تصویر Pedro

Pedro :

امین محترم، تشکر از اظهار نظر شما. معلوم است که هر کسی کتب مقدس را بنحو دیگری میفهمید. بعقیده بنده این امریست طبیعی. در احادیث اسلام امده است اگر روزی شنیدید که قائم موعود ظاهرشده، ای مسلمانان مومن و با فضیلت اگر اب هم در دست دارید زمین گذاشته و بطرفش بشتابید چون اوست که قادر خواهد بود ظلم را از بیخ بن کنده و عدالت و خوشبختی را در این دنیا برقرار نماید. از ان گذشته وظیفه هر مومن است که در این باره خود را اگاه نماید. اما امت اسلام هم مثل امت سایر ادیان ، بجای تحقیق، از روحانیت تقلید نمود و ما نتیجه این رفتار را هم می بینیم. اظهار نظر شما در باره ابدی بودن رسالت حضرت رسول اکرم، با تفاوت مختصری، مشابه ابدی بودن رسالت هر پیامبر از دید نظر امت ان پیامبر است. شما هم مثل امت ادیان دیگر بخودتان این زحمت را ندادید که تحقیق کنید که دیانت نو ظهور بهائی چه میگوید. حضرت مسيح هم فرمودند: "... "...اسمان وزمين از بين خواهند رفت، اما كلام من تا ابد باقي خواهد ماند...". (متي ۲۴:۳۵ براي همين است كه مسيحيان هم مثل مسلمانان فكر ميكنند كه بعد از حضرت مسيح پيغمبري ديگري نخواهد امد. ما ميبينيم كه اين فقط امت اسلام نيست كه باين توهم گرفتار شده است. امت اديان ديگر هم دين خودشان را اخرين دين ميدانند. همه پغمبران به امدن رسولاني بعد از خود اشاره كرده اند(۱). چون در هر زماني بايد ديني جديدي با روحي سازنده جديد و تازه، انسان ها را در جهت رشد فرهنگي، اجتمائي و معنوي سوق دهد. بعبارت ديگر گفته هاي هر پيغمبري فقط براي مدت معيني از زندگي بشريت است. هر پيغمبري ان مقدار از تعليمات الهي را براي انسانها مياورد كه براي انها قابل جذب بوده تا پيشرفت انها را تضمين كنند. چون همه اديان از طرف خداوند هستند، هيچ فرقي بين انها نيست. هر ديني حاوي دو قسمت است: اول، قسمت روحاني، كه دائمي است و دوم، قسمت اجتماعی است که بنا به پیشرفت انسان تغییر پذیر است. قسمت روحاني دين كه باعث تربيت روحاني انسان است، بخش اصلي و برتر دين را تشكيل ميدهد، باعث تربيتي والا، و پيدايش تمدن حقيقي بشريست. در ظهور هر پیامبری، منحصرا قسمت اجتمائی که فروع دین است، بنا به مقتضای زمان تغییر میکند چون امت ادیان به اداب و رسوم ظاهری که بعد ها بدین اضافه شده، عادت کرده اند، این مراسم را با دین عوضی گرفته و ان را یکی از واجبات دین تصور میکنند. مثلا توی خیابان ها ریختن و شروع به سینه زدن و یا زنجیر زدن کردن و یا با قمه سر را شکافتن برای مسلمانان و یا از چوب صلیب درست کردن و بر ان بوسه زدن و با اب ( "مقدس") تعمید کردن بین مسیحیان. شما میفرمائید که: "حالا که خودتان بحث از مسیحیت کردید، بد نیست شما را کمی با انجیل برنابا آشنا کنم. بد نیست بدانید که حضرت مسیح، حضرت محمد (ص) را صراحتا پیامبر خدا اعلام می کند..." هموطن محترم، در کتاب مقدس عهد جدید اسمی از حضرت رسول اکرم نیامده است. در ضمن میخواهم عرض کنم که بخاطر کمبود اطلاعات دینی، روحانیون کتب مقدسه قدیم را تحریف شده میدانند. شما میفرمائید :" درباره ی رستاخیز: اولا که حرفی که از زبان حضرت عیسی (ع) نقل کردید (پس از امدن پسر خدا، همه مردگان زنده خواهند شد.) که خود واضح است که تحریف شده. خدا که پسر ندارد. آیاتی را که در نظرات قبلی درباره ی معاد نوشتم دوباره بررسی کنید و سپس نظر خود را درباره ی آنها بنویسید. اکنون دیگر زمان استناد به مسیحیت