آیات قرآن کریم، نه تنها رابطه خدا با بشر را منقطع و باب وحی الهی را مسدود ندانسته، بلکه بطور صریح و روشن، به ظهور پیامبرانی در آینده جهت هدایت بشریت بشارت می دهد. در نتیجه، همانطور که در دعای معروف اسلامی میخوانیم: یا دائم الفضل علی البریه، فیض و رحمت الهی همواره مستمر می باشد. همچنین، آیات قاطعه ای در کلام الله مجید، استمرار فیوضات الهی را صراحتا بشارت می دهد. در آیه 109 سوره کهف می فرماید: قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً (بگو که اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگارمن مرکب شود پیش از آنکه کلمات الهی به آخر برسد دریا خشک می شود هر چند دریای دیگری باز ضمیمه آن بنماید). و همچنین درآیه 27 سوره لقمان آمده است: وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( و اگر هر درخت روی زمین قلم شود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر به مدد آید از بعد آن باز هم نگارش کلمات خدا نا تمام ماند همانا خدا را اقتدار و حکمت است).
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
(حافظ شیرازی)

از سوی دیگر، استمرار ظهور پیامبران ضرورت و مقتضای حکمت الهی بوده و ختم ارسال پیامبران از جانب خداوند، جهت هدایت و تربیت بشریت، مخالف رحمت الهی میباشد؛ ابن قیم علیه الرحمه متفوی در سنه 751 در تفسیر خود بنام التفسیر القیم گفته است: " و ان ارسال الرسل امر مستقر فی العقول یستحیل تعطیل العالم عنه کما یستحیل تعطیله عن الصانع فمن انکرالرسول فقد انکر المرسل و لم یومن به ولهذا جعل سبحانه الکفر برسله کفرا به، یعنی ارسال پیامبران امری است که از نظر عقول انسانها ثابت و پایدار است و تعطیل عالم از آن از محالات است همانطور که نسبت تعطیل آن به خداوند هم از محالات است بنابراین هر کس پیامبر را انکار نمود خدا را انکار نموده و به او ایمان ندارد و از اینجهت است که خداوند کفر به رسولانش را کفر به خودش دانسته است"[i]. همچنین، علامه کمال بن ابی شریف صاحب المسامره در شرح المسایره از کمال ابن همام در علم کلام، مبحث ارسال رسل میفرمایند: " ارسال الرسل مبشرین و منذرین فی حیز الامکان بل فی حیز الوجوب و الظاهر استمحاله تخلفه، یعنی ارسال پیامبران بشارت دهنده و بيم دهنده نه تنها در حیز امکان است بلکه از واجبات است و ظاهرا خلاف آن محال است"[ii]. باری، در آیه 48 سوره انعام آمده است: " وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ، یعنی ما پيامبران را، جز بشارت دهنده و بيم دهنده، نمى‏فرستيم؛ پس هر که ايمان آورد و به کار شایسته شتابد، هیچ ترس و اندوهی بر آنها نخواهد بود".
از قاطع ترین دلایل مبنی بر استمرار ظهور پیامبران و در نتیجه ادیان آسمانی، آیاتی از قرآن شریف می باشد که صراحتا بشارت می دهد، که رسولانی در آینده برای هدایت خلق مبعوث خواهند شد. چنانچه، خداوند در آیات 34 - 36 سوره اعراف می فرماید: " وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ. يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ، وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ، یعنی هر قومی را اجل و دوره معینی است که چون فرا رسد لحظه ای مقدم و موخر نتوانند کرد ( آیات بعدی مؤید آن است که، منظور قوم و یا امت دینی می باشد). ای فرزندان آدم چون پیغمبرانی از جنس شما بیایند و آیات مرا برای شما بیان کنند پس هر که تقوی پیشه کرد و به کار شایسته شتافت هیچ ترس و اندوهی بر آنها نخواهد بود. و آنها كه آيات ما را تكذيب كنند، و در برابر آن تكبّر ورزند، اهل دوزخند؛ جاودانه در آن خواهند ماند". شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان که مهمترین تفسیر شیعه می باشد در ذیل تفسیر يَا بَنِي آدَمَ می نویسد: " هو خطاب یعم جمیع المکلفین من بنی آدم من جائه الرسول و من جازان یاتیه الرسول، یعنی آن کلمه خطابی است عمومی، جمیع مکلفین را از بنی آدم، چه کسانی که آمده است آنها را رسول و چه کسانی که جایز است که بیاید ایشان را رسول"[iii]. همچنین، علامه شیخ سلیمان جمل می گوید: " فالخطاب فی قوله یا بنی آدم عام فی کل بنی آدم و انما قال منکم یعنی جنسکم و مثلکم من بنی آدم، یعنی پس خطاب در گفتارش ای فرزندان آدم عمومیست در کل فرزندان آدم و اینکه فرمود از شما یعنی از جنس شما و مثل شما از فرزندان آدم". بنابراین، آیه 34، خبر از انقضای دوره هر امت داده و چون اسلام هم امت محسوب، پس دارای انقضاء خواهد بود و برای تاکید این معنی پس از این آیه خداوند ذکر ارسال رسل را با صیغه مضارع موکد ادوات تاکیدیه (يَأْتِيَنَّكُمْ) که مختص به استقبال است اخبار می فرماید ( پسوند نون تأکید در "يَأْتِيَنَّ" فعل را در وضعیت موکد قرار می دهد – همچنین، احمد حمدی در کتاب الرائه و الدلیل از ابن حیان، عالم بزرگ اسلامی، در تفسیر آیه إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ نقل میکند: در این آیه مراد از کلمه اما، اما شرطیه نمی تواند باشد بجهت آنکه واقعیکه تاکید دارد دیگر شرط نمی پذیرد). لازم به ذکر است که، اینگونه فعل باز هم در قرآن مجید در آیه 38 سوره بقره آمده که ترجمه آن به نحوی صحیح تر صورت گرفته است: فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى ( هر آینه شما را از سوی من هدایت خواهد آمد). استاد کمال الدین بخت آور در کتاب استمرار ظهورات الهیه در توضیح سوره اعراف می فرمایند:" خوشبختانه اگر به کلیه مطالبی که در این سوره مندرج گردیده است توجه شود ملاحظه خواهد شد که خطاب و عتاب الهی در این آیه مبارکه فقط وفقط ملت اسلام است که مبادا آنان نیز مانند ملل قبل گرفتار چنین انحراف فکری شده و باب فیض الهی را مسدود و دست باسط اورا مغلول تصور نمایند چه اگر این سوره مبارکه به طور دقیق مطالعه شود ملاحظه خواهد شد که در ابتدای این سوره حکایتی از آدم و حوا نقل شده است که آدم و حوا به علت اکل از شجره ممنوعه مورد غضب الهی واقع شده و از بهشت خارج گردیدند ولی از اواسط سوره یعنی از آیه 27 حکایت آدم و حوا را تمام نموده و برای اخذ نتیجه از این حکایت چنین می فرمایند: " يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ، یعنی ای فرزندان آدم نباید بفریبد شما را شیطان همچنانکه والدین شما را از بهشت بیرون کرد". قرآن کریم پس ازآنکه نتیجه اخلاقی حکایت را بیان فرمود آیات بعدی را به صورت فعل امر (قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء ، قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ) در آورده و مستقیما پیغمبر اسلام را مورد خطاب قرار می دهد".
