهر یا روستا سالی یكبار از میان بهائیان همان محل انتخاب میشود. بیتالعدل خصوصی نیز سالی یكبار از میان تمام بهائیان یك كشور توسط نمایندگانی انتخاب میشود كه بهائیان شهرها و روستاهای مختلف آن كشور انتخاب میكنند (یعنی انتخابات آن دومرحلهای است). بیتالعدل اعظم نیز توسط اعضای بیوت عدل خصوصی (فعلاً هر پنج سال یكبار) از میان تمام مردان بهائی جهان انتخاب میشود (یعنی انتخابات آن سه مرحلهای است). حضرت عبدالبهاء در مورد بیتالعدل اعظم در الواج وصایا چنین میفرمایند: «اما بیت العدل الذی جعله الله مصدر كل خیر و مصوناً من كل خطاء باید به انتخاب عمومی یعنی نفوس مؤمنه تشكیل شود و اعضاء باید مظاهر تقوای الهی و مطالع علم ودانایی و ثابت بر دین الهی و خیرخواه جمیع نوع انسانی باشند و مقصد بیت عدل عمومی است یعنی در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشكیل شود و آن بیوت عدل بیت عدل عمومی انتخاب نماید این مجمع مرجع كل امور است و مؤسس قوانین و احكامی كه در نصوص الهی موجود نه و جمیع مسائل مشكله در این مجلس حل گردد»
نحوهء انتخابات بهائی سری، عمومی و آزاد است، یعنی اولاً هیچكس نباید از رأی دیگری سؤال كند یا به دیگری بگوید كه به چه كسی رأی خواهد داد یا از او بخواهد به فرد به خصوصی رأی بدهد؛ ثانیاً همه بهائیان از زن و مرد و از هر طبقه و صنفی كه باشند میتوانند وقتی به سن قانونی رسیدند، كه فعلاً 21 سال تمام است، در انتخابات شركت كنند؛ ثالثاً نامزدها و تبلیغات انتخاباتی وجود ندارد و هرفرد باید به افرادی كه آنها را مناسب و شایسته میداند رأی دهد؛رابعأاین كه اگردرانتخابات محفلی دو نفر، كه یكی ازنژاداقلیت ودیگری ازاكثریت باشند، دارای تعدادآراءمساوی گردندوقرارباشدفقط یكی ازآنهاانتخاب شود، آن كه از اقلیت است انتخاب می گردد.
حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا تعیین ایادیان امرالله را به عهدهء ولیامرالله گذاشتند و دو وظیفهء تبلیغ و ترویج دیانت الهی و حفظ و صیانت آن را برای آنان تعیین فرمودند.
حضرت شوقی افندی بعد از حضرت عبدالبهاء بر طبق مندرجات الواح وصایا به تأسیس نظم اداری بهائی اقدام فرمودند، یعنی ابتدا دستور انتخاب محافل محلی را صادر فرمودند و آنان را در انجام وظائف خود راهنمایی و هدایت فرمودند، بعد به تدریج در كشورهایی كه محافل روحانی محلی به تعداد كافی تشكیل شدند و در انجام وظائف خود توانایی نسبی یافتند دستور تشكیل محافل ملی را صادر فرمودند، و بالاخره با تشكیل دادن شورای بینالمللی بهائی مقدمات تأسیس بیتالعدل اعظم را فراهم نمودند. همچنین عدهای از افراد بهائی را كه به خدمات خالصانهای موفق شده بودند به عنوان ایادیان امرالله تعیین فرمودند و پس از مدتی به ایادی امرالله اجازه دادند افرادی را به عنوان معاون خود انتخاب كنند كه در امور یاریشان نمایند. (امروز با افزایش تعداد بهائیان و توسعهء فعالیتهای جامعهء بهائی، معاونین نیز میتوانند مساعدینی برای خود انتخاب نمایند.)
