یکی از بازدید کنندگان وب سایت آئین بهایی مطلبی با عنوان تعزیت امام حسین (ع) ارسال نموده است، وب سایت آئین بهایی مطالبی که در قسمت "ارسال مطالب" برای وب سایت ارسال شوند در صورتیکه قابل انتشار باشند در وب سایت منتشر خواهد نمود.
بشنوید ای عارفان آه دل جان سوز را
بنگرید ای عاشقان خاموشی نوروز را
آنکه از خورشید او نور عدالت بردمید
مظهر "انّا الیه راجعون" شد آن شهید
او که سردار شهیدان شد به دشت کربلا
در پی احیای دین شد وی خریدار بلا
مال و جان و خانمان را یکسره سودا نمود
تا که شد میر وفا آن آیت غیب و شهود
سد نموده دشمنان آب فرات از حَضرتش
آب کوثر داده بر امّت، مسیحای دَمش
باسلان استقامت، تشنه لب جان باختند
زندگی سرمدی در عرش رحمان یافتند
خنجر ظلم عاقبت آمد ز اهریمن برون
تا ببرّد حنجری کو پیکرش غرقه به خون
در تباهی شمر از زهد و پاکی می سرود
در لباس دین وی از تقوی مؤمن می ربود
پیکر پاک عزیزانی که غلتان شد به خاک
وعده فتح و ظفر دارد به انسانهای پاک
جمله سرهائی که زینت داد سرهای سِنان
روشنی بخش جهان گشته کران تا بیکران
گر چه ارواح حبیبان راهی معراج شد
آیه "لا تَحسَبَّن" را به عالم تاج شد
زآن جسدهائی که از تیغ جفا صد پاره گشت
لاله های عشق روئیده از خاکش به دشت
این ندا میآید از پرده نشینان حجاب
کین جهان ظلّی است زائل بی نقاب
آنهمه اطفال معصومی که دور از مادران
زیر سُم های سُتوران سوگشان تا آسمان
خانه در افلاک اعلی در جوارش یافتند
جمله سختیها به پاداش لقاء انداختند
الغرض نام حسین(ع) اینجا چه غوغا میکند
غنچه های بسته را در دل شکوفا میکند
پس بلا در راه حقّ سرچشمه آب حیات
از چه رو درمان نیابیم از زُلال این قنات
دل به آب زندگی از هر کدورت پاک کن
تا که جان گیرد بشارت زآیه "کن ف یکن"
یوم عاشورا نشانی دارد از عفو و عطا
تا که امّت پا گذارد در ره صلح و صفا
لوحی از حضرت عبدالبها در رابطه با حضرت سیّدالشّهداء
"هواللّه"
"ای دوست عبدالبهاء قدری در بلایای اولیاء سلف نظر نما حضرت سیّدالشّهداء روحی لشهادَتِهِ الفدا در دشت کربلا در دست اعداء محصور گشته حتّی آب گُوارا را مضایقه داشتند. حنجر مبارک به خنجر ظلم بریده شد و جسدهای مطهّر به خاک و خون آلوده گشت. سرهای بلند زینت رماح شد و نفوس مقدّس به تیغ جفا ریز ریز گردید اموال به تاراج رفت و ارواح به معراج شتافت. مخدّرات بی تقصیر اسیر عشائر و اقوام شد و اطفال معصوم پایمال سُم ستوران گشت. ولی عاقبت این موهبت بود که آن حضرت به آن موفّق گردید و این نحوست ابدی بود که یزید در آن مستغرق گردید. پس معلوم شد که بلا در سبیل الهی عین عطا است و عذاب عذب فُرات و عَلَیکَ التَّحیَّهُ وَ الثّناء." ع ع
قسمت کوتاهی از زیارتنامه نازل از قلم اعلی در حقّ حضرت سیدالشّهداء حسین بن علی (ع)
"... يا اهلَ مدائنِ الأسماءِ و طلعاتِ الغرفات فی الجنّة العليا و أصحابَ الوفاء فی ملکوت البقاء * بَدِّلوا أثوابَکم البيضاءَ و الحمراءَ بالسّوداءِ بما أتت المصيبةُ الکبری * و الرَّزيَّة العظمی الّتی بها ناح الرَّسول و ذاب کبِدُ البتول * و ارتفع حنين الفردوس الأعلی * و نحيبُ البکاء من أهل سرادق الأبهی * و أصحاب السّفينة الحمراء المستقرّين علی سُرُر المحبّة و الوفاء * آه آه من ظلم به اشتعلت حقَائقُ الوجود * و ورد علی مالک الغيب و الشّهود من الّذين نقضوا ميثاقَ اللّه و عهدَه و انکروا حجّتَه و جحدوا نعمتَه و جادلوا بآياته * فآه آه ارواحُ الملأ الأعلی لمصيبتک الفداء يا ابنَ سدرة المنتهی و السّر المستسرّ فی الکلمة العليا * يا ليت ما ظهر حکم المبدأ و المآب و ما رأت العيون جسدَک مطروحاً علی التّراب * بمصيبتک مُنع بحرُ البيان من أمواج الحکمة و العرفان و انقطعت نسائم السّبحان * بحزنک مُحِيَت الآثار و سقطت الاثمار و صَعَدَتْ زفراتُ الأبرار و نزلتْ عبرات الأخيار * فآه آه يا سيّدَ الشّهداء و سلطانَهم * و آه آه