تورج امينى

1394/5/17

 


‏امروز سالگرد واقعأ شاهرود در سال ١٣٢٣ ‏است. مقالۀ ذيل را به ياد نادره نادرى می نويسم، بانويى كه در ٧ ‏سالگى شاهد قطعه قطعه شدن پدرش با تبر بود و ٧٠ ‏سال با اين خاطره تلخ زيست. روحش شاد.


‏در كنفرانسى كه در ويرجينيا ظاهراً براى بزرگ داشت ماجراى  بد‏شت برگزار شد، خانم مهرانگيز كار پس از تمجید فراوان از ‏شخصيت جناب طاهره و خصوصأ دادن شرح مستوفا در باب نقش ايشان در كشف حجاب به عنوان نمادى از نسخ اسلام و همچنین تجليل بسيار از مبارزۀ آن بانوى دوران با امر تقيّه، طبق آن چه كه خودشان نوشته اند:
‏«در پايان با حاضران در جلسه، اين پرسش را در ميان گذ‏اشتم: اگر همين لحظه به اعجاز، طاهره از سراى باقى به ‏سراى فانى بازگردد و در همين نشست، براى عضويّت در «بيت العدل» که بالاترين نهاد تصميم گيرى بهائيان است، ‏اعلام نامزدی کند، آيا با وجود حكم ديانت نوين كه زنان را به لحاظ جنسیّت به مرجع مهمّ بهائیت راه ‏نمی دهند، طاهره  با آن درجه از شجاعت، شوريدگى، خرد وزى و دانش، می تواند وارد بيت العدل بشود؟».
‏فكر می کنم بدخوانی تاريخ بابيه با همدستى تفكرات فمنيستى و ليبراليستى، منجرّ به اين گونه تجليل و تبجيل و سپس سؤال كردن و وارد نمودن ايراد به سيستم ادارى آيين بهائى شده ‏است. در اين كه در آيين بهائى جواب قطعى و قاطعى راجع به عدم عضويّت زنان در بيت العدل اعظم وجود ندارد، بحثى نيست، امّا  قطعیّات و يقينيات بسيار ديگرى وجود دارد كه می توان درباره آنها گفتگو کرد:
‏الف) به نظر من قاعدۀ كلّى اين است كه در هيح اعتقادى الزامأ براى همه سؤالات، جوابى منقّح وجود ندارد. همۀ اعتقادات موجود در عالم، اعمّ از دينى، فلسفى و سياسى، به برخى از سؤالات پاسخ نداده اند ‏و يا براى برخى از سؤالات جوابى نيافته اند و يا حتى پاسخ به بعضى از سؤالات، اصلاً جواب نبوده است. چنين فرایندى در حوزه اديان وحيانى بيش از ديگر نحله هاى فكرى مشكل ساز بوده است، زيرا داعيۀ «علم الهى داشتنِ» مظاهر ظهور، اين توقّع را در مخاطب ايجاد می کند كه آن نفوس مقدّسه بايد براى تمام سؤالات، جواب هاى قانع كننده داشته باشند‏، در حالی که بايد توجّه كنيم كه براى بيان برخى از جواب ها، «وسايل فهم جواب» نيز بايد فراهم آمده باشد.
‏مثال كلاسیک چنين بحثى، آیۀ مباركه «يسألونک عن الاهلّه» در قرآ ن كريم است. كسانى از اعراب، از رسول اكرم دربارۀ هلال هاى ماه سؤال نمودند‏، به اين معنا كه چرا ماه به صورت هلال ظاهر می گردد و در طی چند روز به بدر تبدیل می شود؟ در جواب گفته شد : «هى مواقيت للناس»‏، يعنى آن هلال ها براى نگاه داشتن وقت (تقويم) است. پاسخى كه به اين پرسش داده شد، به هيچ وجه مشکل سائلين را حلّ نمى كرد.