باری، همانطور که، به استناد کلام الله مجید، برای هر امتی رسولی میباشد، به همان قسم نیز برای هر امتی اجلی خواهد بود. چنانچه، در آیه 47 سوره یونس آمده است: " وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ، یعنی برای هر امتی پیامبری است و آنگاه که رسولشان بیاید در میان ایشان به عدالت قضاوت خواهد نمود و ایشان گمراه نخواهند شد". و به همین مضمون در آیه 36 سوره نحل آمده است: " وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ، یعنی در هر امتی پیامبری برانگیختیم تا خدا را عبادت کنید". و در آیه 43 - 44 سوره مؤمنون آمده است: " مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ. ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَاء أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضاً وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْداً لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ ، یعنی هیچ امتی را اجل مقدم و مؤخر نخواهد شد. آنگاه پیغمبرانی پی در پی بر خلق فرستادیم و هر امتی که رسول بر آنها آمد آن رسول را تکذیب و انکار کردند، ما هم آنها را از پی یکدیگر هلاک کردیم و داستانهای آنها را عبرت ساختیم که قوم بی ایمان از رحمت خدا دور باد". همچنین، در آیۀ 5 سورۀ حجر میفرمایند : " مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ، یعنی هیچ امتی اجلش پس و پیش نخواهد شد". و در آیۀ 49 سورۀ یونس هم بیان مشابهی آمده است: "... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ، یعنی برای هر امتی اجل معینی است که چون فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهند شد".
بنابراین، از جمله معانی "أمة"، چنانچه در شرح آقا جمال الدين خوانسارى آمده، " جمعى را گويند كه پيغمبرى بر ايشان نازل شده باشد" [iv]؛ و به معنای پیروان یک پیامبر و مؤمنین به یک دیانت می باشد؛ و در قرآن کریم و احادیث، تصریح شده که امت اسلام، نیز، همچون دیگر امتها دارای اجلی بوده و از این قاعده مستثنی نمی باشد. آیات ذیل نشان دهنده جایگاه أمت اسلام در بین سایر أمتها میباشد؛ چنانچه، در آیه 30 سوره رعد آمده است: " كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ، یعنی اینچنین تورا درأمتی فرستادیم که قبل ازآن هم أمتهائی بوده اند". و در آیه 143 سوره بقره میفرماید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً؛ در ترجمه این آیه در صفحه 170 جلد 2 ارشاد القلوب ترجمه سلگی آمده است: " و اين چنين شما را امت وسط قرار داديم تا بر مردم شاهد باشيد و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هم بر شما شاهد باشد ". و در همان مأخذ، در ذیل این آیه از امام باقر عليه السّلام روایت شده که فرمود: " ماييم امت وسط و حجّتهاى خدا در زمين او"[v].
در تفسیر آیه وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ (هر امتی را اجل و دوره معینی است)، در تأئید آیات قرآنی مذکور و اینکه برای امت حضرت محمد (ص) نیز اجل و دوره معینی است، در مبحث شصت و پنجم کتاب الیواقیت و الجواهر عبدالوهاب شعرانی مذکور است که، پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: ان صلحت امتی فلها یوم و ان فسدت فلها نصف یوم و ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون ( اگر امت من صالح و نیکوکار باشند اجل و مدت ایشان یک روز است و اگر فاسد و بدکار باشند نصف روز که همانا روز در نزد خدا هزار سال است). همچنین در صفحه 287 جلد اول نجم الثاقب میرزا حسین طبرسی نوری آمده است: " شیخ تقی الدین بن ابی المنصور در عقیده خود گفته: ... رسول خدا (ص) امت خود را به قول خود (وعده کرده) که: " اگر امت من صالح شد، پس برای ایشان روزی است و اگر فاسد شد برای ایشان نصف روز است"؛ یعنی از ایام پروردگار که اشاره شد به آن، در قول خداوند عز و جل: ( و َإِنَّ يَوْماً عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ)"[vi]. و ایضاً، در ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه (انتشارات جاویدان)، در صفحه 49 مذکور است: در عیون اخبار رضا از عبدالله بن محمد صائغ او از محمد بن سعید او از حسن بن علی او از ولید بن مسلم او از صفوان بن عمر و او از شریح بن عبید او از عمر و بکائی او از کعب الاخبار روایت کرده او در خصوص خلفا گفته که ایشان دوازده نفرند زمانی که ایشان رفتند و طبقه صالحه آمدند خدا عمرهای ایشان را طولانی میکند چنین وعده کرده است خدای تعالی به این امت بعد ازآن ابن عباس این آیه را خواند " وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ (سوره نور، 55)" راوی گوید که مثل این را خدای تعالی درباره بنی اسرائیل کرد و بر خدا گران و مشکل نیست که این امت را در یک روز یا در نصف روز جمع بکند بعد از آن خواند " و َإِنَّ يَوْماً عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ".
باری، از جمله دلایل دیگر در خصوص ارسال پیامبران از جانب خداوند، آیه 2 سوره نحل میباشد: يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ (خدا فرشتگان روح را به امر خود بر هر یک از بندگان بخواهد میفرستد تا او مردم را اندرز داده و از عقوبت شرک بخدا بترساند و به شما بندگان بفهماند که عالم را جز من خدایی نیست پس از عقاب من بترسید). و در مقام دیگر، در آیه 15 سوره غافر آمده است: رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ، ( او دارای مراتب رفیع و صاحب عرش عظیم است، روح را به امر خود بر هر که از بندگان بخواهد می فرستد تا خلق را از روز قیامت بترساند). و با استناد به آیه 56 سوره فرقان، آیه 28 سوره سبا، و آیه 9 سوره احقاف فقط پیامبران انذار دهنده گانند. حضرت ابوالفضل گلپایگانی در توضیح آیه 15 سوره غافر می فرمایند: " هر کسی از قواعد عربیت مطلع و مستحضر باشد می فهمد که کلمه يُلْقِي الرُّوحَ به لفظ مستقبل نازل شده، یعنی بشارت به حادثه آتیه است نه اخبار از امور ماضیه و صریح است بر اینکه انزال روح الامین و بعث نذیر مبین، منوط به اراده مشیت اوست که هر وقت اراده فرماید نذیری مبعوث خواهد فرمود"[vii]. و در آیه 51 سوره شوری میفرماید: " وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ، یعنی و هیچ بشری را یارای آن نباشد که خدا با او سخن گوید مگر به وحی یا از پس پرده غیب عالم، یا رسولی فرستد تا به امر خدا هر چه او خواهد وحی کند، که او خدای بلند مرتبه حکیم است".
همچنین، در قرآن شریف تصریح شده است که خداوند برای هر دوره ای کتابی مقرر فرموده (لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ)، بنابراین هر کتابی برای زمان و موقعی خاص می باشد. همه این کتابها از مبدأ و سرچشمه واحدی نشأت می گیرد و منشأ آنها ام الکتاب می باشد، كتاب ثابتي كه جامع و در برگيرنده همه مفاهیم كتب الهي است و به تناوب در قالب كتب خاص مربوط به هر دور، ظهور می نماید. باری، خداوند در آیات 39 – 38 سوره رعد میفرماید: " وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ. يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ، یعنی و هیچ پیغمبری را نرسد که بی اذن خدا آیه ای آورد، که هر دوری کتابی دارد. خداوند هر چه را خواهد محو و هر چه را خواهد اثبات می کند و مادر کتاب ها نزد اوست". بنابراین، از آنجا که جامعه بشری و قوانین اجتماعی پیوسته دستخوش تغییر میباشند، ظهورات الهی نیز همواره تجدید شده تا قوانینی مطابق با مقتضیات، شرایط و احتیاجات مربوط به زمان خاص خود ارائه دهند.
