جناب امین
هدف بنده از آوردن نمونه ای از ظلم گاهی از مسلمین این بود که
یک دین وقتی موثر است که بتواند بر روی پیروان خود تاثیرات روحانی و انسانی بگذارد.در دیانت بهائی هیچکس پیامبر بودن حضرت محمد و خصوصیات حمیده ایشان را زیر سئوال نبرده است . ظلم گاهی از مسلمین به پای اسلام نوشته نمی شود صحبت بر سر تاثیر روحانیت دیانت اسلام است نه بر سر حقانیت آن .
تاثیر روحانی نشان از زنده بودن یک دین است و حقانیت نشان از هویت یک دین
شما بحث را برگردانید که حضرت محمد و خصوصیات اخلاقی ایشان راا رائه دهید . تنها دینی که در هفت دین رسمی جهان دیانت اسلام را مقدس می داند و در هیچ یک از کتبش به قران و حضرت محمد بی احترامی نکرده است دیانت مقدس بهائی می باشد این مسئله بارها و بارها توسط بنده و بقیه دوستان تاکید شده است
شما نیازی نیست که حقانیت اسلام رااینجا اثبات کنید نمی دانم چرا مرتبا از این روش استفاده می کنید بروید در سایت مسیحیان ویا دیگر سایتها اثبات کنید که البته بعید می دانم به شما چنین فرصتی بدهند !!!
من قدری ناراحت هستم و فکر نمی کنم با این روشی که دارید به حقیقتی برسید شما بدنبال حقیقت نمی گردید بلکه بدنبال اثبات حرف خود هستید از اینرو برای خود جمله می سازید واز طرف بنده مطرح می کنید و بعد سعی می کنید جواب جمله ساخته شده خود را بدهید آیا خواننده این مطالب را فاقد شعور می دانید یا ندانسته از این روش استفاده می کنید شما گفته اید که ظلم گاهی از مسلمین را به پای اسلام ننویسید و بعد کلی داستان آوردید کجای کلامم به پای اسلام گذاشتم که شما حقانیت انرا به من اثبات می نمائید .
می گویم روشتان حوزوی است آنرا به روش علمی تغییر دهید می گوئید من آخوند نیستم صحبت سر روش تان است نه آخوند بودن
کسی به شما نگفته است که شما آخوند هستید روشتان مد نظر است
جهت اطلاع بیشتر عرض کنم که روشی که شما دارید استفاده می کنید اینستکه گوشه ای از مطلب را می گیرید و برای اثبات حرف خود برداشت خود را به شکل تلقینی و تحریفی به عنوان دیدگاه طرف مقابل مطرح نموده و برای آن دیدگاه ساخته خود شروع به استدلال می کنید دشمن فرضی محکوم شدنی درست می کنید و سعی می کنید برای آن دلیل بیاورید .
جناب امین خواننده محقق فقط نوشته شما را نمی خواند بلکه بر می گردد مطالب قبل را به دقت می خواند و براحتی متوجه می شود شما بحث را ظاهر موجه داده اید و لی در اصل منحرف نموده اید
جناب امین عزیز محقق صحبت مخاطب را تغییر نمی دهد . در تحقیق بر روی ک سئوال متمرکز می شود سئوال را با سئوال تغییر جواب نمی دهد . مثلا شما می گوئید که قران کامل است و نیاز بشر را جوابگوست و نیازی به کتاب دیگر نیست بنده گفتم اینطور نیست مثال روح را آوردم که قران در مورد یکی از مهمترین ارکان وجودی انسان یعنی روح هیچ جوابی نمی دهد و طفره رفتید گفتید شما چه دارید ؟ صحبت سر کمال قران است نه چیز دیگر چرا قران جوابی نمی دهد ؟
سئوال را با سئوال جواب ندهید به زبان ساده از زیر جواب در رفتن است .
با این وجود بنده به شما جواب دادم وادرس دادم که بروید در کتاب مفاوضات و ... مطالعه فرمائید که می توانید در همین سایت نیز انرا مطالعه فرمائید . ولی باز به روش خود ادامه دادید که توضیح بیاورید و به این روش به خیال خود بحث را پیچاندید .
