ای ربِّ توانا ،
تو شاهدی که در این لیله ی لیلا بر این عاشقان بی نوا چه وارد گشته و در این سالیان دراز از حین مــُــفارقتِ وجهِ صــَــبـیحت به چه سوز و گدازی اهل راز دمساز ، ای مولای قدیر افتادگی و بی چارگی آوارگان کویت را مپسند به شدیدالقوی این مشت ضعفاء را تأیید کن و در انجمن عالم ، عزیزانت را عزیز و مقتدر فرما و به تحقق آمال ، این بال و پرشکستگان را سرافراز و مفتخر کن ، تا در این چند روزه ی حیات ، عزّت و رفعت آئینت را به دیده ی عنصری بنگریم و به قلبی شاد و روحی مستبشر به سوی تو پرواز کنیم. تو دانی که نام و نشانی بعد از تو نخواهیم و سرور و شادمانی و کامرانی در این عالم فانی ، دیگر آرزو ننماییم. پس وعدت را وفا نما و جان و روان این خسته دلان را نشئه ای تازه بخش. دیده ی انتظار را روشن کن و جرح قلوب کئیبه را التیام ده. به سرمنزل مقصود ، کاروان های مدینه ی عشقت را به زودی برسان و به ساحت وصالت دردمندان هجرت را بکشان. زیرا در این عالم ادنی جز ظفر و نصرت امرت را نخواهیم و در جوار رحمت کبری جز امید وصالت آمالی در دل نداشته و نداریم. تویی گواه. تویی ملجأ و پناه. تویی نصرت دهنده ی این جمع بی گناه.
(بنده ی آستانش شوقی)
دیدگاهها
Anonymous :
tahere :
افزودن دیدگاه جدید