از جمله دلایل بر بطلان عقیده ختم سلسله رسالت و فیض الهی، آیات کلام الله مجید خطاب به اقوامی می باشد که پیامبر خود را آخرین پیامبر و شریعت خود را غیر قابل تغییر میدانستند. فی المثل، خداوند نگرش پیروان حضرت یوسف را که معتقد بودند، پس از در گذشت پیغمبرشان، پیغمبر دیگری از جانب خدا مبعوث نمی گردد، مورد سرزنش و انتقاد قرار می دهد، چنانچه در آیه 34 سوره غافر میفرماید: " وَلَقَدْ جَاءكُمْ يُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِّمَّا جَاءكُم بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَن يَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ، یعنی و پیش از این یوسف بسوی شما با معجزات و ادله روشن آمد و دایم از آیاتی که برای شما آورد در شک و تردید بماندید، تا آنکه یوسف از دنیا برفت، گفتید که دیگر خدا از بعد او هرگز رسولی نمی فرستد. بلی این چنین خدا مردم مسرف ( ستمگری) را که در شک و تردیدند به گمراهی و خذلان خود وا می گذارد". بنابراین، پیروان حضرت یوسف معتقد بودند که بعد از حضرت یوسف دیگر پیامبری نخواهد آمد (لَن يَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولاً) و به عبارتی او را خاتم النبیین دانستند. خداوند در این آیه این نوع تفکر را ضلالت خوانده و اعتقاد به قطع فیض الهی را در مورد هر پیغمبری، اسراف در حق او خوانده است و تصریح فرموده که این نوع تفکر گمراهی است.
و ایضاً، یهودیان نیز که به عقیده مسدود بودن فیض الهی متسک شدند مورد لعن خداوند قرار گرفتند، چنانچه، در آیه 64 سوره مائده خطاب به آنها آمده است: " وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَاناً وَكُفْراً وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ، یعنی و یهود گفتند دست خدا بسته است و دست خودشان بسته شد و آنها به خاطر این گفتار به لعن خدا گرفتار گردیدند بلکه دو دست خدا گشاده است و هرگونه بخواهد بر خلق انفاق می کند و همانا قرآنی که به تو نازل گشت بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزود". در تفسیر صافی در ذیل همین آیه در تفسیر بسته بودن دست خدا (يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ) از امام صادق (ع) مذکور است که یهود گفتند خداوند از فرمان و امر فارغ گشته و دیگر نه چیزی کم میشود و نه چیزی زیاد. بنابراین یهودیان نیز معتقد شدند که باب فیض و رحمت الهی مسدود شده و تشریع شرایع برای همیشه مقطوع گردیده است. بعبارتی حضرت موسی را خاتم النبیین خواندند و اظهار داشتند که " تمام علوم اولین و آخرین در تورات منظور گشته و علم واسع الهی محدود به آیات تورات است". در نتیجه، دست خدا را بسته دانستند و این تفکر باعث شد که قرآن مجید را رد کردند، که خداوند اینگونه تفکر را مورد لعن و سرزنش قرار داده و تصریح می فرماید که دست خدا گشوده و فیض الهی نا محدود می باشد و هر زمان که خداوند اراده فرماید رسولی مبعوث کرده و بر بندگانش انفاق میکند.
در تأئید آیات قرآنی که ذکر شد، از قاطع ترین دلایل بر استمرار ظهور پیامبران الهی و ادیان الهی، احادیث مرویه موجود در باب ظهور قائم می باشد، در تایید اینکه موعود مسلمین، قائم آل محمد، نیز دارای مقام شارعیت بوده و با دین جدید و کتابی جدید قیام خواهد نمود؛ چنانچه، در تأئید این مطلب که قائم آل محمد از مرسلین میباشد، در ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه، در صفحه 550 آمده است: " شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از طالقانی او از جعفر بن مالک او از حسن بن محمد سماعه او از احمد بن حرث او از مفضل بن عمر از صادق (ع) او از پدرش (ع) روایت نموده که آنحضرت فرمود که در وقتیکه قائم (ع) قیام میکند این آیه را تلاوت می فرماید (( ففررت منکم لما خفتکم فوهب لی ربی حکما و جعلنی من المرسلین)) یعنی از شما گریختم در وقتیکه از شما ترسیدم پس پروردگار من شریعتی و نبوتی بمن عطا فرمود و مرا از جمله فرستادگان گردانید". همچنین از همان ماخذ، در صفحه 610 آمده است: " سید علی بن عبدالحمید در کتاب الغیبه باسناد خود از باقر (ع) روایت نموده که آن حضرت فرمود چون قائم ما اهلبیت ظهور می کند این آیه را تلاوت می نماید:" ففرت منکم لما خفتکم فوهب لی ربی حکما" یعنی در وقتیکه از شماها فرار نمودم پس پروردگار من نبوت و پیغمبری عطا فرمود پس از هلاکت نفس خود ترسیدم فرار کردم وقتی که خدای تعالی بمن اذن داد و کار مرا اصلاح نمود ظهور کردم و نزد شما آمدم".
و در تأئید اینکه دیانت اسلام نیز دوره و پایانی دارد، در صفحه 314 کتاب مهدی موعود حدیث زیر روایت شده است: ابن ماجه از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: به پیغمبر (ص) عرض کردم: آیا مهدی از ما آل محمد است یا از نسل دیگران میباشد؟ پیغمبر (ص) فرمود: او از ماست. خداوند دین خود را بوسیله او ختم کند چنانچه بوسیله ما گشود. انتهی
همچنین، شیخ رجب البرسی العدوی در کتاب مشارق الانوار از حضرت رسول (ص) روایت کرده که حضرت رسول فرمودند: " المهدی منا اهل بیت یختم به الدین کما فتح بنا"، یعنی مهدی از ما اهل بیت میباشد، دین توسط او ختم میشود چنانکه بما آغاز شد.
در ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه، در صفحه 610 مذکور است: محمد بن عبدالله در کتاب الغیبه از ابن عقده او از علی بن حسن او از پدرش او از رفاعه او از عبدالله بن عطار روایت نموده او گفته از باقر ( ع) پرسیدم که آیا قائم (ع) وقتیکه قیام می کند بکدام طریق در میان خلایق رفتار می نماید فرمود که بر هم می زند آن احکام را که پیش از او بود چنانچه رسول خدا احکام سابقه را برهم نمود و اسلام تازه احداث می کند { ملاحظه کنید که میفرماید، قائم نیز مانند حضرت رسول (ص) احکام سابقه را بر هم می زند و در نتیجه مانند حضرت رسول دین جدیدی می آورد که همان دین خدا پرستی، یعنی اسلام است (چنانچه در احادیث نیز آوردن دین جدید توسط قائم صراحتا ذکر شده است)؛ بعبارتی، نظر به اتحاد پیامبران الهی، همان دیانت کلی الهی یعنی اسلام می باشد که یک دین بیش نیست و مرتبا تجدید می شود که در مبحث " در معنای اسلام" به آن پرداختیم}. همچنین شیخ مفید در ارشاد، جلد 2 صفحه 283، روایت کرده از حضرت رضا (ع) که فرمود: " چون حضرت قائم (ع) بر خیزد، مردم را به اسلام تازه بخواند".
و احادیث زیر مؤید این مطلب میباشد که قائم از پیامبران بوده و بنابراین، دارای دین جدید و کتاب جدید میباشد، چنانچه در صفحه 230 جلد 52 بحارالانوار از امام باقر (ع) روایت شده است: ... هرگاه مهدی خروج کند به امر جدید و کتاب جدید و سنت جدید ... قیام خواهد کرد. مجلسی علیه الرحمه در باب علامات ظهور از مجلد غیبت بحار از ابو بصیر روایت می فرماید که حضرت ابی جعفر علیه السلم فرمود: فوالله لکانی انظر الیه بین الرکن و المقام یبایع الناس بامر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید من السماء، یعنی پس قسم به خدا که گویا می بینم قائم را میانه رکن و مقام که با مردم مبایعت میفرماید به امری تازه و کتابی تازه و سلطنتی تازه که از آسمان نازل شده است. و در صفحه 338 جلد 52 بحار الانوار از امام صادق علیه السلام روایت شده: اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله صلی الله علیه و آله فی بدو الاسلام الی امر جدید، یعنی وقتی که قائم علیه السلام قیام نماید، چیز جدیدی می آورد چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را به سوی امر جدیدی فرا می خواندند (بنابراین، در این حدیث تصریح شده که قائم دارای مقام رسالت می باشد و همانطور که حضرت رسول (ص) در ابتدای اسلام خلق را به شریعت و امر جدیدی دعوت کرد، قائم نیز همین کار را میکند). و در ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه، در صفحه 516 مذکور است: " ...گویا قائم علیه السلام را در میان رکن و مقام می بینم که خلایق به آنحضرت بامر تازه که از آسمان بوی رسیده بیعت میکنند ...".