بعد از صعود حضرت ولیامرالله، چون ایشان فرزندی نداشتند كه بر طبق الواح وصایا جانشین ایشان شود، ایادی امرالله به مدت شش سال ادارهء جامعهء بهائی را به عهده گرفتند تا اینكه در سال 1963 میلادی، مطابق 1342 شمسی، بیتالعدل اعظم بر طبق برنامههایی كه حضرت ولیامرالله از قبل تعیین فرموده بودند انتخاب شد. بیتالعدل اعظم عالیترین مرجع جامعة بهائی است و به اعتقاد بهائیان، بر اساس بیاناتی كه فوقاً ذكر شد، ملهم به الهامات غیبی الهی و مصون از خطاست.
بیتالعدل اعظم برای تداوم وظائف ایادی امرالله كه دیگر نمیتوانند انتخاب شوند، چون جامعهء بهائی از موهبت وجود ولی امر محروم است، مشاورین را منصوب میفرماید كه همان وظائف ایادی امر را دنبال كنند، با این تفاوت كه مدت انتصاب آنها و حوزهء جغرافیایی خدمتشان محدود است. به این ترتیب همچنان نظم اداری بهائی از دو گروه انتخابی و انتصابی تشكیل شده است كه گروه اول وظایف اداری و گروه دوم وظایف تشویقی و تربیتی دارند.
ویژگیهای نظم اداری
یكی از مهمترین ویژگیهای نظم اداری بهائی این است كه بنیان الهی دارد، یعنی توسط خود شارع دیانت بهائی، نه پیروان ایشان، بنیانگذاری شده است. هیچیك از نظامهای دینی و سیاسی عالم چنین امتیازی ندارند، زیرا همهء آنها ساختهء دست بشر هستند . همچنین خداوند در این دور مژده داده است كه بیتالعدل اعظم را كه به انتخاب مردم تشكیل میشود به الهامات خود ملهم میفرماید و آنان را از تصمیمات نادرست حفظ میكند و در نتیجه جامعهء بهائی از انحراف در امان میماند. البته این به آن معنی نیست كه همهء سطوح تشكیلات بهائی مصون از خطا هستند، اما اگر اشتباهاتی مرتكب شوند سبب انحراف عظیمی نخواهد شد، زیرا بیتالعدل اعظم به عنوان عالیترین مرجع جامعهء بهائی بر آنها نظارت دارد.
ویژگی مهم دیگر نظم اداری بهائی كه آن را از سایر نظامهای دینی متمایز میكند آن است كه در آن طبقهای به نام روحانیون یا رهبران دینی وجود ندارد. با رسیدن عالم انسانی به مرحلهء بلوغ خود دیگر نیازی به چنین طبقهای نیست. در نظم بهائی هیچ فردی به تنهایی از مقام یا قدرت خاصی برخوردار نیست، بلكه قدرت در اختیار مجامعی است كه توسط عموم بهائیان انتخاب میشوند. روش كار این بیوت عدل هم مبتنی بر مشورت است؛ آن هم نه فقط مشورت با خودشان، بلكه مشورت با عموم كه از جمله در ضیافات نوزده روزه انجام میشود. مشورت به عنوان مكانیزمی كه طی آن تصمیم گیری ها صورت می گیرد، به قدری دارای اهمیت است كه می توان آن راازشاخص های برجستهءنظم اداری بهائی به حساب آورد،به خصوص كه شرایط مشورت دراین نظم، مافوق رعایت اصول ومقررات اداری ومنطقی، شامل رعایت اصول معنوی واخلاقی ای همچون خلوص نیت ومحبت وفروتنی وصبوری ووارستگی نیز می باشد.
دو ویژگی فوق سبب میشود كه این نظم بتواند وحدت جامعه را حفظ كند و مانع تشكیل فرقهها و احزاب گوناگون شود، چون از طرفی افرادی به نام رهبران دینی وجود ندارند كه هریك طرفدارانی داشته باشند و دستور خاصی صادر كنند و از طرف دیگر همانطور كه دیدیم ضرورت اطاعت از مركز واحدی كه بیتالعدل باشد توسط حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیامرالله مورد تأكید قرار گرفته است و جای انكار برای احدی باقی نمانده است.
