سلام بر اهل انصاف
دوست عزیز. بنظر من هم کورش بی دلیل تندی میکنه و بجای نشون دادن مخالفتش با نظر تو شخصیتت رو تحقیر میکنه ولی جدای از لحن تند و توهین آمیزش که من هم نمی پسندم تا الان حرف بی سند نزده و پای هرچی هم که ادعا کرده با دلیل و مدرک وایساده. منم مثل تو همه این ادعا ها رو تهمتای دشمنای اسلام میدونستم ولی همین دیروز جلد سوم تاریخ طبری رو دانلود کردم و یه قسمتهائی رو که مربوط به این داستانا بود خوندم. متأسفانه مطلب عین همونی که کوروش نوشته نقل شده و من الان کاملا منقلبم و نمیدونم چی باید فکر کنم . ببین این لینک دانلودشه تو هم بخون ببین نظرت چیه
http://bertrandrussell.persiangig.com/other/
اما درباره ایرادائی که گرفتی . من هنوز خیلی چیزا رو درباره بهائیت نمیدونم و هرچی هم که برات نوشتم جوابائی بوده که برای سوالای خودم گرفتم ولی البته من خیلی سوالای جدی تر و دقیق تری داشتم. قرار هم نیست که هرچی تو اشکال از بهائیت بگیری من جواب بدم. بهت گفتم اگه دنبال حقیقتی رو راست و بدون توهین از خودشون بپرس. من فقط چند تا نمونه رو برات مثال زدم تا متوجه بشی اشتباه میکنی. با اینحال وقتی دوباره به سوالات نگاه کردم دیدم تقریبا درباره همش قبلا پرسیدم.
درباره داستانی که از استاد صرف و نحو و فرد بهائی نوشتی فکر میکنم کسی که برات نقل کرده از خودش در آورده. چون یه استاد عربی بعیده که ندونه چند صد لغت فارسی تو قرآن اومده که بعضیاش برای اولین بار تو عربی بکار رفته تو ایترنتم که بگردی کلی مقاله و مطلب پیدا میکنی که این موضوع رو توضیح دادن. من یکیشو برات میذارم تا خودت بخونی و متوجه دروغ بودن حرف استاد عربی بشی:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=43021
موضوع دوم وجود حرف چ و پ تو الفبای عربی مصریاست که نشون میده این استاد صرف و نحو یا آدم بی اطلاعیه یا ریاکار یه لینک دیگه بهت میدم تا خودت این موضوع رو ببینی
http://www.almanhal.nl/home/gebruiksanwijzing_ar/
مطلب سوم شهادتین گفتن فرد بهائیه که مثلا میخواسته بگه طرف بهمین دلیل ابتدائی مسلمون شده. احتمالا تا حالا فهمیدی که بهائیا با گفتن شهادتین هیچ مشکلی ندارن و بر زبون آوردن او دلیل بر مسلمون شدنشون نیست. فکر کنم همین دلیلا برای اثبات جعلی بودن داستان و کل این استدلال کافی باشه. ولی نکته ای که بعنوان تمسخر بهش اشاره کردی اتفاقا بنظر من درسته یعنی حضرت محمد حق داشته هر کلمه عربی یا غیر عربی که میخواسته تو قرآن بیاره و با هر املائی هم که بنویسه همون درسته چو اصولا زبان یه چیز قراردادیه و غلط و درستش هم بر مبنای بکار رفتنش تو متنای معتبره. چه متنی معتبر تر از قرآن. دقیقا به همین دلیل هر ایراد زبانی هم که ما از آثار بابی و بهائی بگیریم وارد نیست.
