نویسنده: ک.م.ا
به نظر شما تعصب چیست؟ آیا اساسا این واژه دارای تقسیم بندی است؟ آیا تعصب خوب و بد داریم؟ بیایید تا با هم در این واژه عمیق تر شویم.
معنای لغوی تعصب چیست؟
معانی زیادی برای تعصب ذکر شده است که از آن جمله است: پافشاری، سخت گیری، خشک اندیشی، سرسختی، طرفداری افراطی و غیره. چیزی که جالب توجه است، این که در تمام معانی، نوعی فقدان اندیشه و افراط در عمل مشهود است.
کاربرد تعصب در جامعه بشری چیست؟
درباره واژه تعصب، کاربردها و برداشتهای متعددی وجود دارد. برخی آن را منتسب به غرور ملی، میهنی می دانند. گروهی از آن به حفظ نژاد و قبیله و قومیت مرتبط می کنند. عده قابل توجهی، رعایت و عمل به اصول و مناسکِ دین و مذهب اجدادی خود را با تعصب می آمیزند. و بخشی از مردمان نیز، به منویات و تئوری ها و اعتقادات فرقه ها و نحله های مختلف علمی، فکری، عرفانی یا فلسفی تعصب می ورزند.
به هرحال، آنچه مشهود است این است که بسیاری از مردمان جهان در یکی از این موارد، خود را مکلّف و مقیّد به اِبراز تعصب می دانند.
تعصب در جامعه انسانی چه آثار و کارکردی داشته و دارد؟
افرادی را تصور کنید که در کنار هم در یک روستا یا شهر یا کشور زندگی می کنند. همه این انسانها به نوعی بی همتا و فاقد شبه و مانند هستند. بدین معنا که هیچ دو انسانی یافت نمی شود که در تمام افکار و عقاید و روشها و اعمال و رفتارش با دیگری یکسان باشد. البته این از عجایب خلقت انسان و جلوه ای از زیبایی های خلق عالم است و این تفاوت هاست که جامعه بشری را پر از تنوع کرده و به مثابه رنگهایی بی نهایت در کنار هم برروی یک تابلوی گسترده نقاشی، به زیباییِ آنها، جلوه ای نشاط آور و تحسین برانگیز بخشیده است.
در کنار این تفاوتها، شباهتهای بسیار زیادی بین انسانها وجود دارد. قابلیت ابراز محبت ، عنصر شفقت و خدمت به خلق، پدیده علم آموزی برای افزایش سطح مدنیّت و رفاه جامعه انسانی، بروز جلوه های مختلف و زیبای هنر اعم از «موسیقی، نقاشی، آواز خوانی، رقصهای آئینی و هدفمند، شعر، داستان نویسی، فیلم و تئاتر و بسیاری از هنرهای دیگر»، همه و همه در خدمت بشر قرار گرفته اند. و درکنار تفاوتهای آحاد بشر در زبان و خط و فکر و مذهب و رنگ و قوم ایشان، حلقه مستحکمی از وحدت و مهربانی و فهم مشترک را ایجاد می کند.
با این همه خصوصیات مثبت بشری که ذکر شد، چرا در طول قرنها زندگی انسانها در کنار هم، دامنه اختلافات در تفاوتها، اینگونه باعث جنگ و خونریزی و نابودی شده است و هنوز هم این برخوردهای خشن و ستیزه های خانمانسوز در عالم برقرار است؟
مولانا در در دفتر سوم مثنوی، در پاسخ به این موضوع، به نکته مهمی اشاره میکند و میگوید:
سختگیری و تعصب، خامی اَست
تا جنینی، کار، خونآشامی اَست
بر اساس این بیت از مثنوی، کسی که تعصب می ورزد و بر هرچیزی سخت گیری میکند، مانند جنین است در رَحِم مادر که هیچ اندیشه و تفکری از خود بروز نمی دهد و تنها از خونی که از بند ناف مادر به او می رسد ارتزاق می کند . لذا وقتی اندیشه و تفکر در قبرستان جهالت، دفن می شود، به ناچار، خون خواری و خون ریزی نمود پیدا میکند. در حقیقت آنچه باعث این همه دشمنی و خونریزی در ادوار تاریخ بشر بوده است، تعصب بوده است و این تعصب ناشی از خامی و ناپختگی اوست.
چاره رهایی از تعصب چیست؟
بنظر میرسد، تنها راه رهایی از صدای گوشخراش جغد شوم تعصب، بلوغ فکری جامعه بشری است. ارتقاء از مرحله جنینی و طفولیت به مرحله تکامل عقل است. بلوغی که فقط با بکار بستن قوای روحانی انسان -که او را از سایر موجودات متمایز کرده- بدست می آید و از جمله این قوای روحانی، قوه تعقل و تفکر است که بکار بستن آن با نفی تقلید و تعصب و جمود همراه است.
این همان صراطی است که تمام ادیان الهی و پیامبران آسمانی و اولیاء ربّانی و عُرَفا و حُکَمای حقیقی ، دائما به آن رهنمون شده اند و همواره بشر را از خطر انحراف از آن هشدار داده اند.
این راهی است که تک تک آحاد بشر می بایست در مسیر آن قدم بردارند و وظیفه خود را برای ساختن جهانی پر از صلح و عدالت و وحدت و عشق و محبت و رفاه و آزادی و آزادگی ایفا نمایند.
اگر گوش جان را از تقلید و جهالت پاک کنیم، آواز حق را می شنویم که به صوت ملیح می فرماید:
ای دوستان!
سراپرده يگانگی بلند شد.
به چشم بيگانگان، يکديگر را مبينيد!
همه بارِ يک داريد و برگِ يک شاخسار.
به امید مشاهده انوار صبح روشن هدایت، وحدت و آزادی، که البته، بسیار به ما نزدیک است.
افزودن دیدگاه جدید