‏به اعتقاد من بسيار طبيعى بوده است كه رسول اكرم اگر قرار بود جوابى حقيقى و مطابق با واقع به سؤال مزبور بدهد، باید حركت وضعى زمين، حركت زمين در مدارى مشخص به دور خورشید ‏و همچنین حركت ماه به دور زمين در مدارى با زاويه مشخص ‏نسبت به مدار گردش زمين به دور خورشید ‏را  براى آن اعراب تشريح مى فرمود و سپس راجع به افتادن سايۀ زمين بر ماه سخن می گفت و در آخر، داستانِ اهلّه را حل مى ساخت. اما دقت كنيم كه در آن زمان، وسايل چنين فهمى براى سائلين موجود نبود، لذا جوابى كه به سؤال مزبور داده شد، جواب كاربردى بود. آيين بهائى نيز نه تنها از قاعده ياد شده (كه براى همۀ سؤالات، جواب قانع كننده كافى ند‏ارد) مستثنى نيست، بلكه مشكلاتش به نسبت اديان وحيانى ديگر، بسيار زيادتر است. اگر می شد كسى از وفات یافتگان مسیحیّت یا صدر اسلام را در قرن دهم هجرى دوباره زنده كرد، چون نوع زندگى و فهم زمان در طیّ آن قرون متمادى، چندان متفاوت نبوده است، فهم زندگانی براى ‏شخصِ دوباره جان يافته، كم و زياد شکل مى گرفت. اما آيين بهائى در ايرانِ دوره قاجار ظاهر شده است و براى مدّت حداقلّ هزار سال براى همۀ اهل زمين، داعيه و برنامه دارد، برنامه اى كه منجرّ به «عصر ذهبى» خواهد شد‏، عصرى که خصوصیاتش كوچكترين نسبتى با خصوصيات زمان قاجار پیدا نمی کند.
‏مشكل آيين بهائى اين است كه در اين صد و پنجاه ‏سال، آنچنان زمين و زمان و علم و سياست و فرهنگ و همه و همه چيز چنان دستخوش تغيير و دگرگونى گشته است كه تغييرات، حتّى براى نسل ما كه ‏در آن حضور داريم، نيز گاهى قابل درک و فهم نيست. طبيعى است که در چنين وضعیتی و با چنين سرعت تغييرى، براى همۀ سوال ها، جوابى حاضر و آماده وجود نداشته باشد. به نظر می رسد ، با توجّه به بيان عبدالبهاء راجع به اين كه دليل «عدم عضويت زنان در بيت العدل» ‏در آ يندۀ ايّام «چون خورشيد در وسط آسمان» ‏معلوم خواهد شد‏، وسايل فهم جواب براى چنین سؤالى، هنوز فراهم نباشد.
‏ب) بسيار قطعیّت و قاطعيّت ديگر در آيين بهائى وجود دارد که در طول زمان به دست آمده و ما را امیدوار به آینده ‏مى سازد كه سخن عبدالبهاء را بپذيريم. در زمانى که كتاب مستطاب اقدس نازل گشت، تعاليم و مفاهيمى مثل انتخابات بهائى، وحدت خط و زبان، پرهيز از خشونت، رسیدن به عدالت پایدار از راه مظلومیت و ... در آن اثر مستطاب ثبت و درج شد. حقيقتأ كسانى که در همان ايّام جان خود را بر سر اعتقاد بهائى گذاشتند، چه مقدار فهم نسبت به «وحدت خطّ وزبان» و لزوم اجراى اين تعليم حاصل كرده بودند؟ چه تصوّرى نسبت به «انتخابات بهائى» داشتند؟ بهائيان صدر امر از كارايىِ «پرهیز از خشونت» به چه دركى رسیده بودند؟ و در بين بهائيان چه فهمى نسبت به «رسیدن عدالت پایدار از راه مظلومیّت» وجود داشته است؟
جامعه بهائى براى اجراى بسيارى از تعاليم خود هزينۀ بسيار گزافى پرداخته و در مجموع تا به حال از اين عقبۀ پر خطر به خوبى گذشته است. درستیِ بسيارى از آن مفاهيم كه هيچ سابقۀ مدرسه اى نداشتند و اصلاً كسى با آنها آشنا نبود، امروزه واضح و روشن شده است. ايمان ما به بقیّۀ گفته ها و بشارات و جواب ها يا حتى بى جواب گذاشتن ها نیز بر همين وتیره است.