همچنین، در تأئید سایر اخبار و احادیث مرویه که قائم موعود با شریعت و دستور جدید ظاهر میشود، در دعای ندبه، که مرحوم شیخ عباس محدث قمی (ره) در کتاب مفاتیح الجنان این دعا را نقل کرده، در باب مربوط بقائم موعود، اینچنین ندبه و استغاثه میکند و میگوید: ... این المدخر لتجدید الفرائض و السنن، این المتخیر لاعادة الملة و الشریعة ...، یعنی کجاست آن وجود مبارکی که واجبات و مستحبات دین را تجدید خواهد کرد و کجاست آن کسی که خدا او را برای تجدید ملت و شریعت اختیار فرموده ...[viii] .
و در صفحه 195 جلد سیزدهم بحار الانوار آمده است: " عن ابی بصیر قال قال ابو جعفر (ع) یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید و قضا جدید علی العرب شدید لیس شانه الا بالسیف لا یستنیب احدا و لا تاخذه لومة لائم یعنی ابو بصیر از حضرت امام محمد باقر علی السلام روایت می کند که فرمود قائم به امر جدید و کتاب جدید و قضاوت جدید قیام می کند، بر عرب سخت است شأن او جز شمشیر نبوده و جانشین انتخاب نمی کند و ملامت ملامت کنندگان در او اثری نخواهد داشت " ( کتاب جدید مسلما باید کتابی غیر از کتاب قبل، یعنی قرآن، باشد تا معنای جدید در این حدیث مشخص شود). همچنین، در صفحه 1099 کتاب مهدی موعود آمده است که سید علی بن عبدالحمید در کتاب انوار مضیئه از ابو بصیر روایت نموده که امام محمد باقر (ع) در ضمن حدیثی طولانی فرمود: "... او (قائم) نخستین کسی است که جبرئیل و میکائیل دست در دست او گذارده و با وی بیعت میکنند سپس پیغمبر و امیرالمومنین علیهما السلام با آنها برخاسته کتاب جدید مهر شده ای را که هنوز مهرش خشک نشده و بر عرب دشوار است (علی العرب شدید ) به وی میدهند و با وی میگویند: بر طبق آنچه در این کتاب نوشته است عمل کن ...". طبق این حدیث آن کتاب جدید پذیرشش بر عرب دشوار است! (در احادیثی چند عبارت علی العرب شدید آمده است) حال اگر کتاب جدید همان قرآن باشد چه دشواری وسختی برای اعراب دارد؟
در قرآن شریف، در خصوص انحراف امت رسول اکرم (ص) انذار داده شده است ( به این مبحث در قسمت علل ارسال پیامبران خواهیم پرداخت)، که از عواقب آن جایگزینی امتی دیگر با امت حضرت محمد (ص) می باشد، و این مطلب به صراحت تمام در قرآن کریم آمده است.
در آیه 6 سوره انعام آمده است: " أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ ... فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرينَ، یعنی آيا نديدند چقدر از اقوام پيشين را هلاك كرديم؟! اقوامى كه قدرتهايى به آنها داده بوديم كه به شما نداديم ... آنان را بخاطر گناهانشان نابود كرديم؛ و جمعيت ديگرى بعد از آنان پديد آورديم". و در آیه 89 سوره انعام میفرماید: أُولئِكَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ، یعنی آنها كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوّت به آنان داديم؛ و اگر نسبت به آن كفر ورزند، كسان ديگرى را نگاهبان آن مى‏سازيم كه نسبت به آن، كافر نيستند. سپس، در آیه 133 سوره انعام میفرماید: " إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ، یعنی اگر بخواهد شما را مى‏برد و پس از شما هر كه را بخواهد جانشين [شما] مى‏كند چنانكه شما را از قومى ديگر پديد آورد".
در قرآن کریم امتحان امت اسلام، به صراحت تمام، بیان شده است، چنانچه در آیه 2 سوره عنکبوت آمده است: " أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ. وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ، یعنی آیا مردم چنین پنداشتند، که بصرف اینکه گفتند ما ایمان بخدا آوردیم رهایشان نموده و هیچ امتحانشان نکنند و ما اممی را که پیش از اینان بودند بامتحان و آزمایش در آوردیم تا خدا دروغ گویان را از راستگویان کاملا معلوم کند". و در آیه 179 سوره آل عمران میفرماید: ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي‏ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ، یعنی چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همان‏گونه كه شما هستيد واگذارد؛ مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد. و نيز چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه كند، ولى خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد برميگزيند؛ پس به خدا و رسولان او ايمان بياوريد! و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد، پاداش بزرگى براى شماست. و آیه 48 سوره مائده جای بسی تأمل و تعمق دارد: " وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ ... لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ ...، یعنی و اين كتاب‏[ قرآن‏] را به حق بر تو نازل كرديم، که تصدیق به درستی و راستی همه کتب که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می دهد ... ما براى هر كدام از شما، آيين و طريقه روشنى قرار داديم؛ و اگر خدا مى‏خواست، همه شما را امت واحدى قرار مى‏داد؛ ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد ...".
خداوند، در قرآن شریف، به جایگزینی اقوام و امتهای دینی اشاره میکند؛ چنانچه ، در آیه 69 سوره اعراف به جانشینی قوم عاد بجای قوم نوح اشاره میشود: " وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ، یعنی و متذکر باشید که خدا شما را پس از هلاک قوم نوح جانشین آن گروه کرد". و در آیه 74 سوره اعراف به جانشینی قوم ثمود بجای قوم عاد اشاره میشود: " وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ، یعنی به یاد آورید که خدا شما را پس از (هلاک) قوم عاد جانشین اقوام سلف نمود".
همچنین، مسئله استخلاف و جایگزینی اقوام دینی و اینکه خداوند به عملکرد امت ها مینگرد، در کلام الله مجید، در مورد امتهای پیشین تصریح شده است، چنانچه در آیه 129 سوره اعراف در خصوص قوم حضرت موسی آمده است: " قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ، یعنی موسی گفت: امید است که خدا دشمن شما را هلاک نماید و شما را در زمین جانشین کند آن گاه بنگرد تا شما چه خواهید کرد". و به همین مضمون خطاب به قوم هود، در آیه 57 سوره هود آمده است: " فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ، یعنی پس اگر شما روی بگردانید من به وظیفه خود که ابلاغ رسالت بر شماست قیام کردم و خدای من قومی دیگر را جانشین شما خواهد کرد".
