شیخ علی اکبر قوچانی قریب 25 سال در مشهد و سبزوار و طهران وعتبات عالیات بتحصیل علوم نقلیه و عقلیه پرداخت. حکمت الهی را در سبزوار از تلامذه بلا واسط مرحوم حاجی ملا هادی سبزواری فرا گرفته و در فقه و اصول موفق به دریافت رتبه اجتهاد از آخوند ملا کاظم خراسانی گردید. در علم فلسفه رتبه رفیعی حاصل نموده و جلوه ای غریب کرد. در عتبات عالیات بعلت شهرت در علم فلسفه و حکمت شاگردان زیادی از محضرش مستفیض گشتند، چنانچه استادش، مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی، بعلت اطمینان و اعتمادیکه بفضائل و کمالات شیخ داشت پسر خود میرزا محمد آیة الله زاده را وادار کرد که از محضر شیخ علی اکبر استفاده کند و خلاصه کلام آنکه، در عتبات عالیات صیت فضلش پیچیده بود. ایشان پس از اخذ اجازه اجتهاد به قوچان توجه نمود و متعاقب ورود شیخ خطی از مرحوم ملا کاظم خراسانی مخاطب العموم رسید به این مضمون که جناب شیخ علی اکبر قوچانی محل وثوق و اعتماد منند، اموال و املاک موقوفه را به ایشان بسپارید که بجای خود مصرف خواهند کرد. در هر صورت، زهد وتقوای جناب شیخ جالب قلوب و انظار گردید و خواص، بعلت تبحر ایشان در علم، شیقته حضرتش گشتند.
ایشان بدیانت بهائی مومن شده و سراسر عمر خود را وقف تبلیغ نمود و در این راه متحمل صدمات فوق العاده گردید. از جمله در زمانی که مردم به حکم حاکم شرع شجاع الدوله به منزلش هجوم بردند طفلش به داخل آتش کرسی می افتد که باعث کوری چشم و سوختگی صورت فرزندش گردید. روزی در مجلسی در حضور علماء و اعیان ضمن بحثی از مباحث علمیه که بمباحثه دینی انجامید، جناب شیخ ایمان خود به دیانت بهائی را اذعان نموده و زبان به تبلیغ گشود و بر حقانیت امر الهی به اقامه حجت پرداخت و از آیات قرآنیه و احادیث صحیحه شاهد آورد، لذا علماء فریاد بر آوردند و خواستار اخراج او از قوچان شدند. علما او را از شهر اخراج نمودند و شیخ علی اکبر به عشق آباد سفر نمود و مجددا به ایران مراجعت نمود و در شهر مشهد اقامت گزید. در این شهر علما به او پیغام دادند که شهر مشهد را ترک کند و شیخ برای سفر به قوچان تدارک دیده بود که قبل از رسیدن به آن شهر به تحریک علما توسط فردی از صنف کسبه شهید گردید و در راه آئین ربانی در نهایت انقطاع جام شهادت را نوشید.
افزودن دیدگاه جدید