‏پ) قواعد آيين هاى بابى و بهائى با قواعد ‏سكولاريسم، ليبراليسم، فمنيسم، كمونيسم و صدها ايسم ديگر همخوان نيست. سنجیدن اين دو آيين با قواعد تفكّرات مزبور منطقى به نظر نمى رسد. مى توان به تمام اعتقادات خرده گرفت، از آنها طلب پاسخ كرد، به زير ‏سؤالشان برد و ... اما نبايد توقّع داشت كه هر اعتقادى راضى كنندۀ تمام پيروان اعتقادات ديگر باشد‏. همانطور كه بسيارى از مؤلفه هاى آيين بهائى به مذاق پيروان اديان آسمانى خوش نمی آید، هم چنين لازم نيست كه آيين بهائى براى خوش آیند ديگر تفكّرات يا خواسته ها دست و پا بزند. داستان بر سر کارآمدی و نا کارآمدی روش هاى اصلاحى است و نتيجه اى كه از اين کارآمدی به دست می آید، نه خوش آمدن یا بد آمدن دیگران.
‏ت) نسخ اسلام در بدشت نه ابتكار طاهره، كه نقشۀ بهاءاللّه بود و مجريان نقشۀ او، طاهره ‏و قدّوس بودند. كسانى هم كه در بدشت حضور داشتند، مسلمانانى بودند ‏كه اكثراً به تصوّر نزديکىِ ظهور قائم گرد هم جمع شده بودند. به اعتبارى، حاضران در مجمع بدشت از نظر رفتارهاى اجتماعى، هنوز مسلمان بودند ‏و عدم تحمّل كشف حجاب از جانب بابيان، نه به دليل اعتقاد بابى آنها كه هنوز بودن در تفکّرات اسلامى آ نها بوده ‏است. پر واضح است كه نماد اعلان دور جدید ‏در بدشت، نشان مى دهد كه تا آن زمان دور جدیدی آغاز  نشده ‏بود. سنجیدن رفتار بابيان بدشت با فهمى كه ما پس از صد و هفتاد سال از آيين بابى داريم، كارى سنجیده نیست.
‏ث) طاهره ‏بابى بود و بر سر اعتقاد خود جان شيرين را فدا ساخت. او به دليل سر سپردگى به سیّد باب و حدود دو سال پس از تيرباران مولايش، اعدام شد‏. بابى بودن او را باید ‏در متن آيين بابی پذیرفت، يعنى او به آثار سيّد ‏باب و خصوصاً كتاب بيان گردن نهاده بود. در آيين بابى مؤلفه هايى هست كه رگ از گُردۀ هر چه فمنيست و سكولار و ليبرال است، می کشد! طاهره ‏براى همۀ اعتقادات آيين بابى جان باخت. داستان طاهره ‏را نبايد به ماجراهاى كشف حجاب و عدم تقيّه موكول و منحصر كرد. به مصادره در آوردن طاهره براى بالا بردن مقام زن ايرانى (بخوانيد براى مبارزه با اسلام و يا حكومت ايران) معلوم مى سازد که گوینده ‏را با شناسايى آيين بابى نسبتى نيست.
آيين بابى رستاخيزى مذهبی/فرهنگی بود تا نيرويى معنوى براى اهداف «مَن یظهره اللّه» فراهم كند. سختگیری های سیّد باب و احكام شدید او، به منزلۀ غربالى عمل كرد تا نفوسى را به جا بگذارد كه بتوانند ‏طرح بهاءاللّه را حمل و تحمّل كنند. آيين بابى قرار بود افرادى با قواى سرشار روحانى بسازد كه بتوانند دل به بهاءاللّه بسپرند‏. شواهد تاريخى معلوم مى سازند كه اين فرايند در مجموح درست عمل كرده ‏است. طاهره ‏متعلّق به دوران پيش از «مَن یظهره الله» است و خارج كردن او از منطوق آيين بابى كار را در بسيارى از وجوه ‏در فهم چنين شخصيتى سخت خواهد كرد.
‏ج) تاريخ بهائى می گوید كه طاهره پيش از ادعاى بهاءاللّه مقام او را شناخته بود. كسان ديگرى هم بوده اند و به نام و نشان شناخته شده اند كه مقام بهاءاللّه را در دوران آيين بابى درك كرده بودند. اين افراد اگر بين خودشان صحبتی در اين باب كرده اند، امّا در ظاهر تاريخى، منتظر مانده اند تا «من يظهره اللّه» خود را معرفى كند.
