بیا ای دل از یار یاری بخواه
که از یاری یار آئی براه
از این پایه تا رفرف قرب دوست
بود یک قدم آن قدم هم از اوست
ترا از گل حب سرشته است
یار سر اندر ره حب دلدار دار
اگر نیت پاک باشد
بدل بروید گل مهر یارت ز گل
چو محکم نمائی بهمت قدم
خدایت گذارد قدم در قدم
که فرمود ای نازنین پور مهر
بر افروز از نور جانا نه چهر
ترا تا خم رفرف قرب راز بود
یک قدم نیست راهی دراز
تو بگذار اول قدم را بپیش
که آرم تو را در دمی نزد خویش
در آئی به این در گه پاک خلد
بتابد به تو نور افلاک خلد
رقم ها در این لوح نادیده است
قلم ها بکار است در ملک هست
چه باغی است باغ وصال حبیب
چه وصلی وصالی به دو از رقیب
حبیبی که محبوب جان و دل است
زهر گفته اش حل صد مشکل است
به توصیف او بیدلان در نوا
به تسبیح او عاشقان در صلا
بهر شاخه در باغ فردوس جان
هزاران ورق شد عیان بی گمان
بهر یک نوشته است در تار و پود
زاوصاف سلطان غیب و شهود
اگر چشم بینا بود بنده را
ببییند بهر ذره بیننده را
عیان بیند اندر دل آفتاب
بخط جلی نقش فصل الخطاب
که محبوب دل های پاکان بهاست
شه لامکان نور یزان بهاست
فایل ضمیمه
پیوست | اندازه |
---|---|
قدم اول بردار و قدم دیگر ... | 61.55 KB |
افزودن دیدگاه جدید