باری، درست روندی را که اقوام دینی در گذشته طی نموده اند، قرآن مجید ادامه و استمرار آنرا صریحاً خبر داده که امت حضرت محمد (ص) نیز مانند امتهای پیشین در معرض آزمایش میباشند تا عملکرد آنان معلوم گردد( حتی با الفاظ مشترک)، که بیانگر وقوع حادثه و جریانی مشابه به آنچه برای اقوام ماضی در گذشته اتفاق افتاده برای امت رسول اکرم (ص) می باشد، چنانچه در آیه 54 سوره مائده میفرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ، یعنی اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هر كس از شما، از آيين خود باز گردد، خداوند قومی را مى‏آورد كه آنها را دوست دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى‏كنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد(و شايسته ببيند) مى‏دهد؛ و(فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست. و در آیه 165 سوره انعام میفرماید: " وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلاَئِفَ الأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ، یعنی و او خدایی است که شما را جانشین گذشتگان اهل زمین مقرر داشت و رتبه بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در آنچه به شما داده بیازماید که همانا خدا زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است". همچنین، در آیات13 و 14 سوره یونس آمده است: " وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ. ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلاَئِفَ فِي الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ، یعنی و محققا ما اقوام و مللی را پیش از شما به کیفر ظلمشان سخت به دست هلاک سپردیم و نیز به کیفر آنکه پیمبرانی با آیات و معجزات بر آنها آمد باز هیچ ایمان نیاوردند. ما اینگونه مردم بد عمل را به کیفر می رسانیم. سپس ما بعد از آنها شما را در زمین جانشین کردیم تا بنگریم که چگونه عمل خواهید کرد". و در آیه 38 سوره محمد، صراحتاً، میفرماید: " وَ إِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ، یعنی و اگر شما روی بگردانید خدا قوم دیگری بجای شما میگذارد؛ قومی که دیگر مثل شما نیستند". در تأئید آیه فوق، از امام باقر (ع) آمده است: و روی أبو بصیر عن أبی جعفر ع قال ان تتولوا یا معشر العرب یستبدل قوما غیرکم یعنی الموالی، مضمون بیان اینکه، اگر شما روی بگردانید ای جماعت اعراب، خدا قوم دیگری بجای شما میگذارد، یعنی قوم عجم ( ایرانیها)[ix].
باری، آیه 100 سوره اعراف جای بسی تأمل و تعمق می باشد: أوَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ، یعنی آيا كسانى كه وارث روى زمين بعد از صاحبان آن مى‏شوند، عبرت نمى‏گيرند كه اگر بخواهيم، آنها را نيز به گناهانشان هلاك مى‏كنيم، و بر دلهايشان مهر مى‏نهيم تا(صداى حق را) نشنوند؟!
در تأیید مطالب فوق، در احادیث نیز تصریح شده که خداوند بعد از قبض روح پیامبر اسلام، دینش را از اعراب گرفته وبه اولاد عجم می بخشد؛ چنانچه، در صفحه 216 جلد دوم اصول کافی آمده است: " ... و لکن الله تبارک و تعالی لم یزل منذقبض نبیه (ص) هلم جرا یمن بهذا الدین علی اولاد الاعاجم و یصرفه عن قرابة نبیه (ص) هلم جرا فیعطی هولاء و یمنع هولاء ..."، یعنی و لکن خدای تبارک و تعالی از زمانیکه پیغمبرش (ص) را قبض روح فرموده این دین را به عجم زادگان می بخشد و منت میگذارد و از خویشان پیغمبرش (ص) باز میدارد همواره بعجم زادگان عطا میکنند ... . و در صفحه بعد از همان مأخذ از قول امام صادق (ع) مذکور است: اگر قرآن بر عجم نازل میشد، عرب به آن ایمان نمیآورد ولی بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد ... و پیغمبر (ص) فرمود: اگر دین از دسترس بشر اوج گرفته و نزد ستاره ثریا باشد، مردانی از عجم بآن دست پیدا میکنند"[x]. و در صفحه 633 مشکوة شریف، و همچنین در کتاب مصابیح السنه که جامع احادیث صحاح سته است در باب جامع المناقب در تفسیر آیه 38 سوره محمد، آمده است: ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تلاهذه الآیة من سورة محمد ( و ان تتلوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم) و قالوا یا رسول الله من هولاء الذین ان تولینا استبدلو بنا ثم لا یکونوا امثالک فضرب علی فخذ سلمان الفارسی ثم قال هذا و قومه و لوکان الدین عند الثریا لتناوله رجال من الفرس، یعنی همانا رسول الله (ص) آیه سوره محمد را تلاوت فرمود: " و اگر شما روی بگردانید خدا قوم دیگری بجای شما میگذارد؛ قومی که دیگر مثل شما نیستند". عرض کردند ای رسول خدا اینان چه کسانی هستند که ذکر کرده است خدا که اگر روی بگردانیم ما را با آنها عوض میکند که مانند ما (یعنی اعراب) نیستند؟ پس زد بر ران سلمان فارسی و سپس فرمود این و قومش، و اگر دین در ثریا باشد مردانی از فارس آن را خواهند یافت.
در تفسیر آیه 105 سوره انبیاء: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ‏،( يعنى در زبور (حضرت داود) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتيم كه: زمين را بندگان صالح ما به ارث ميبرند) در احادیث آمده است: اينان قائم آل محمد و ياران او ميباشند[xi]. و نهایتاً حدیث ذیل، در باب ظهور قائم، فصل الخطاب این مبحث میباشد که در صفحه 414 ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه از کتاب الغیبه روایت نموده که " بزنطی گفته که بخدمت امام رضا علیه السلام عرض کردم که فدای تو شوم اصحاب ما از شهاب او از جدت روایت کرده که آنحضرت فرمود خدای تعالی ابا دارد از اینکه احدی را مالک گرداند بچیزی که رسول خدا را در مدت بیست و سه سال با آن مالک گردانید یعنی خدای تعالی امر شریعت و دعوترا بعد از رسول خدا بکسی دیگر نخواهد داد. آن حضرت در جوابم فرمود که اگر جدم صادق علیه السلام آنرا فرموده است هر آینه چنان میشود که فرموده عرض کردم فدای تو شوم در این باب تو چه میفرمائی، فرمود چه خوب است صبر نمودن و منتظر فرج بودن یعنی امر شریعت و دعوت خلایق بعد از رسول خدا (ص) بدست کسی دیگر خواهد رسید پس انتظار وی را باید کشید بنابراین حدیث شهاب اصل ندارد. بعد از آن فرمود آیا نشنیده ای قول عبد صالح را یعنی قول پدرم موسی بن جعفر (ع) را که میفرمود " فارتقبوا انی معکم رقیب وانتظروا انی معکم من المنتظرین" یعنی چشم بظهور آن حضرت بدوزید منهم با شما چشم بآن دوخته ام و منتظر فرج او باشید بدرستیکه منم با شما از انتظار کشندگان فرج اویم ... جدم امام محمد باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند یاد میکنم هر آینه سنتهای این امت با سنتهای امتان گذشته طابق النعل بالنعل مطابق است، ناچار است از اینکه در میان شما واقع شود هر آن چیزی که در میان امتان گذشته واقع شده اگر شما در یک حال بودید هر آینه در غیر سنت و طریقه کسانی میشدید که پیش از شما بودند"[xii]. انتهی
باری، این روشی است که در تمامی ادیان الهی به وقوع پیوسته، و هشدارها یی که به امم دیگر داده شده، همان انذارها و تذکرها خطاب به مسلمین نیز آمده است؛ جالب توجه آنکه، در قرآن شریف همواره تأکید شده که سنتهای الهی غیر قابل تغییر و دائمی می باشد: " فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً (43/ فاطر)، یعنی پس آیا اینان جز آنکه به طریقه امم گذشته هلاک شوند انتظاری دارند؟ و طریقه خدا هرگز مبدل نخواهی یافت و طریقه حق را هرگز تغییر پذیر نخواهی یافت". و آیه 44 سوره مؤمنون در خور تعمق و تأمل می باشد: ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحاديثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ، یعنی سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم؛ هر زمان رسولى براى(هدايت) قومى مى‏آمد، او را تكذيب مى‏كردند؛ ولى ما اين امّتهاى سركش را يكى پس از ديگرى هلاك نموديم، و آنها را احاديثى قرار داديم. دور باد(از رحمت خدا) قومى كه ايمان نمى‏آورند!
بنابراین، احادیث مرویه مذکور مطابق و هماهنگ با آیات قرآنی بوده و مطالب مورد استناد به این دو منبع (قرآن و احادیث) در این خصوص، مؤید و مکمل یکدیگر و روشنگر این مبحث میباشند.

