زمانه ما زمانه ناکامیها ، عصیان ها و نابسامانی های بشر است هیچگاه بشر از وسائل رفاه و آسایش و تفریح و سرگرمی به این حد برخوردار نبوده است . هیچگاه انسان چون امروز موفق نشده بود نمایشگر چنین معجزات و صحنه های حیرت انگیزی در جهان علم شود که دل ذره را بشکافد ، در سفینه ای آسمان پیما سوار شده بر کره ماه پیاده شود و در همان لحظه نهادن اولین گامهای خود را بر یک کره آسمانی به همنوع خود در زمین نمایش دهد ، قلب سالم انسان مرده ای را جانشین قلب مریض انسان زنده ای کند و آنرا در سینه او به طپش درآورد . تمام این معجزات که تا چندی پیش رویایی بیش نبود اکنون حقیقت گشته است .
ولی شگفتا که هیچ زمانی نیز نوع انسان اینچنین درمانده و مضطرب نبوده و خود را تا این حد تنها و تیره بخت نیافته است . آمار سرسام آور خودکشی و اعتیاد به الکل و مواد مخدر در زمان ما که در تاریخ بشریت بی سابقه است شاهدی بارز و گویا بر این حقیقت تلخ است چرا ؟ براستی چرا هر چه جوامع بشری مترقی تر و پیشرفته تر است افراد انسانی خود را گمگشته تر و سرگردان تر میابند ؟
انسان زمان ما چون قایقرانی است که یکه و تنها میان امواج خروشان دریایی بیکران گرفتار شده است و از بخت بد مهمترین وسیله یافتن ساحل نجات یعنی قطب نمای خود را از دست داده است و بدون آن دیگر تشخیص شمال از جنوب برایش امکان ندارد زیرا ابرهای تیره ستارگان را نیز پوشانیده است .
این قطب نمای گمشده " مقیاس و معیار " است . بشر بدون آن دیگر خوب را از بد ، درست را از غلط و راه را از چاه باز نمی شناسد .
قایقرانی که قطب نمای خود را از دست داده ، طبیعتا ً هدف و ساحل مقصود را نیز همراه آن گم کرده است . بشر نیز بدون مقیاس و معیار در مقابل بزرگترین سئوال زندگی خود که " هدف و مقصود از این زندگی چیست ؟ " بدون جواب و حیران و سرگردان است . نمی داند برای چه زنده است . نمی داند کجا است و نمی داند به کدام طرف می رود . از اینرو است که اینچنین رنج می برد و تا این حد از تنهایی و بی هدفی خود تلخکام است و بهمین جهت است که تعادل روحی خود را از دست می دهد یا برای فرار از تنهایی و تلخکامی خود به الکل و مواد مخدر پناه می برد و در مرحله آخر رشته زندگی خود را می گسلد .
علت اساسی تمام این درد ها و نابسامانیهای بشر زمان ما ، روی برگردان از خدا و قوانین الهی و توجه و روی آوردن به مادیت و ماده پرستی است . زیرا این فقط کارگاه ادیان الهی است که صحیح ترین و دقیق ترین قطب نماهای مقیاس و معیار را به آدمی عرضه می دارد . مقیاس و معیار صحیح نیز خود محصول تعلیم و قوانین الهی برای عصر جدید و مطابق احتیاجات زمان است . ولی طوفان زمان ، یعنی گذشت یک یا چند هزار سال ، قسمت اعظم این قطب نماها را بدریای فراموشی افکنده و باقیمانده را کهنه و فرسوده نموده است .
امروز دیانت بهائی است که قطب نمای هدایت را در کشتی خدا را در دست دارد .جهت را نشان می دهد ، هدف را مشخص می کند و گمگشتگان دریای هستی را با اطمینان و ایقان بسوی ساحل موعود پیامبران ، یعنی سرزمین وحدت و یگانگی بشر همراه می برد .
انسای که تا دیروز برای فرار از تنهایی نومیدی و بیهودگی زندگیش راه تباهی می پیمود ، تعدل روحی خود را از دست داده یا به سر حد خودکشی نزدیک شده بود ، اکنون در ظّل این پیام آسمانی شاهد دگرگونی عظیم وجود خویش میگردد .
او که تا چند لحظه پیش مرده ای در وادی غفلت و نادانی بود با نوشیدن جرعه ای از ساغر الهی زنده می شود و از نو تولد می یابد . آنکه تا دیروز بی مقیاس و معیار ، بدون هدف و مقصود ، عاجز و سرگردان چون پر کاهی خود را بازیچه طوفانها و گردبادهای روزگار می پنداشت ناگهان در تابش نور خداوندی بخود میآید و به مقام والای انسانی خویش پی میبرد . او اکنون هدفی چنان شریف و الهام بخش یافته است که در پرتو آن رنجها و تلخکامی های زندگی برایش نه فقط قابل تحمل بلکه گوارا و لذت بخش گشته است . زیرا او اینک کارگری از کارگران الهی است که در خدمت کارفرمای آسمانی مؤثر ترین ، سازنده ترین و ثمربخش ترین کار عالم هستی را انجام می دهد .
آیا می توان هدفی عظیمتر و باشکوه تر از بنای وحدت عالم انسانی و کوششی پر ثمرتر از خدمت به تمامی بشریت ، برای نوع انسان تصور کرد که زندگی او را باین پایه غنی و پر معنی و سرشار از سعادت واقعی نماید ؟
دیدگاهها
مهين :
افزودن دیدگاه جدید