‏متاسّفانه طاهره در زمان ادعاىِ مَن يظهره اللّهىِ بهاءالّله در جمح بابيان نبود و اگر مى بود، حتما همانند ده ها هزار بابى ديگر كه به قواعد بهاءالله گردن نهادند، او نيز به قواعد جديد گردن مى نهاد. می توان حدس زد كه بهاءاللّه همانطور كه هزاران بابى سركش را رام و آرام كرد، اگر طاهره نيز مى بود، او را به طريقۀ خود تربيت مى نمود. طاهره شخص بسيار بزرگى بود، اما همۀ رفتارهاى ‏اجتماعى اش، معيار اند‏يشه و رفتار بانوان بهائى نيست، همان طور كه همۀ گفتار و رفتارهاى ملا حسين بشرویه اى نيز معيارى براى مردان بهائى نيست. آنها عظيم و خارق العاده اند‏، امّا در ظرف زمان خود و براى كارى كه در نقشۀ سیّد باب بود، ساخته شدند. كار ‏و هدفى كه بهاءاللّه در ادامۀ آيين بابى پياده نمود، نقش هاى جدیدی لازم داشت كه با نقش هاى بابيان گاه تفاوت ماهوى پیدا كرد.
‏ح) جامعۀ ‏بهائى دست آوردهاى درخشانى داشته است كه قابل انکار و ردّ نيست. همۀ اين دست آوردها نشانه هايى هستند كه مشخص مى سازند بهاءاللّه چه طرح و نظم عظيمى را براى اصلاح عالم مدوّن كرده است. امّا از آن جا كه فهم آيين بهائى، در آيين بهائى اتّفاق مى افتد، لذا كسانى كه از بيرون به اين آيين نگاه مى كنند‏، با برخى از مؤلفه هاى آن ارتباط برقرار نمى كنند. هر چه باشد نفهميدن يا نپذیرفتن حکمی از احکام بهاءاللّه‏، دليل موجّهى براى انکار کلّ آيين بهائى و دست آوردهاى اجتماعى آن نيست.
‏ح) درست است كه طاهره منحصر به فرد است، امّا هزاران بانوى منحصر به فرد ديگر هم وجود داشته اند كه به دلیل بى توجهى تاريخ نويسان، اعمّ از بهائى و غير بهائى، نامشان در صفحات نانوشتۀ تاريخ گم شده است. شاهد ادّعاى من همۀ بانوان بهائى اند كه از صدر آيين بهائى تا به امروز به تعاليم بهاءاللّه سر سپرده اند ‏و در شرايط سخت، به ايمان خود پایبند مانده اند. نمونه هاى شاخص باقى مانده از اين خيل عظيم كه دل در گرو تعاليم بهاءاللّه گذاشته اند و منحصر به فرد نيز بوده اند، كم نيست. روحانیّۀ بشرويه اى، علويّه خانم ماهفروزكى، فائزه، عصمت طهرانى، مارثاروت، كهلر، بهیّه نادرى، ژينوس محمودى، منا محمودنژاد و .... و از قاجاريّه تا به امروز همۀ بانوان منحصر به فرد بهائى پذیرفته اند كه طرح بهاءاللّه بدون کم و کاست، براى اصلاح عالم چاره ساز است.
‏اگر طاهرۀ خيالىِ كسانى كه سرسرى تاريخ بابّيه را خوانده اند، هوس «نامزد شدن»! براى عضویت بيت العدل را در سر مى پروراند، ‏امّا طاهره هاى حقيقى و واقعى، زمانى كه كتاب استدلالى نوشتند، يا سرتاسر عالم را براى تبليغ طی كردند، يا به زندان افتادند، يا شاهد قتل پدرانشان بودند و يا به طناب دار بوسه زدند، هيح گاه نگفتند‏: چرا ما از عضويّت بيت العدل محروم شديم؟!

 

فایل ضمیمه

سایر دسته بندیها

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.