گذشته و آیاتی هم که خود من آوردم از این کتاب، صرفا راه ادامه ی دین را تعیین می کند. بهتر است از کتاب زمان ما یعنی قرآن صحبت کنید. عرضم بحضور شما، قسمت روحانی ادیان یکیست و برای همیشه اعتبار دارد. برای مثال ده فرمان حضرت موسی اعتبارش را در قران مجید حفظ کرده و برای همیشه معتبر خواهد بود. اما قوانین اجتماعی ( یعنی فروع دین) حضرت موسی در زمان بعثت حضرت مسیح بپایان رسید. و همینطور هم قوانین اسلام برای امروزه دیگر قابل اجراء نیستند.." مثلا ربح در دیانت اسلام حرام است. اوايل انقلام اين قانون اسلام اجرا ميشد. بعد از مدتي ديدند كه اين قانون اجرا شدني نيست. چون كار تجارت بهم خورده بود. براي اينكه كارها براه بيافتند و در ضمن مخالف قانون اسلام رفتار نكنند همان بهره را از مردم گرفتند واسمش را کارمزد گذاشتند. قوانين (فرعی) زيادي در دين اسلام وجود دارد كه امروزه ديگر قابل اجراء نيستند اما براي اينكه نشان بدهند هنوز قوانين اسلام قابل اجرا ست انهارا بزور بمردم تحميل ميكنند كه اين خودش با عث فرار مردم از دين شده است چون گرداننده گان حکومت اسلامی ایران، اجرای قوانین اسلام را بمردم تحمیل کرده کرده اند، باعث فرار میلیون ها نفر از هموطنان ما را بکشور های دنیا شده اند. آوارگی اینهمه از هموطنان ما در سراسر دنیا بی سابقه است. اکثر آنها بخاطر سرخوردگی، دوری از وطن و ترک محیط گرم خانوادگی و اینده ای نامعلوم، به بیماری های روانی دچار شده اند. تعداد ایرانیان و افغانهای فراری که برای معالجه بمطب یکی از دوستانم میایند روز بروز در حال افزایش است. تا حالا تعداد زیادی از هموطنان ما برای رسیدن به ازادی و فراهم کردن اینده ای بهتر برای خود و فرزندان خود، جان خود و فرزندانشان را از دست داده اند. طبق گذارش سازمان ملل متحد سالیانه سیصد تا چهار صد نفر از هموطنان ما در ایران اعدام میشوند. بسیاری از دیگر اندیشان از جمله بهائیان اعدام شده و خانه و اشیانه انها ویران شده است. تعداد بیشماری از امت اسلام در کشورمان از هر لحاظ در ﻣﻀﻴﻐﻪ اﻧﺪ. ما می بینیم، قوانین دینی که زمانش گذشته، اما با وجود این بزور به مرم تحمیل میشوند به چه نحوی باعث بد بختی حتی مسلمانان شده است. شما میفرمائید: "اکنون دیگر زمان استناد به مسیحیت گذشته و آیاتی هم که خود من آوردم از این کتاب، صرفا راه ادامه ی دین را تعیین می کند. بهتر است از کتاب زمان ما یعنی قرآن صحبت کنید." . هموطن محترم من، شما کجای کارید؟ شما میخواهید قوانین اسلام را برای مذاق بنده خوش طعم کنید؟ شما ملاحظه بفرمائید که چقدر مهم هست که از گذشته با خبر شویم و از ان پند بگیریم. چون گذشته آینه اینده است. اگر مسلمین از گذشته مسیحت با خبر بودند، متوجه میشدند که الان دیانت اسلآم قرون وسطای خود را میگذراند و بعد با آگاهی شروع به تحقیق میکردند. چند روز پیش، یک هموطنم که بتازگی از ایران فرار کرده، پس از آشنائی با دیانت بهائی، به بنده میگوید " به چه حقی میگویند که دیانت بهائی یک دین ضاله است؟ این دین که نمیتواند با این تعلیماتش بسیار خوبش یک فرقه ضاله باشد؟ همانطور که قبلا با مثالی عرض شد حقایق کلمات کتب مقدسه را باید درخود کتب مقدسه پیدا کرد. اگر ما با فکر خودمان شروع به معنی کردن کتب مقدسه کنیم به همان نتیجه میرسیم که امت حضرت مسیح رسید و از لقای حضرت رسول اکرم باز ماند. بی اطلاعی امت اسلام از دیانت بهائی هم بخاطر همین کج فهمی است. نکته ای که ما به ان توجه نمیکنیم اینست که ما ادیان را جدا از همد یگرمیدانم. هر امتی به اشتباه، دین خود بهتر مهمتر و بالا تر از ادیان دیگر میداند. ما ميدانيم كه همه ما بمدرسه ميرويم و كلا سهاي مختلف را پشت سر ميگذاريم. مگر درس كلا س قبلي چه بدي دارد كه ما هر سال بكلا س بلا تر ميرويم؟ مگر معلمش بد است ؟ مگر درسي كه ميخوانيم بد هست؟ ما ميبينيم درسي كه ما در كلاسهاي قبل خوانده ايم اعتبارش براي هميشه ميماند و عوض هم نميشود اما باوجود اين بكلاسهاي بالاتر هم ميرويم. ارتقاء به کلاس های بالا تر بخاطر خوبی و یا بدی معلم نیست بلکه بخاطر توانائی جذب معلومات بوسیله شاگرد است. وگرنه یک معلم (مثلا) کلاس اول میتواند اطلاعات دانشگاهی را بخورد شاگردان خود بدهد. همانطور هم انسان وسیله پیامبران بتد ریج تربیت میشود تا انسان به ان مرتبه برسد که شایسته اوست همانطور که علم یکیست تعدد نمی پذ یرد، دین الهی هم یکیست و تعدد قبول نمیکند. هر چند هم ادیان در ادوار مختلف اسمهای مختلفی داشته باشند. برای همین است که حضرت رسول اکرم میفرمایند که "ما بین هیچیکدام از فرستاده گان خدا فرقی نمیگذاریم." ميفرمايند:"...اسمان وزمين از بين خواهند رفت، اما كلام من تا ابد باقي خواهد ماند...". (متي ۲۴:۳۵ حضرت مسیح اگر اينطور است پس چرا حضرت محمد قران را اوردند؟ ما ميبينيم كه گفته هاي حضرت محمد مكمل گفته هاي حضرت مسيح هستند. نه نسخ ان. گفته هاي حضرت بهآلله هم مكمل فرموده حضرت رسول اكرم هستند نه نسخ ان. حالا سئوال اينست كه چرا بايد حضرت محمد ظهور میکردند مگر حضرت مسيح بد بودند؟ چرا حضرت بهآلله امدند مگر حضرت محمد بد بودند؟ جواب اين سئوال را ميتوانيم در نهج البلاغه حديث ۳۶۹ بیا بیم: "... بر مردم روزگاری خواهد آمد که در بين آنان از قرآن جز خطوطش و از اسلام جز نامش باقی نماند. مساجدشان از جهت بنا و ساختمان آباد اما از جهت هدايت خراب (همانطور که در ایران امروز میبینیم)، ساکنان و آباد کننده گان آن بدترين مردم روی زمينند....". حالا كه اينطور است پس ما انسان ها بيك هدايت كننده نیاز داریم تا ما را از ان گمراهي نجات دهد ، كه روحانيون مسبب ان بوده اند. در باره سئوال بنده از حضرت ایت الله معصومی تهرانی بتاریخ ۰۹\ ۲۰۰۸ در باره سوره مبارکه الاعراف(۳۵ ) که حضرت رسول اکرم میفرمایند”اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا براى شما بازگو کنند”… ایشان مرقوم میفرمایند ” … “اما در مورد ایه ی ٣۵ سوره اعراف که اشاره فرمودید، به هیچ وجه اشاره به ظهور پیامبران اینده ندارد. زیرا اولا در ابتداءی ایه خطاب «یا بنی ادم» را اورده که منظور قوم سامی است نه تمام مردم دنیا ؛ که اختصاصا یهودیان منظور است”…. ملاحظه میفرمائید که این فرموده ایشان با فرموده این ایه یعنی ” اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند” در تضاد است. ثانیا میفرمائید منظور از «یا بنی ادم»، قوم سامی است. بنا به این استدلال، در این فرموده شاعر ما سعدی، یعنی، بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند! این فقط یهودیان هستند که از گوهرند. بعد میفرمایند که: “ثانیا از بیان ایات ما قبل و ما بعد ( آیه ۳۵) چنین برداشت می شود که ذکری از گذشته است نه پیشگوئی برای اینده “.دوباره برای بنده این سئوال مطرح میشود که چطور حضرت رسول اکرم واقف بودند که ایه های ماقبل و ما بعد (ایه ۳۵ ) را در فعل ماضی بنویسند اما نوشتن فعل ماضی در ایه ۳۵ در سوره اعراف را فراموش کرده و تصحیح کردن انرا بعهده روحانیون گذاشته اند ؟ چنانچه ملاحظه میفرمائید روحانیون اسلام در حقیقت از برداشتی که از اسلام دارند، دفاع میکنند نه از دین اسلام! مگردر همه کتب مقدسه ذکر نشده است که کسی حق ندارد حتی یک “،” از کتب مقدسه بر داشته و یا به ان اضافه کند؟ از ان گذشته، در کتب مقدسه امده است که تفسیر کلمات مبارکه، منحصرا بعهده فرستاده گان خداست تا رمز نهفته در این کلمات را بیان فرمایند. شما بحق ایراد گرفتید که: " اگر قرار باشد یک کتاب الهی را فقط پیامبران خدا بتوانند بفهمند پس هیچ دلیلی ندارد که قرآن برای مردم عرضه شود و خداوند اصولا کار بی دلیل و بیهوده ای انجام داده. آیا این طور است؟". هموطن محترم، کتب مقدسه مثل قران کریم مشابه یک دریا هستند که صدف های حاوی مروارید گرانبها در عمق ان نهفته اند. فرد فرد امت باید در این دریا غوطه ور شده و بنا به استعداد خود از دل صدف کلمات مبارکه، مروارید غلطان معانی کلمات را بیرون بیاورد. اما در این مابین این روحانیون هستند که واسطه بین خالق و مخلوق شده و مروارید بدلی را تحویل امت اسلام داده است۰این منحصرا قدرت الهی است که میتواند به بوسیله ظهور نوین، این صدف بدلی را از مروارید غلطان جدا کند. اشاره حضرت علی(ع) در نهج البلاغه حديث ۳۶۹ برای همین است بعد از غروب نور محمدی، چه تفاسیر ی که ننوشتند و چه رساله های طولانی که بخورد امت اسلام ندادند و با فتواهای بی امان خود امت اسلام را ( همانطور که در جنگ ایران عراق و سوریه ، و جنگ داخلی عراق و. و…می بینیم) به جان هم انداخته اند.امت اسلام به مرضی کبرا گرفتار شده و علاج ان بدست طبیب غیر حاذق ( روحانیت ) افتاده و طبیب غیر حاذق حیات نمی بخشد و علاجش ثمری نمیدهد بلکه باعث مرگ میشود. شخصی ملقب به باب ( راست یا دروغ) ادعای مهدویت کرد و ادعا کرد که طبیب حاذق بزودی ظهور خواهد کرد. روحانیون بجای اینکه از علم لدنی ان حضرت با خبر شوند او را تیر باران میکنند و بعد سر منابر رفته و از خداوند تمنای ظهور ان بزرگواری را میکنند که با دست خود تیر باران کرده اند بدون انکه بدانند که در دل ان بزرگوار چه چیزی نهفته بود. مثال دیگر: از حضرت محمد ص در تفسیر سوره اعراف ۲۳ و سوره یونس .۵ سوال میشود که : اجل اسلام چقدر است , فرمودند : ( ان صلحت امتی فلها یوم و ان فسدت فلها نصف یوم) یعنی ، اگر امت من صالح باشد دوامش یک روز است و اگر فاسد باشد دوامش نصف روز خواهد بود. خوشبختانه ملت اسلام صالح بود. لذا دوره آن دیانت مقدس هزار سال بطول انجامید . حالا ۱۴۰۰ سال از زمان رسالت سپری شده هنوز که هنوزه امت اسلام همانند امت ادیان قبل منتظر ان ظهوری است که در باور خود ساخته است و بدین ترتیب طبیب حقیقی ( حضرت بهاءالله) را از مداوای این مرض کبرا باز داشته است. سوره الاعراف:۳۵ اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براى شما بازگو كنند، كسانى كه پرهيزگارى پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند ، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناك مى شوند (ای جهلای معروف بعلم ) چرا در ظاهر دعوی شبانی کنيد و در باطن ذئب اغنام من شده‌ايد مَثَل شما مثل ستاره قبل از صبح است که در ظاهر درّيّ و روشن است و در باطن سبب اضلال و هلاکت کاروانهای مدينه و ديار من است . „حضرت بهاالله“ موفق باشید
CAPTCHA ی تصویری