شما می دانید که قران در پاسخگوئی به خیلی از نیازهای ضزروری انسان مطلبی نیاورده است واین طبیعی است چه که قرار نبوده است که کتاب دیگری نیاید در سوره اعرف صراحتا به امدن پیامبران دیگر اشاره شده است قران برای نوح و پیروانش نیامده است برای من شماست تا درک بهتری از حقیقت داشته باشیم این یک بر داشت ساخته افراد متعصب است در هیچ کجای قران نیز چنین ادعایی نشده است که پس از قران دیگر کتابی نخواهد امد خود قران چنین ادعایی ندارد مگر می شود کتابی پس از آن نیاید و در قران به ان اشاره ای نکند در واقع اگر قدری باز بیاندیشیم شهامت مطالعه سالم را داشته باشیم قران را بخوانیم و پس از ان کتاب ایقان و کلمات مکنونه را مطالعه نمائیم انگاه به ان می رسیم که اوج کمال قران در اثار دیانت بهائی متجلی می گردد .
در قران خاتم الانبیا امده است نه خاتم الرسولین ولی شما اخرین پیامبر برای خود تفسیر نمودید لطفا تفاوت نبی و رسول را مطالعه فرمائید . همچنین برای درک بیشتر ان داستان زید و همسرش و ازدواج حضرت محمد با زن پسر خوانده اش را به دقت مطالعه فرمائید و از خود سئوال کنید که چرا حالا که حضرت محمد تحت فشار و گوشه نشینی قرار گرفته چنین ایه ای نازل می گردد
منظور پروردگار ایا نشان دادن پاکی و ارزشمندی حضرت محمد است یا می خواهد از نظر زمانی موقف او را تعیین نماید .
شاید بد نباشد با خاتم کاران اصفهانی و شیرازی نیز در مورد معانی خاتم صحبتی داشته باشید .
اگر خوب دقت کنید می بینید به این سادگیها نیست که ما در نگاه اول می بینیم .بگوئیم خاتم الانبیا امده پس محمد اخرین پیامبر است پس قران اخرین کتاب است .دقت کنیم شوخی نیست
بفکر خود به مسئله منطقی نگاه کردید گفتید اگر عقد موقت نداشته باشیم پس (از سر دبیر عذر می خواهم که کلماتی که در شان سایت نیست استفاده می گردد ) هم جنس با... یا خود ار...داریم بعد سئوال کردید کدام بهتر است ؟
جناب امین در تحلیل مسائل به شکل علمی نبایست فقط سیاه یا سفید را دید دلیلی ندارد بگوئیم که اگر عقد موقت بر داریم پس چاره ای نمی ماند بغیر از خود ار .. و هم جنس ...
پس هر کس عقد موقت ندارد پس یا خ ... ویا هم ... می باشد!!!
این استدلال بی حرمتی به مقام انسان است .
دیانت مقدس بهائی به انسان مانند مثال الهی نگاه می کند که در عمل به این انسان اموزش حیات روحانی داده می شود .
عقد موقت در جامعه کنونی خود عامل طلاق می باشد اگر باور ندارید می توانید اینرا از زنان فامبل خود بپرسید که اگر شوهرشان برود عقد موقت نماید حاضرند مثل سابق به زندگی نگاه کنند یا نه ؟ اگر علمی تر می بینید مطالعات روانشناسی اجتماعی خود را افزایش دهید
چرا فقط شرائط مرد پس شرائط زنان چی؟
جناب امین شما حقوق یک زن احساسات و حرمت یک زن را در زمان حال بررسی فرمائید نه در قرون گذشته شما اگر بروید عقد موقت انجام دهید بهداشت روانی زن خود را بهم ریخته اید بهتر نیست به جای این رفتار اسیب رسان اجتماعی به مکتب و دیانتی روی اورید که به شما حیات روحانی بخشد.
کاملتر از قبل باشد و به شما سلامت دهد
در دیانت بهائی عقد موقت حرام است و مومنین به ان به جهت تربیت روحانی که از زیارت ادعیه بهائی بدست می اورند خود را از گناهان حفظ می نماید .شاید بهتر باشد یک نگاهی به آمارها بیاندازیم !!!
اگر در همین مواقع آثار دیانت بهائی را زیارت فرمائید متوجه می شوید که تاثیر کلام الهی یعنی چی ؟ چگونه در عمل انسان را حفظ می نماید .
زنده بودن نفثه الهی را می یابید .
تاثیر کلام الهی را درک می کنید .
بدنبال رنگ نباشید به فکر وصال به حق باشید تا به سرور الهی برسید. انشائالله همه ما لیاقت این سرور را داشته باشیم.
جناب امین نترسید قدری از لاک خود بیرون بیائید دعا بخوانید از حق خالصانه طلب راهنمائی فرمائید .
من می دانم که من هر چه برای شما استدلال بیاورم اگر بخواهید چشمتان را ببندید هیچ فائده ای نخواهد داشت
کافیست قدری پرواز را تجربه نمائیم.
به امید حق
mehrdad :