در حدود 170 سال پیش در تبریز شخصیتی را به شهادت رساندند که نه تنها مسلمانان هزار سال منتظر ظهورش بودند، بلکه جمیع ادیان در کتب آسمانی شان این ظهور را آرزو می نمودند. این شخصیت عظیم یعنی علی محمّد باب خود به آن دسته از علمای تبریز که مجلسی برای محاکمه و در نهایت شهادت ایشان برپا نموده بودند اینطور فرمودند: "من قائم موعود و منتظر و معهودم. موعودی که مدّت یک هزار سال نام او را بر زبان می رانید و به ساحت او دعا و مناجات می کردید و چون ذکرش را می شنیدید از جای خود قیام می نمودید و درک لقایش را به دل و جان آرزومند بودید و عجّل الله فرجه از لسان جاری می کردید. به راستی می گویم شرق و غرب باید کلمهء مرا اطاعت نمایند و به حقّانیّت امر من مؤمن گردند."  (1)

انیس یکی از هزاران جوانانی بود که مؤمن به امر حضرت باب شده بود. او عاشقی صادق بود و نهایت آرزویش آن بود که به اطاعت اوامر مولای خویش موفّق شود و در راه محبوبش هر آنچه دارد را فداء نماید و در نهایت آنچه آرزوی دل و جانش بود به وقوع پیوست و برای جانبازی در معیّت حضرت باب با کمال میل آماده شد. چون جناب انیس را نزد مجتهدین تبریز بردند که توبه نماید فریاد می زد و می گفت: «دین من آن حضرت است و ایمان من اوست. بهشت من اوست. کوثر و جنّت من اوست.» (2)

حضرت باب هنوز با سیّد حسین کاتب یزدی (از مؤمنین اولیّه و کاتب وحی حضرت باب) گفتگو می فرمودند که فرّاشباشی دست او را کشید و وی را به دست فرّاش دیگری سپرد و گفت امروز روز نجوی نیست. حضرت باب فرمودند تا من صحبتم با این کاتب تمام نشود اگر همهء قوای عالم نیز جمع شوند قادر نخواهند بود که آسیبی به من رسانند. 

هنگام عبور حضرت باب از کوچه ها و خیابان های تبریز، انبوه جمعیّت تماشاچی موج می زد. وزیر نظام این طور صلاح می دانست که فوج سام خان که مرکّب از ارامنه است مأمور اجرای حکم اعدام حضرت باب و جناب انیس شود. زیرا احتمال میداد که افراد معتقد به اسلام و ارادتمند به سادات ممکن است از اجرای حکم اعدام فرزند رسول اکرم خودداری نمایند. حال آنکه این تصوّر درست نبود و شرح آن به زودی خواهد آمد. فرّاشباشی تصمیم گرفت جناب انیس را محبوس نماید تا حکم اعدام او بعد از شهادت حضرت باب صورت گیرد. ولیکن انیس با آه و فغان، التماس و اصرار نمود که در محضر حضرت باب باشد. ناچار او نیز همراه حضرت باب به سام خان برای اجرای حکم اعدام سپرده شد. ناگهان همسر و دختر خردسال انیس پیش او آمدند. همسرش با کلماتی جانسوز خواست در ارادهء مستحکم او تأثیر کند. دخترک دامن پدر را گرفت و گفت بابا بیا برویم خانه. انیس خم شد و صورت دختر خود را بوسید و گفت دختر عزیزم برو به خانه و من اکنون خواهم آمد. تمام مردم از این استقامت در شگفت ماندند امّا این همه ذرّه ای در انیس مؤثّر نشد. بلکه اصراری داشت که وی را قبل از سیّد باب به شهادت برسانند. خواهر انیس بعد التماس از اینکه او خود را از ورطهء هلاک نجات بخشد در جواب این شعر حافظ را خواند:  گر تیغ بارد در کوی آن شاه، گردن نهادیم الحکم لله.

 سام خان چون این حوادث را مشاهده نمود با نهایت ادب به حضور حضرت باب معروض داشت که من قلباً مسیحی هستم و هیچ گونه دشمنی با شما ندارم اگر حقّی نزد شما هست ترتیبی اتّخاذ فرمائید که من در ریختن خون شما دخالت ننمایم. حضرت باب به وی فرمودند مأموریّت خویش را اجرا نما. اگر در نیّت خود خالصی خداوند تو را از این ورطه رها خواهد نمود. سامخان دستور داد نردبامی نهادند و میخ آهنی بزرگی در وسط پایهء میان دو حجره کوبیدند و دو ریسمان محکم بدان بستند به یک ریسمان حضرت باب و به دیگری جناب انیس را آویختند.