در نظم اداری بهائی برای اولین بار در تاریخ ادیان مركز اداری و روحانی جامعه در یك محل جمع شده است. قبلهء بهائیان كه مرقد حضرت بهاءالله است در شهر عكا، و مرقد حضرت باب و محل استقرار بیتالعدل اعظم و سایر مؤسسات بینالمللی بهائی در شهر حیفا در نزدیكی آن، در سرزمینی كه برای همهء ادیان الهی مقدس است قرار دارد، و این یكی دیگر از جنبههای وحدتبخش آئین الهی است. در ادیان گذشته جدایی مراكز روحانی و اداری همواره باعث از میان رفتن وحدت بوده است، مثلاً، در حالی كه مركز روحانی اسلام مكه و مدینه بود خلافت به دمشق و بغداد و استانبول منتقل شد و سبب انحراف مركز اداری گشت. اما در دیانت بهائی یك مركز بیشتر وجود ندارد كه هم جنبهء اداری دارد و هم روحانی.
یكی دیگر از ویژگیهای نظم اداری آن است كه در آن دو جنبهء ثبات و تغییر به تعادل رسیده است. به این ترتیب كه از طرفی بیتالعدل اعظم میتواند مطابق با شرایط و نیازهای بشر در هر زمان حكمی صادر كند و آن را در صورت لزوم تغییر دهد، از طرف دیگر نمیتواند دستورات حضرت بهاءالله را تغییر دهد و تصمیمات آن باید در حدودی كه آثار الهی تعیین میكنند گرفته شود. متأسفانه در سایر ادیان پیروان به دو دسته تقسیم میشوند: یك دسته سنتپرستانی كه هر تغییری را به عنوان بدعت تكفیر میكنند و دستهء دیگر تجددطلبانی كه به دلخواه خود هر چیزی را، حتی احكام صریح كتاب مقدس را، تغییر میدهند. در دیانت بهائی با تلفیق دو جنبهء ثبات و تغییر، این مایهء اختلاف نیز از میان برداشته شده است.
همچنین تعادل میان تمركز و توزیع قوا هم در نظم اداری بهائی رعایت شده است، یعنی تصمیماتی كه جنبهء جهانی دارد در بیتالعدل اعظم و تصمیماتی كه جنبهء ملی دارد در بیتالعدل خصوصی و تصمیماتی كه جنبهء محلی دارد در بیتالعدل محلی گرفته میشود. به این ترتیب وحدت در كثرت كه شعار آیین بهائی است تحقق مییابد. حضرت ولی امرالله در این مورد میفرمایند: «امر بهائی مقصدش هرگز آن نیست که شالودهء جامعهء کنونی عالم را زیر و زبر نماید بلکه آنست که بنیانش را وسعتی بیشتر بخشد و به مؤسّساتش شکل تازهای دهد که موافق و مطابق با حوائج این جهان دائم التّغییر باشد. تعالیم شریعت و آئین حضرت بهاءاللّه با هیچ تابعیت و سرسپردگی مشروعی تناقض
ندارد و وفاداریهای صادقانه را تضعیف نمی کند. مقصدش آن نیست که شعلهء وطن دوستی سالم و خردمندانه را در دلهای مردمان خاموش سازد یا نظام خودمختاری ملّی را که برای دفع آفت مرکزیت افراطی در ادارهء امور جهان لازم است از میان بردارد. کلید رمزش شعار وحدت در کثرت است.»
در جامعهء بهائی معنای رهبری كاملاً با سایر جوامع دینی و غیردینی متفاوت است، زیرا اولاً رهبری جنبهء جمعی دارد، نه فردی، ثانیاً عضویت در این جمعها به افراد قدرتی نمیدهد، زیرا شدیداً تأكید شده است كه تشكیلات شخصیتی جدا از اعضای آن دارد. كسی كه عضو بیتالعدل است وقتی از جلسهء بیتالعدل خارج میشود هیچ فرقی با دیگر افراد بهائی ندارد. در دیانت بهائی عضویت در تشكیلات تنها فرصتی برای خدمت فراهم میكند، نه فرصتی برای كسب قدرت و ثروت. عضویت در تشكیلات بهائی بدون دستمزد است. نحوهء انتخابات بهائی هم همانطور كه قبلاً بیان شد به گونهای است كه امكان سوء استفاده از مقامات اداری را به حداقل میرساند.
