درست در 175 سال پیش در چنین روزی در شیراز شخصیّتی ظهور نمود که نه تنها ملّت اسلام هزار سال منتظر ظهورش بودند، بلکه تمام ملل و ادیان دیگر نیز ظهورش را آرزو می نمودند. جمیع ملل عالم موعود به آنند. یهودیان در تورات، مسیحیان در انجیل، مسلمانان در قرآن، زردشتیان و غیره همگی به این ظهور عظیم وعده داده شده اند. حضرت باب آن شخصیت عظیم هستند و با ظهورشان انقلابی در عالم به وجود آوردند و مردم را به دیانت جدیدی که هدفش وحدت عالم انسانی است وعده فرمودند.
پیش از آنکه حضرت باب اظهار امر نمایند، در غرب و شرق عالم اشخاصی پیدا شدند که مژده به ظهور جدید دادند. در این متن مختصر، از نفوس متعدّدی که در غرب مژده به ظهور جدید دادند فقط ویلیام میلر آمریکایی را نام می بریم. "عشق فراوان میلر به فهم حقایق کتاب مقدّس خصوصاً نبوّات مربوط به رجعت حضرت مسیح او را واداشت که مدّت دو سال روزان و شبان به مطالعهء بسیار دقیق آن کتاب پردازد. کتاب مقدّس برای او دیگر یک کتاب تازه بود زیرا از متن آن دریافته بود که ظهور ثانوی مسیح بسیار نزدیک است." (1)
در شرق نیز افراد بسیاری بشارت به ظهور جدید دادند که فقط به دو شخص از آنان اشاره می کنیم. شیخ احمد احسائی ستارهء درخشان عالم اسلام و جانشین ایشان، سیّد کاظم رشتی. این دو نفس جلیل بر اثر تلاش و صفای قلب به معانی باطنی آیات قرآنی پی بردند و مکتوبات و آثار فراوانی از خود به جای گذاشتند که از ثمرات آن، ایجاد آمادگی برای پذیرش و ایمان به امر جدید را برای بسیاری از نفوس در جلسات درس خود فراهم نمودند. اوّلین نفسی که مؤمن به امر حضرت باب شد ملّا حسین بشروئی بود که از شاگردان برجسته و فاضل سیّد کاظم رشتی بود. پس از او هفده نفر دیگر مؤمن به دیانت جدید گشتند به طوری که می بایست ایمانشان فقط منوط به تلاش شخصی خودشان باشد بی آنکه کسی آنها را از ظهور جدید با خبر سازد و این هجده نفس اوّل را حضرت باب حروف حیّ نامیدند. هریک پس از ایمان چنان قیام عاشقانه ای به تبلیغ امر بدیع نمودند که این خبر عظیم به سرعت منتشر میشد و خیل عاشقان با دل و جان مؤمن به امر مولای خویش می شدند و حتی رقص کنان در راه امر بدیع به میدان فداء می شتافتند و جان خود را در ره محبوب نثار می نمودند.