در این هنگام پشت بام ها از کثرت جمعیّت موج می زد. حدود ده هزار نفر تماشاچی ناظر این صحنهء غم انگیز بودند. هفتصد و پنجاه سرباز در سه صف هر صف دویست و پنجاه نفر آماده شلّیک شدند. از دود باروت روز روشن چون چون شب تار گشت. چون دود فرو نشست مردم تماشاچی ملاحظه نمودند که جناب انیس همانجا ایستاده اند . اصلاً اثری از جراحت در بدنش نیست. حتّی غبار بر لباس سپیدی که پوشیده بود، دیده نمی شد. ولکن مردم حضرت باب را غائب دیدند. پس از جستجو معلوم شد که در حجره محلّ حبس سیّد حسین کاتب با نامبرده مشغول مذاکره هستند. چون فرّاشباشی وارد حجره گشت ملاحظه نمود که حضرت باب بی آنکه آسیبی دیده باشند با نهایت اطمینان و آرامی نشسته اند و با کاتب گفتگو می فرمایند. حضرت باب فرمودند که من صحبت خود را با سیّد حسین تمام نمودم. حال به آنچه مأمورید عمل کنید که به مقصود خود خواهید رسید. قلب فرّاشباشی به شدّت لرزید و مات و مبهوت شد. فرمایش حضرت باب را به یاد آورد که فرمودند تا سخنم را با کاتب تمام نکنم قوای عالم نیز قادر نخواهند بود به من کوچکترین آسیبی رسانند. او بی درنگ از شغل خویش استعفاء و این صحنهء عجیب را ترک نمود. سام خان ارمنی نیز پس از مشاهدهء این واقعه، همراه فوج ارامنه از سربازخانه خارج گشت و اظهار نمود که اگر بند از بند من جدا نمایند هرگز دیگر مرتکب این عمل نخواهم شد. سپس سرهنگ آقا جان بیک خمسه ای قدم پیش نهاد و اظهار داشت که من حاضرم تا باب را اعدام نمایم و این ثواب عظیم را ببرم. همان طور که پیشتر بیان شد در حقیقت گمان وزیر نظام باطل بود زیرا آقا جان بیک که شخصی متعصّب بود و به سادات نیز ظاهراً احترام بسیار می نهاد داوطلب اعدام این سیّد جوان مظلوم گردید. 

حضرت باب خطاب به جمعیّت تماشاچی بیاناتی فرمودند مبنی بر اینکه حضرتشان موعود عظیم اسلام اند و نفوس مبارکه ای در راه ایشان شربت شهادت نوشیده اند. و فرمودند: ای نسل سرکش اگر اهل حقیقت بودید همگی چون این جوان (انیس) که از همهء شما بالاتر است در راه من آرزوی شهادت می نمودید. آن روز خواهد رسید که به من مؤمن شوید ولکن آن روز من دیگر با شما نخواهم بود. مأموران مجدّداً بر همان دیوار و همان پایه چون  بار نخست دو ریسمان مجزّا به میخی بستند. به یکی حضرت باب و به دیگری انیس را بسته و آویزان نمودند. این بار نیز سر انیس بر سینهء مبارک حضرت باب قرار داشت. این بار هفتصد و پنجاه گلوله چنان تأثیر نموده بود که سینهء آن دو وجود مبارک سوراخ سوراخ و اعضاء دو بدن پاره پاره و ممزوج گشته بود. امّا صورت حضرت باب و نیز صورت جناب انیس آسیب ندیده تنها اندکی آزرده شده بود. حضرت باب هنگام شهادت حدود سی سال داشتند. در همان ظهر روز شهادت باد سیاهی وزید و روز روشن را به کلّی تاریک نمود. وزش آن طوفان سهمناک و خاک سیاه تا شامگاه ادامه داشت. ظلمت آن روز به حدّی گشت که مردم تبریز راه خانه های خویش را نیز نمی یافتند.

هزاران نفوس همچو انیس عاشقانه در راه اثبات حقّانیت امر عظیم حضرت باب جان خود را فدا نمودند، که اگر تفصیل دهیم این مختصر خود کتابی عظیم می شود و شرح اقدامات و فداکاری های پیروان فراوان حضرت باب ما را به حیرت فرو می برد. ولی مخالفت با پیامبران و پیروان ایشان برای اوّلین بار نبود که به وسیلهء مردمان اتّفاق می افتاد. حتّی با نگاهی گذرا به تاریخ ادیان، متوجّه می شویم که در تمام ظهورات الهیّه این گونه اتّفاقات افتاده است "و احدی از مظاهر قدسیّه و مطالع احدیّه ظاهر نشد مگر آنکه به اعتراض و انکار و احتجاج ناس مبتلا گشت چنانچه (در قرآن) می فرمایند: «یا حسرةً علی العباد ما یأتیهم مِن رسول الّا کانوا بِهِ یَستَهزؤن»"(3) (مضمون به فارسی: افسوس بر حال این بندگان که هر پیامبری که برای آنها آمد او را مسخره کردند) (4) و همچنین در قرآن می فرمایند: "اَفَکُلَّما جاءَکُم رَسولٌ بِما لا تَهوی اَنفُسَکُم استَکبَرتُم فَفَریقاً کَذّبتُم و فَریقاً تقتُلون" (5) (مضمون به فارسی: آیا چنین نیست که هر زمان پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبّر کردید پس عدّه ای را تکذیب کردید و جمعی را به قتل رساندید.)

حضرت بهاءالله می فرمایند: "به علما از قول بهاء بگو ما به زعم شما مقصّریم، از نقطهء اولی روح ما سواه فداه چه تقصیری ظاهر که هدف رصاصش نمودید. نقطهء اولی مقصّر، از خاتم النّبیین روح العالمین له الفداء چه تقصیری باهر که بر قتلش مجلس شوری ترتیب دادید. خاتم النّبیین مقصّر، از حضرت مسیح چه تقصیر و افترا هویدا که صلیبش زدید. حضرت مسیح به زعم باطل شما کاذب، از حضرت کلیم چه کذبی و افترائی آشکار که بر کذبش گواهی دادید. حضرت کلیم به زعم باطل شما کاذب و مقصّر از حضرت خلیل چه تقصیری هویدا که در آتشش انداختید. اگر بگویید ما آن نفوس نیستیم می گوئیم اقوال شما همان اقوال و افعال شما همان افعال." (6)

(1) کتاب قرن بدیع

(2) کتاب حضرت باب، نوشته دکتر نصرت الله محمّد حسینی

(3) کتاب ایقان

(4) قرآن مجید، سوره یس

(5) قرآن مجید، سوره بقره

(6) کتاب آیات الهی، جلد اوّل

سایر دسته بندیها

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.