من به درستی قرآن اعتقاد دارم ولی تو باید اسلام رو به غیر مسلمون ثابت کنی اونی که به کلام الله بودن قرآن معتقده که دیگه احتیاج به معجزه و اثبات درستی املای قرآن نداره. ولی تو جوری استدلال میکنی که انگار همه قبول دارن که قرآن از طرف خداست بنابراین ایرادشون وارد نیست این نمونه همون مغلطه و توجیهیه که هرچی بهت میگم بجای فکر کردن بهت برمیخوره یا بقول خودت حالت بهم میخوره
درباره معجزه هم منصفانه فکر کن وقتی یکی بهت بگه: بیا یکی از این معجزه ها رو برامون ظاهر کن و قسم بخوره اگر ظاهر کنی بهت ایمان میاریم بعد جواب بشنوه سبحان الله من یه آدمی مثل شما هستم یا بشنوه که پیغمبرای قبلی این چیزائی رو که ادعا میکنی بقول خودت ظاهر کردن پس چرا اونا رو کشتید. تو چی فکر میکنی
اگر پیغمبر قبلا یه کار عظیمی مثل شق القمر کرده بود بهشون نمیگفت من معجزه به این بزرگی انجام دادم پس چرا دوباره معجزه میخواید؟ چرا باید میگفت " آیا همین کتاب بعنوان معجزه براتون کافی نیست" کاملا واضحه که حضرت محمد ادعای انجام هیچ معجزه ای غیر از قرآن نداره و هر جور دیگه بخوای از زیر این حقیقت در بری توجیه کردی و خودت رو به نادونی زدی
اما بنظر من معجزه بودن قرآن اصلا ربطی به علوم تجربی نداره و علمای ما دارن با امثال این کارائی که تو اون لینکت معرفی کرده بودی مقام پیغمبر رو پائین میارن. چون هم از علم چیزی سرشون نمیشه و غلط غلوط سر هم میکنن و هم آیه های قرآن اصلا برای توضیح قضایای علمی نازل نشدن و قابل چسبوندن به این مسایل نیستند. دوتا مثالی که خودت توضیح دادی نمونه خیلی خوبیه که نشون میده نویسنده های این مطلب دارن به اسلام لطمه میزنن. ببین من یک کمی شیمی و بیولوژی سرم میشه. این آنزیمای جورواجوری که اسم بردی جزء مواد آلیند و ریشه حیوانی دارن . ممکنه تو کود حیوانی یا خاک آلوده و مرطوب بعضی از این باکتریا و آنزیما باشه ولی توی خاک خالص و تمیز وخشک مثل اون خاکی که تو صحراهای عربستان بوده فقط مواد معدنی وجود داره و هر باکتری هم که باشه تو نور آقتاب کشته میشه. این موضوع از لحاظ علمی کاملا باطله هر بچه دبیرستانی هم اگر یک کمی فکر کنه متوجه اشتباه بودنش میشه. موضوع گاز کربنیک که از اینم مسخره تره تو مثل اینکه خبر نداری که گاز همه این نوشابه های گاز دار گاز کربونیکه و نه تنها هیچ ضرری نداره که با ایجاد اسید کربنیک به هضم غذا کمکم میکنه. ببین وقتی بخوای اینجوری از اسلام دفاع کنی بیشتر اونو غیر علمی و غیر عقلی نشون میدی و بجای کمک ضربه میزنی
از قضا من روی این موضوع کار کردم و فیلما و مقاله های زیادی برای نسبت دادن مسائل علمی به قرآن دیدم ولی وقتی تحقیق کردم دیدم هموشون جعلی و غیر علمین اگر فرصت شد برات مینویسم که اصل این ماجرا از کجا شروع شده و آدمائی که پشت این داستانا هستن چه جور کسائین
درباره "ادعای پیغمبری برمعیار های بهائیت" که نوشتی کوروش جواب توهین آمیز ولی درستی داد. ببین اون بهت پیشنهاد کرد که براساس معیارای اسلام ادعای پیغمبری کنی و نشون داد که اگر اسلام رو قبول نداشته باشی چقدر زشت میشه قضیه رو دید. بنظرم این برای بازنگری تو نحوه استدلالت کافیه. وقتی با بدبینی و پیش داوری به یک موضوع نگاه کنی جز بدی چیزی توش نمی بینی و موقعی که با خوشیبنی و ایمان به یک مسئله نگاه میکنی متوجه عیباش نمیشی. بنابر این باید بدون حب و بغض تحقیق کنی تا به حقیقت برسی
اما درباره ایرادایی که گرفتی. اینکه اسم بهاءالله تو هیچ جای قرآن نیومده . خوب اسم حضرت محمد هم تو هیچ جای کتابای قبلیش نیومده. انجیل برنابا رو هم که فقط مسلمونا قبول دارن و مسیحیا میگن جعلیه پس بدرد استدلال نمیخوره جدا از اینکه تا اونجائی که من تحقیق کردم این انجیل نمیتونه واقعی باشه و هیچ محقق بی طرفی صحتش رو تأیید نکرده. ولی درحد اون اشاره هائی که تو آثار معتبر مسیحی هست و ما استناد به بشارت به حضرت محمد میکنیم تو قرآن و روایات ما هم اشاره و توصیف هست که با ادعای بهائیا تطبیق میکنه
درباره معنی امت به اندازه کافی بحث شده و من به نظر سردبیر رأی میدم جون هم ترجمه های قرآن و هم کتابای لغت و هم روایاتی که در اون حضرت محمد مسلمونا رو "امتی" میخونه بر معنای دین یا پیروان دین دلالت میکنن. بهتره که کوتاه بیای و بیشتر از این روی یک موضوع اشتباه و بی سند اصرار نکنی .