باری، در آیه 75 سوره حج مذکور است: اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ( خداست که از میان فرشتگان و آدمیان رسولانی بر می گزیند، که همانا خدا(به سخن عالمیان) شنوا و (به لیاقت آنان) بیناست) و خداوند همواره برای هدایت خلق رسولانی مبعوث میفرماید و در این سنت الهی هیچ تغییری نیست، سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً ( بنی اسرائیل، 77 ) یعنی، سنت آنان که بتحقیق فرستادیم قبل از تو رسولانمان را و نیابی مر سنت ما را تغییری.
گفت در قرآن خدا با عقل كل سنت ما بود ارسال رسل
سنت الله را ز پي تبدیل نیست زان در ارسال رسل تعطیل نیست
خواجه نصیرالدین طوسی، در قسمت سیر و سلوک از کتاب شرح اشارات می فرمایند: " بدان که همه مقالات از یک اصل منشعب شده است وهمه مذاهب از یک شخص ظاهر شده و همه بجای خویش و بوقت خویش حق بوده و (ما یبدی الباطل و ما یعید) الا آنکه هر روزگاری قومی از نکته غافل مانده اند و به حجباتی محجوب شده، دین حق و راه راست که از تغییر و استحاله و تکثیر و منافقت منزه است همیشه یک دین و یک راه بوده است و خواهد بود، (لا مبدل لکلمات الله) اما در هر وقت چنانکه حکمت الهی و عنایت ایزدی اقتضاء آن می کند فرمانی مشتمل بر مصالح اعمال و خطابی متضمن خیرات و حسنات اضافی از حق بخلق برسد و خلق در آن دو مذهب گیرند قومی آنرا قبول کنند طوعا او کرها منقاد شوند و رقم اسلام بمثل برایشان گشته و قومی از آن ابا کنند و بر سنت لم اکن لا سجد البشر اظهار نمایند و برقم کفر موسوم شوند"[xiii].
حسن الختام این مبحث، بیانی از حضرت عبدالبهاء، مبین و مفسر آثار دیانت بهائی، را زینت بخش این مقال می کنیم که می فرمایند: "هنگامیکه وحی الهی بر پیامبران نازل می شود آنان سخنگوی خدا می شوند و نباید عشق و محبت به یکی از این پیامبران، انسان را از مشاهده جمال دیگر پیامبران محروم سازد ... عشق به نور نباید انسان را عاشق چراغ کند بلکه انسان باید شیفته نور باشد از هر محلی که بتابد ... پس بايد انسان طالب حقيقت باشد آن حقيقت را در هر ذات و مقري يابد واله و حيران گردد و منجذب فيض يزدان شود مانند پروانه عاشق نور باشد در هر زجاجي بر افروزد و به مثابه بلبل عاشق گل باشد در هر گلشني برويد ".


