•
➖
—-
به ما یاد دادهاند
برای نشان دادن فاصلهی بین دو تاریخ
یک خط تیره میگذاریم
➖
بین تولّدها و مرگها
بین شروعها و پایانها
بین آمدنها و رفتنها!
…
کمتر کسی میداند در همین نیم خط کوتاه
چه اشکها و چه لبخندها
چه غمها و چه شادیها
چه یأسها و چه امیدها
چه شکستها و چه پیروزیها
چه تلخیها و چه شیرینیها
چه ناخوشیها و چه خوشیها
چه دشواریها و چه همواریها
چه ناراحتیها و چه آرامشها
چه بیقراریها و چه امانها
خفته است.
ما فقط دو تاریخ
در دو سوی این خط تیره میبینیم.
…
به این دو عکس خوب نگاه کنید
یکی اوّلین عکسی است که از او گرفته شده
مرد جوانی است
با گیسوانی سیهفام
و نگاهی با صلابت، بیتردید، امیدوار.
۲۴ ساله است
دور از کشور محبوبش
در تبعید.
دیگری آخرین عکسی است که از او گرفته شده
پیرمردی است
با محاسنی یک دست سپید
و نگاهی خسته، درد دیده، رنج کشیده.
ده روز قبل از صعود
با آرزوی یک بار دیگر دیدن کشورش
همچنان در تبعید.
۱۸۶۸➖۱۹۲۱
در این ➖،
برای او
پنجاه و سه سال تبعید از ایران عزیزش نهفته،
دلتنگی برای خانهی آباء و اجدادی،
دوری از مردمانی که همیشه دوستشان داشت.
و برای ما
بختی تیره
که تا همین امروز هم مانده است؛
به حال و روز نابسامان ایران نگاه کن
به خانه و کاشانهی ویرانهمان نظر بیانداز
به ایرانیان پریشان بنگر.
…
قرار نیست وقتی از او مینویسم
متنم بوی غم بگیرد
ولی وقتی فکر میکنم
که اگر تاریخ ایران جور دیگری پیش میرفت،
ناخواسته دلم میسوزد!
اگر او تبعید نمیشد
اگر میماند و قدر میدید و بر صدر مینشست
اگر نصایح دلسوزانهاش به عمل در میآمد
نه تنها ایران، خاک تابناک میگشت
که روی تمام همسایگان ایران نیز روشن میشد
و بیتردید دنیا جایی بیترس، پر صلح و با عشق میگردید.
امان از این ➖،
این تیرهترین خط ّ تیرهی تاریخ ایران!
امان!
افزودن دیدگاه جدید