به قلم: سید عبدالحسین صاحب الزمانی
هو المقصود
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگرِ بیکار کجاست؟
حافظ
در این بیت نغز، جناب حافظ، به فاصله بی نهایتی اشاره میکند که میان اهالی سلوک حقیقی و معرفت الهی، و اهالی متمسک به ظواهر و زخارف دنیاست. به خصوص اشاره می فرماید به کسانی که اهل معرفت را از راهی که در آن سیر میکنند، ملامت نموده و عاشقان جمال ذوالجلال را، از سلوک در طریق عشق سرزنش می نمایند. از نظر حافظ، بزرگترین عملی که انسان می تواند انجام دهد، درک حقیقت این عالم و حرکت به سوی قله کمال است. و البته این حرکت، باید همراه با خدمت به عالم انسانی انجام پذیرد، نه به گوشی گیری و عزلت نشینی. کاری که منفعت آن به بندگان خدا برسد و باعث شادابی و نشاط و پیشرفت روحی و جسمانی آنان شود.
دلیل این ملامت آن است که ظاهر پرستانِ عالَم، از شراب حقیقت دوری می کنند و مدام از آب کدر متعفن برکۀ تقلید شارب اند. از تفکر و سعه صدر و عالَم بین بودن، به کنار اند و با تعصبات، خرافات، تکبر، لذت جویی های افراطی ودنیا پرستی و ... همدم و همراه اند.
چه بسیار از این اهالی، که به ظواهر دین متمسک اند، صبح و ظهر و شام در مقابل قبلۀ خود سر بر رکوع و سجود دارند. یا نیمه های شب را به عبادت بر می خیزند و روزها را صائم اند. اما دریغ از اندکی تأمل و تفکر و تدبر در آیات الهی و ذره ای محبت و مودت با عالَمِ انسانی.
حافظ، رهروان حقیقت را در مقامی می بیند که فرسنگها از سایرین در تفاوت اند. اینان، به هر ذره و هر شیئی در این عالم، به عنوان جلوه گاه و آینه صفات و اسماء حضرت محبوب می نگرند؛ و آنان، از هر شیئی حتی از دین و علم، برای گذران عمر دنیا و انتفاع بیشتر از متاع فانی این جهانِ سست بنیاد استفاده می کنند.
امید آن که، نفحات و نسائم منتشره از روحِ قدسی الهی، همه خفتگان را بیدار کند و عالم انسانی، چون پیکره ای که با یک روح واحد، به سوی پیشرفت روحانی و ارتقاء تمدن مادّی مبتنی بر روحانیت و حکمت و عقلانیت قدم بردارد.
افزودن دیدگاه جدید