[i] استمرار ظهورات الهیه، تألیف: کمال الدین بخت آور، صفحات 94 - 95
[ii] استمرار ظهورات الهیه، تألیف: کمال الدین بخت آور، صفحات 94
[iii] استمرار ظهورات الهیه، تألیف: کمال الدین بخت آور، صفحه 52
[iv] شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، جلد ‏4، صفحه 96
[v] ارشاد القلوب - ترجمه سلگى، ج‏2 ، ص170
[vi] ثقة المحدثین حاج میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، تاریخ نشر 1384، جلد اول، صفحه 287
[vii] خاتمیت، روحی روشنی، صفحات 27 - 28
[viii] قاموس ایقان، تآلیف جناب عبد الحمید اشراق خاوری، جلد دوم، صفحه 740
[ix] جلد 22 بحارالانوار، صفحه 52، باب 37
[x] اصول کافی، جلد 2، تألیف: ثقة الاسلام ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، انتشارات علمیه اسلامی، صفحات 216 - 217
[xi] غيبت نعمانى - ترجمه فهرى، صفحه 281 ، و مهدى موعود - ترجمه جلد سيزدهم بحار، صفحه 251
[xii] ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار علامه مجلسی، ترجمه مرحوم محمد حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه، چاپ اسلامیه، صفحه 414
[xiii] استمرار ظهورات الهیه، تألیف: کمال الدین بخت آور، صفحات 95 - 96