اگرچه نظم اداری بهائی وجوه مشترك فراوانی با دموكراسی دارد، اما با آن تفاوت بنیادی دارد. اگرچه مردم هستند كه اعضای تشكیلات را انتخاب میكنند، اما بعد از آن موظف به اطاعت از دستورات آنند و نمیتوانند نظرات خود را بر تشكیلات تحمیل كنند. البته محافل موظفند با عموم بهائیان مشورت نمایند، اما در تصمیمگیریهای خود باید ناظر به تعالیم واحكام بهائی و وجدان خویش باشند و تحت فشار افكار عمومی نادرست قرار نگیرند. این امر آنان را از عوامفریبی و تصمیمات نابجا در امان نگهمیدارد.
با وجود اهمیت فراوانی كه نظم اداری بهائی و مؤسسات آن دارند، باید به یاد داشت كه این مؤسسات تنها یكی از سه ركن اساسی جامعهء بهائی هستند. دو ركن دیگر عبارتند از افراد و جوامع محلی. افراد مسؤولیت اصلی عمل و اقدام را به عهده دارند و هرچه مؤسسات تصمیمهای جالب و مفیدی بگیرند، تا افراد آن تصمیمات را به درستی اجرا نكنند هیچ فایدهای نخواهد داشت. جوامع محلی بهترین محل برای تحقق اتحاد و همكاری میان افراد است و بسیاری ابتكارات و تصمیمات در آنجا گرفته میشود.
همچنین باید توجه داشت كه نظم اداری وسیلهء تحقق اهداف دیانت بهائی است و نباید با هدف اشتباه شود. اگرچه بهائیان برای تأسیس نظم اداری تلاش بسیار میكنند، هدف آنان از این كار فراهم كردن مقدمات تأسیس وحدت عالم انسانی است و تشكیلات به تنهایی ارزشی ندارد.
بالاخره نكتهء دیگری كه توجه به آن ضروری است آن است كه معمولاً در جامعهء ما نظم با روحانیت و محبت مغایر به نظر میرسد. در دیانت بهائی به تعادل این دو با یكدیگر تأكید بسیار شده است. حضرت ولی امرالله میفرمایند: «حسن جریان و نظم امور اداری باید همواره با همان درجه از محبت و خلوص و ترقی روحانی توأم باشد. این دو كیفیت هردو ضروری است. تفكیك یكی از دیگری به منزلهء سلب حیات از هیكل امر خواهد بود.»
حضرت ولیامرالله در كتاب دور بهائی كه آن را وصیتنامهء خود نامیدهاند در مورد نظماداری توضیحاتی دادهاند كه این بخش را با آن به پایان میبریم:
این نظم به مثابهء صدفی برای حفظ و صیانت گوهر گرانبهای امر اللّه است و به مرور زمان واضح و مبرهن خواهد شد که این نظم عامل اصلیهایست که این شرع انور را به مرحله نهائی وارد خواهد کرد. مادام که این نظم هنوز در مرحله طفولیت است زنهار که نفسی در ادراک کیفیتش به خطا رود و یا از اهمیتش بکاهد یا مقصدش را دگرگون جلوه دهد. صخرهای که این نظم اداری بر آن استوار است مشیت ثابته الهیه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهآءاللّه است. حامی و مدافعش جنود مجنّدهء ملکوت ابهی است. ظهور و نشو و نمایش نتیجه اهراق دم لا اقلّ بیست هزار شهدائی است که حیات خویش را در این سبیل نثار نمودهاند. محوری که مؤسّساتش حول آن طائف مضامین محکمه الواح وصایای حضرت عبدالبهآء است. مبادی اساسیهاش حقایقی است که مُبین مصون از خطای آیات الهی در خطابات مبارکهء خویش در غرب بیان فرموده است. احکامی که برای ادارهاش وضع گردیده و وظائفش را تحدید مینماید، صریحاً در کتاب اقدس نازل شده است. مقرّی که مشروعات روحانیه و خیریه و اداریهاش حول آن مجتمع میباشد مشرق الاذکار و متفرّعات آنست. ارکانی که سلطهاش مستظهر بدانست دو مؤسّسهء ولایت امر اللّه و بیت عدل اعظم است. مقصد اصلی و ضمنی که محرّک آنست استقرار نظم بدیع جهان آرائی است که شالوده آنرا حضرت بهآءاللّه بنیان نهاده. روشی که بکار میرود و موازینی را که القاء مینماید آنرا نه به شرق متمایل میسازد و نه به غرب، نه به یهود و نه به غیر آن، نه به فقیر و نه به غنی، نه به سفید و نه به سیاه، شعارش وحدت عالم انسانی، علمش صلح اعظم، سرانجامش حلول دوره ذهبی هزار ساله یعنی یومی که سلطنتهای عالم به سلطنت الهیه که سلطنت حضرت بهاءاللّه است مبدّل گردد.