يا فخرَ الشّهداء و محبوبَهم * اشهد بک اشرق نيّر الانقطاع من افق سماء الابداع و تزيّنت هياکل المقرّبين بطراز التّقوی * وسطع نور العرفان فی ناسوت الانشاء * لو لاک ما ظهر حکم الکاف و النّون و ما فُتحَ خَتْمُ الرّحيق المختوم * و لو لا ک ما غرّدتْ حمامةُ البرهان علی غصن البيان * و ما نطق لسانُ العظمة بين ملأ الأديان * بحزنک ظهر الفصل و الفراق بين الهاء و الواو * و ارتفع ضجيج الموحّدين فی البلاد * بمصيبتک مُنعَ القلمُ الأعلی عن صريره و بحرُ العطاء عن أمواجه و نسائمُ الفضل من هزيزها * و انهارُ الفردوس من خريرها * و شمسُ العدل من اشراقها * اشهد أنّک کنتَ آيةَ الرَّحمن فی الأمکان * و ظهورَ الحجّة و البرهان بين الأديان * بک أنجز اللّهُ وعدَه و اظهر سلطانَه * و بک ظهر سرّ العرفان فی البلدان * و اشرق نيّر الايقان من افق سماء البرهان * و بک ظَهرتْ قدرةُ اللّه و أمرُه و اسرارُ اللّه و حِکمُه ... "
"هواللّه"
"ای دوست عبدالبهاء قدری در بلایای اولیاء سلف نظر نما حضرت سیّدالشّهداء روحی لشهادَتِهِ الفدا در دشت کربلا در دست اعداء محصور گشته حتّی آب گُوارا را مضایقه داشتند. حنجر مبارک به خنجر ظلم بریده شد و جسدهای مطهّر به خاک و خون آلوده گشت. سرهای بلند زینت رماح شد و نفوس مقدّس به تیغ جفا ریز ریز گردید اموال به تاراج رفت و ارواح به معراج شتافت. مخدّرات بی تقصیر اسیر عشائر و اقوام شد و اطفال معصوم پایمال سُم ستوران گشت. ولی عاقبت این موهبت بود که آن حضرت به آن موفّق گردید و این نحوست ابدی بود که یزید در آن مستغرق گردید. پس معلوم شد که بلا در سبیل الهی عین عطا است و عذاب عذب فُرات و عَلَیکَ التَّحیَّهُ وَ الثّناء."
ترجمه بخشهای کوتاهی از زیارتنامه حضرت سیّدالشّهداء(ع) نازل از قلم اعلی
" ... ای ساکنان مدائن اسماء و ای طلعات غرفه های جنّت عُلیا و ای اصحاب وفا در ملکوت بقا جامه های سرخ و سفید خویش را به جامه ای تیره و سیاه بدل نمائیدزیرا ایّام مصیبت کبری و رزیّه عُظمي فرا رسیده، مصیبتی که رسول خدا را به نوحه و زاری انداخت و دختر گرامیش فاطمه زهرا را جگر بگداخت، ناله فردوس اعلی بلند گشت و صدای گریه و زاری از اهل سراپرده جلال و راکبین سفینه حمراء که بر تختهای محبّت و وفا آرمیده بودند به فراز آسمان رسید. آه و فغان از ظلمی که حقایق وجود را مشتعل ساخت ... مصیبت تو دریای بیان را از تلاطم بینداخت و امواج حکمت و عرفان را فرو نشاند و هبوب نسائم پروردگار را متوقّف ساخت. به حزن تو آثار محو شد و اثمار ساقط گشت و آه از نهاد ابرار بلند گردید و اشک از دیدگان اخیار فرو ریخت. افسوس و دریغ ای سیّد شهداء و ای سلطان شهداء، ای فخر شهداء و ای محبوب شهداء، گواهی میدهم به وجود تو خورشید انقطاع از آسمان ابداع اشراق نمودو هیاکل مقرّبین به زیور تقوی آراسته گشت و نور عرفان در عالم خاک بتابید. اگر نبودی دو حرف کاف و نون به هم نمی رسید( و عالم وجود محقّق نمی گشت) و شراب سر به مهر الهی باز و گشوده نمی گردید. ... همه هستی فدای هستی ات ای مشرق وحی خدا و ای مطلع آیت کبری، همه نفوس فدای مصیبتت ای مظهر غیب خدا، گواهی میدهم به وجود تو انفاق در بین خلق رواج یافت و جگرهای عاشقان در هجر و فراق بگداخت. ... حکم کتاب خدا به برکت وجود تو در بین احزاب ثابت گشت و فرات بخشش و رحمت او به وجود تو در یوم موعود جاری گردید. به سوی تو روی آورده ام ای راز پنهان تورات و انجیل. ... "
"در بلایای حسین تفکّر نما. در ظاهر بلا می نمود و شدید و عظیم بود، ولکن بحر رحمت از او موّاج و نور مبین از او مشرق و شمس فضل از او بازغ. شریعت غرّای رسول الله را شهادتِ آن حضرت معین و ناصر شد. عمل آن حضرت بکینونته، آفتاب آسمان فرقان بوده و حدیقه معانی را او ساقی و آبیار. اگر سرّی از اسرار بلایای فی سبیله ذکر شود، جمیع رایگان قصد میدان نمایند و شهادت طلبند."
افزودن دیدگاه جدید