سایر دسته بندیها

دیدگاه‌ها

تصویر afshin

afshin :

با تشکر فراوان از جمع آوری این آیات .برای من بسیار آمورنده بود.
تصویر mohammad

mohammad :

ba toshakor az shoma sardbirmohtram moghaly shoma bsyar galeb va amozande bood amidvarhastam digran ba motale bishtar va dark tfasir behghanyet aeen va mazhbe bhai pybebrand ......
تصویر جوان

جوان :

جناب هیچی؛ بنده بسیار مایل هستم که شما در ملأ عام اظهار امر بفرمایید و با صدای بلند فریاد زنید که من پیامبر الهی هستم و 5 آیه هم که از قلمتان نازل شود (در مقابل دیدگان مردم) بنده خودم شخصاً به شما ایمان خواهم آورد. فقط جا نزنید لطفاً
تصویر eminem

eminem :

mikhayn manam khodamo ba ayate ghoran payambar nesho0n bedam? chanta aye mikhay baraye esbate khodam? chanta revayat mikhay?
تصویر سردبیر

سردبیر :

دوست عزیز اگر جرأت آنرا دارید و حاضرید جان و مال خود را براحتی فدای این ادعای خود نمائید و آنقدر بر آیات الهی تسلط دارید که میتوانید همه علماء دینی عصر خود را مغلوب و یا مجذوب کنید و در قرآن و احادیث هم دلایلی برای اثبات خود در دست دارید و فکر میکنید کسی ممکن است به شما ایمان آورد بسم الله این گوی واین میدان. ولی اگر جز لطمه و ضرر جانی و مالی در این اقدام نمیبینید و نفعی در آن نمیابید و انگیزه ای برای این کار ندارید بهتر است در مقابل کسانی که هستی خود را فدای عالم بشری کرده اند خاضعانه تر اظهار نظر فرمائید

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.