منابع و مأخذ:
1- دریای دانش، ص179. معنی این آیه ازکتاب اقدس چنین است: به آنچه درکتاب اقدس نازل کرده ایم نگاه کنید: وقتی دریای وصال فرورفت وکتاب آغازبه پایان رسید(یعنی پیام آورالهی وفات نمود)، به کسی توجه کنیدکه خداخواسته ومانند شاخه ای است که ازاین ریشه روئیده .
2- کتاب اقدس، بند30
3- مجموعهءالواح بعدازکتاب اقدس، ص75
4- همان، ص46. یعنی نوروجلال وبزرگی وستایش برایادیان امراوباد، کسانی که به واسطهءایشان نورصبردرخشیدوحکم اختیاربرای خداوندمقتدرعزیزمختارثابت شدودریای بخشش به موج آمدوبوی خوش عنایت خداوندکه مولای مردم است، پراکنده گشت.
5- الواح وصایا
6- الواح وصایا، مضمون بخش عربی چنین است: امابیت العدل که خداوندآنرامصدرهمهءخوبی هاومحفوظ ومصون ازهمهء اشتباهات وخطاها قرارداد.
7- تنهادردیانت مقدس اسلام است که حضرت رسول اکرم جانشین خودرامعین فرمودند، اماآن هم چون صریح ومکتوب نبود، مورداختلاف واقع شدوعملاتمدن اسلامی برمبنای آن بنانگشت.
8- نظم جهانی بهائی، ص56
9- ارکان نظم بدیع، ص38
10- کتاب دوربهائی، صص 96-95. قسمت آخربیان حضرت ولی امرالله اشاره به بشارات کتب مقدسه داردکه درموردآخرالزمان بیان داشته اندومنظورازاین سلطنت، سلطنت روحانی است؛ چنانچه حضرت عبدالبهاء درمفاوضات توضیح داده اند: «درجمیع کتب وصحف انبیاء موعودومذکورکه درآن یوم خداوند، سلطنت الهیهءروحانیه تشکیل می شودوجهان تجدید می گرددوروح جدیدی درجسم امکان دمیده میشودوموسم بهارالهی آید؛ ابررحمت بباردوشمس حقیقت بتابدونسیم جان پروربوزدوعالم انسانی قمیص تازه دربرنماید؛ روی زمین بهشت برین گردد؛ عالم بشرتربیت شود؛ جنگ وجدال ونزاع وفسادازمیان برخیزدوراستی ودرستی وآشتی وخداپرستی به میان آیدوالفت ومحبت ویگانگی جهان رااحاطه کندوخداوندتاابدالآباد حکمرانی خواهدکرد، یعنی سلطنت روحانیهء ابدیه تشکیل می شودوآن یوم الله است. زیراجمیع ایامی که آمده ورفته است ایام موسی بوده؛ ایام مسیح بوده؛ ایام ابراهیم بوده وهمچنین ایام سایرانبیاء بوده؛ اماآن یوم یوم الله است؛ زیراشمس حقیقت درنهایت حرارت واشراق طلوع خواهدکرد.»
دیدگاهها
کامیار :
افزودن دیدگاه جدید