خبر عظیم ظهور حضرت باب آن چنان در همه جا منتشر شد که شخص محمّد شاه قاجار در صدد تحقیق برآمد از اینرو جناب سیّد یحیی دارابی را که مشهورترین و عالم ترین علماء زمان خود و مورد اعتماد همگان بود، برای این مأموریت عظیم انتخاب نمود. شخصیت ایشان چنان بود که در هر مجلسی وارد می گشت احدی از علماء جسارت به تکلّم نمی نمود و همهء آنها در محضر ایشان ساکت بودند. سپس جناب سیّد یحیی دارابی از طهران عازم یزد شد و در یزد در حضور هزاران نفر فرمود: "ای اهل یزد سیّد بزرگواری در شیراز اظهار امر قائمیت فرموده و من می خواهم به شیراز بروم و او را ملاقات کنم اگر باطل است با این شمشیر با او مقابله کنم و اگر حق است در سبیلش جهاد نمایم حال هرکس میل دارد به همراه من بیاید و من روانه هستم. آن جمع به یک قول گفتند شما از جانب جمیع ما وکیل هستید بروید و آنچه بر شما محقّق گشت ما تماما شما را قبول داریم و مطیع رأی شما هستیم و علم و عقل و تقوی و ایمان و ادراک و رد و قبول شما در این امر بر تمام ما حجّت است." (2)
جناب سیّد یحیی دارابی در جلسهء اولی که در شیراز به حضور حضرت باب رسید سؤالات مشکل خود را عرض نمود و آن حضرت با نهایت اختصار به طوری جواب قانع کننده دادند که سبب اعجاب و شگفتی او گردید و به قدرت و احاطه باطنی آن حضرت پی برد و در موقع مرخصی از حضور آن حضرت عرض نمود که بقیه سؤالات خود را در جلسه بعد خواهد نمود. در ملاقات دوّم جناب آقا سیّد یحیی ازشدّت دهشت به کلّی سؤالات خود را که قبلا تهیّه کرده بود فراموش نمود و مسائل دیگری که در آن لحظه به خاطرش خطور نمود عرض کرد و با کمال تعجّب مشاهده کرد که حضرت باب علاوه بر آنکه جواب آنها را بیان نمودند یک یک سؤالات فراموش شده ایشان را هم بیان و مشکلات او را با نهایت اختصار یکی یکی حل فرمودند. با این حال آقا سیّد یحیی نزد خود فکر نمود که شاید این پیش آمد تصادفی بیش نبوده است. در سوّمین ملاقات جناب آقا سیّد یحیی مصمّم گردید که قلباً بدون آنکه به زبان بیاورد تفسیر سورهء کوثر را طلب نماید تا هرگاه آن حضرت بدون تقاضا آن را به نحوی که با سایر تفاسیر فرق داشته باشد مرقوم فرمودند، دیگر یکسره تسلیم گشته و ایمان خواهد آورد. هنگام حضور در محضر مبارک اضطراب شدیدی سراپای وجود آقا یحیی را احاطه کرد. حضرت باب با تبسّم بسیار ملیحی به ایشان نظر نموده فرمودند: اگر سورهء کوثر را برایت تفسیر نمایم آیا اعتراف خواهی نمود که کلام من از منبع روح الهی است و سِحر نیست؟ سپس حضرت باب شروع به نزول آیات فرمودند و چگونگی نزول آیات و طرز تحریر مبارک غیر قابل توصیف است. آیات مانند سیل از نوک قلم مبارک بر صفحات کاغذ بدون سکون و توقّف جاری بود و در حین نزولبا آهنگی بس لطیف آیات را تغنّی می فرمودند. جناب سیّد یحیی دارابی پس از ایمان آنچنان قیام به تبلیغ امر نمود که در مجامع هزار نفری مردم را به امر جدید دعوت می نمود و نهایتاً در راه مولای خویش به شهادت رسید.
سرگذشت افراد بسیاری در تاریخ حیات حضرت باب مانند جناب سیّد یحیی دارابی موجود است. طاهره از زنان بی نظیر تاریخ، که مؤمن به حضرت باب شد و فریاد آزادی زنان را به اوج آسمان رساند که شرح حیاتش سرمشق بزرگی برای همگان است. جناب حجّت زنجانی از بزرگترین و با نفوذترین مجتهدان زنجان که با خواندن آیات حضرت اعلی مؤمن و منجذب شد و جان در ره محبوب خود فداء نمود. به طوریکه هزاران هزار شهید با خون خود حقانیّت این ظهور را تصدیق نمودند و اکنون در سراسر عالم تعالیم نازنینش حیات بخش عقول و افکار بشری است که هدف آن وحدت عالم انسانی است و تأسیس صلح عمومی بر روی زمین. در یک دستش آب زندگانیست و در دیگر دست، فرمان آزادی.
1) کتاب حضرت باب نوشتهء دکتر نصرت الله محمّد حسینی، صفحه 99
2) نی ریز مشکبیز نوشته محمّد علی فیضی
Add new comment