درباره ادعای خدائی و اشتباه درکت از کتاب اقدس نوشتم ولی بهتره بازم درموردش بیشتر مطالعه کنی چون ابعاد دیگه هم داره
درخصوص توبه کردن باب و اون شکل توهین آمیزی که توصیفش کردی تو قسمت پرسش و پاسخ همین سایت مطلب هست ولی مثل اینکه تا بهت لینک ندم بهش سر نمیزنی:
http://www.aeenebahai.org/node/447
ولی این موضوع که میگی موقع تیرباران توبه کرد اصلا درست نیست چون همون روز باب رو جلو در خونه چند تا از علما بردن و فتوای قتل گرفتن و علما ازش پرسیدن ما توبه مرتد فطری رو قبول میکنیم آیا حاضری توبه کنی و نجات پیدا کنی او هم در جواب گفته "حاشا وکلا" درضمن امیر کبیر اصلا با باب دیدار نداشته و موقع تیربارونش هم تو تهران بوده و چون حمزه میرزا قبول نکرد که اینکار رو انجام بده برادر خودش رو مأمور اعدام باب کرد این قضیه که نوشتی کاملا ساختگی و دروغه و تو کتابائی مثل ناسخ التواریخ هم که ضد بابی بودن دقیقا همینی که من میگم رو نوشته
شباهت داشتن آثار باب به قرآن دلیل نادرستیش نمیشه. مخالفای حضرت محمد هم میگفتن این همون"اساطیر اولینه" یعنی همون چیزائی که ما تو کتابای قبلی خوندیم و چیز جدیدی توش نیست
احکامی که بنظر تو بچگانه میاد بنظر من و خیلیای دیگه کاملا موثر و انقلابی بوده. نماز جماعت رو باطل کرده که مردم در نیایششون دنباله رو کسی نباشن و توجهشون فقط به خدا باشه و یک جورائی هم خواسته نفوذ ملا ها رو کم کنه ولی بجاش برای ایجاد همون فضای ارتباط و محبتی که نماز جماعت میتونسته ایجاد کنه ضیافت نوزده روزه رو بوجود اورده
دست تو غذا کردن یکی از زشت ترین عادتهای مسلموناست که بعضی از ملاها تا چند وقت پیش اونو صواب میدونستن و کلی هم توجیه علمی برای درست بودنش ساخته بودن. باب دستور داده بود که همه با قاشق و چنگال غذا بخورن و با دست غذا خوردنو ممنوع کرد تا این عادت از سر همه بیفته
طلب بخشش و آمرزش کردن از آدما که رسم مسیحیا تو کلیساهاشونه و پیش کشیش اعتراف به گناه میکنن و از اون طلب بخشش میکنن تو احکام باب ممنوع شده و بنظر من خیلی حکم لازم و مفیدیه
منظور از محدود شدن کسب علم به بیان کسب علوم دینیه یعنی دیگه کتابای دین قبل منسوخن و برای درک مسایل دینی باید کتابای دین جدید رو بخونید. این هم بنظر من هیچ اشکالی نداره و برای ایجاد رفورم لازمه. ممنوع کردن دارو ها هم مربوط به اون دواهای عجیب و غریبیه که رمالا و عطارای اون دوره تجویز میکردن و درعوض مراجعه به پزشک حاذق رو توصیه کرده
علاقه به عدد نوزده ریشه اسلامی داره. عدد حروف اصلی ترین آیه قرآن "بسم الله الرحمن الرحیم" نوزده حرفه تعداد تمام سوره ها و آیه های قرآن هم مضرب نوزدهه. اسم ماههای بهائی که نوزده تاست اسماء الهیه که تو دعای سحر ماه رمضون اومده و نوزده تاست. تو با مسخره کردن این تقویم در واقع داری اسلام رو مسخره میکنی
درباره دادن خمس و زکات به آخوندا و بساط مفت خوری اونا لازم نیست زیاد توضیح بدم خودت یه نگاهی به دور رو برت بنداز متوجه میشی. پول خیریه باید دست یک سازمان و نهاد باشه که حسابرسی و بازرسی داشته باشه و به نحوه هزینه کردن این پولا نظارت بشه و الا همین کثافت کاری هائی پیش میاد که اگر چشماتو باز کنی میبینی
درباره احکام ارث بهائی هم مثل اینکه زیاد مطالعه نداری و همینطوری یه چیزی نوشتی . اون مالی به بیت العدل یا صندوق عمومی جامعه برمیگرده که وارث نداشته باشه و تازه به فرض اگر هم لازم باشه سهمی پرداخت بشه میشه مثل همون مالیات بر ارثی که دولتا میگرن و برای تعدیل ثروت لازمه
درباره تغییر احکام هم اشتباه فهمیدی بیت العدل فقط میتونه درمورد چیزهائی که حکمی براش وجود نداره و مسئله جدیدیه قانون دینی وضع کنه و این نشونه مترقی بودن این دینه که میتونه خودشو با نیازای روز تطبیق بده
فکر میکنم همه ایرادائی رو که نوشته بودی جواب دادم ولی اگر میخوای دقیق بدونی نباید از من بپرسی چون منم خیلی چیزا رو درباره بهائیت هنوز نمیدونم و به اون اطمینانی که بتونم بگم بهائی شدم نرسیدم. این حرفای کورش هم که داره حسابی فکرم رو بهم میریزه.
امیدوارم بتونی پیشداوری رو کنار بذاری و بدون حب و بغض واقعیتا رو ببینی
موفق باشی
رضا :