تصویر كوروش آريايي ايراني

كوروش آريايي ايراني :

برادر گرامي آقاي...! بنا به درخواست شما، محتواي سه پرسش مهمّ و انتقادي جناب آقاي «انصاري سمناني» را، عيناً از تارنگارشان در اينجا مي‌آورم: مطالب اختصاصي مربوط به تارنگار «مناظرة آزاد؛ نقد و گفت‌وگوي آزاد» www.ansarisemnani.blogfa.com چند موضوع (پرسش‌وار) مهم انتقادي و مناظره‌اي «او» پيش‌نوشتاري بسيار كوتاه دوستان و مخاطبان ارجمند و دوست‌داشتني! درود خالصانه بر شما. در اين تارنگار، در صدد هستم كه به عنوان روشن‌فكري كه فراسوي همة كيش‌ها و فرقه‌ها و حزب‌ها و ملّيت‌ها... و به گونة جهاني مي‌انديشد، موضوعات به ويژه مهمّي را دوستانه، آن‌هم تنها در پرتو منطق و خرَد آزاد و مستقل... و نيز، اخلاق و انصاف و ادب...، مطرح نموده تا مخالفان و موافقان...، دربارة آن‌ها بينديشند و در جاي خود، به نقد و گفت‌وگو بپردازند، و اميد است كه اين‌چنين، تا اندازه‌اي، بتوانيم فرهنگ منطق و اخلاق و نقد و مناظره... را جايگزين تعصّب و ارتجاع و سركوب و سانسور و خشونت و افراط... نماييم؛ به ويژه با توجّه به اينكه در دورة جهاني شدن و نيز، گسترش نامحدود و فرامرزيِ... ارتباطات و داده‌ها و دانسته‌ها...، اگر نتوانيم يا نخواهيم قواعد و شرايطِ (درست، جهاني و انسانيِ) گفت‌وگو و تعامل فرهنگي و سياسي... را بپذيريم، بي‌گمان، در عرصة جهاني و در آينده‌اي نه چندان دور، از جهت‌هايي به ويژه از جهت فرهنگي...، منزوي و حتّي حذف يا بي‌اعتبار خواهيم شد (پس خواهش مي‌كنم اين مسئله را بسيار جدّي و مهم بينگاريد، كه اگر مهم هم ندانيد آن را؛ به حتم، تأثيرات به ويژه كلان و شگرف خود را بر فرهنگ و سياست و جامعه...مان، خواهد گذارد)!!* *يادآوري: نويسندة اين تارنگار، به دليل‌هايي درست و موجّه و به ويژه ناگزير، خود را ملزم به پاسخ‌گويي به موضوعات و نقدهاي پرسش‌گونة مطرح شده، نمي‌داند؛ بلكه بيشتر، در صدد فراهم آوردن فضاي (هر چند كوچك) مناسب‌تري براي نقد و مناظره... در كوير كم و بيش (و نه تماماً) خشك و خشن و افراطيِ... كنوني جامعه، مي‌باشد (البتّه به شرط خوش‌ظرفيتي نشان دادن مسئولان محترم انتظامي و امنيتيِ... اينترنتي نظام جمهوري اسلامي ايران). بهتر است گفت‌وگويمان را با پرداختن به چند پرسش و موضوع انتقادي مهم و بنيادين، آغاز كنيم: موضوع مناظره‌اي (1) درستي يا نادرستي بنياد وحي و معجزه اساساً مبلّغان و عالمان دين‌ها و فرقه‌ها...، چه دليل استوار و رد نشدني‌اي براي اثبات آيين خود دارند؟ اگر پاسختان اين است: معجزه؛ پس بايد پرسيد: به راستي، معجزة پايه‌گذاران كيش‌ها و مذهب‌ها... چيست؟ اگر منظور، معجزه‌هاي پيشين است، در پاسخ مي‌گوييم: اصل معجزه‌هاي دوره‌هاي گذشتة به ويژه بسيار دور، و حتّي آثار (راستين يا پندارين) آن معجزه‌ها را هيچ يك از انسان‌هاي به ويژه امروزي، نديده‌اند و صرفاً در حدّ ادّعا و بدون سند و دليل استوار، باقي مانده است، آن‌هم بدون سند و دليلي كه مورد پذيرش همة خردمندان و حقيقت‌خواهان منصف و بي‌طرف جهان باشد!! و نيز، اگر منظور، اعجاز ادبي و لفظي يا مفهومي و محتوايي گفته‌هاي پايه‌گذاران كيش‌ها و فرقه‌ها...ست، در پاسخ مي‌گوييم: به راستي، ساخت و ارائة چند صد يا حتّي چند هزار مطلب و دستور (درست يا نادرست) در زمينة مسائل انديشه‌اي، حقوقي، اخلاقي، سياسي، عبادي و نيايشي... و خانوادگي و اجتماعي، كاري بسيار دشوار يا ناشدني نيست تا چه رسد به اينكه چنين مطالب (درست يا نادرستِ) بشري‌اي را معجزه، فرابشري و حتّي سخنان خداي بينگاريم آن‌هم خدايي كه به راستي، فراتر از هر سخن و صوت و همة ويژگي‌هاي انساني... است!!! موضوع مناظره‌اي (2) اساساً، چه نياز به دين و سلسله و فرقه...؟ اساساً انساني كه جهاني‌انديشانه‌، همة حقيقت‌ها و درستي‌ها را قبول دارد، يعني خدا و انسانيت و اخلاق و عرفان و دانش و خرَد و هنر و كمال... را نامحدود و فراتر از درستي‌ها و نادرستي‌هاي همة كيش‌ها و فرقه‌ها و سلسله‌ها... باور دارد، چرا بايد از ديدگاه مذهبي‌ها، كافر (و حتّي از ديدگاه برخي از آن‌ها)، شيطان و رِجْس و نجس... پنداشته شود و بسي بدتر از آن، ريختن خونش روا و بلكه واجب، شمرده شود؟!!! و اساساً با پذيرفتن خدا، حقيقت و انسانيت و معنويتِ... برتر، آن‌هم به گونة خردمندانه، نامحدود، جهاني و فراديني، چه نياز است به اينكه انسانِ به ويژه آگاه و تكامل يافتة امروزي، خود را كاملاً اسير و مقلّد كيش‌ها و فرقه‌ها... نموده يا دست‌كم، خرَد و هستي و زندگي‌اش را تا اندازه‌اي، به دستورها و ادّعاهاي (درست و نادرستِ) محدود، فرقه‌محورانه و اختلاف‌افكن... آن‌ها آلوده كند؟!!! موضوع مناظره‌اي (3) درستي يا نادرستي ادّعاي فرابشري و برتر بودن آموزه‌هاي ديني و فرقه‌اي... و اساساً پايه‌گذاران كيش‌ها و فرقه‌ها...، چه انديشه‌ها، دستورها و مطالبي آورده‌اند كه هيچ‌گاه، به قوّة خرَدِ (آن‌هم) هيچ خردمند آزادانديش و مستقلي نمي‌تواند برسد مگر به ذهن خود آنان، تا در پي آن، لازم آيد كه خردمندان آزادانديش فراديني و غير مذهبي، دستورها و ادّعاهاي ايشان را معجزه، كاملاً فرابشري و سخن خدايْ بپندارند؟!!! آن‌هم در حالي كه به راستي، دستور دادن دربارة چيزهاي معمولي و بسيار روشني مانند «ستم نكنيد؛ اسراف نكنيد؛ به ديگران سلام كنيد؛ كشتار نكنيد؛ مهربان باشيد...»، كاري است كه از هر كم‌خرَد و خردمندي برمي‌آيد و نياز به ادّعاي پيغمبري و انتساب اين مطالب معمولي به خداي، و ساخت دين و فرقه... ندارد، كه ندارد، تا چه رسد به صدور دستورهاي ضدّ انساني و ضدّ وجداني‌اي چون: روا يا واجب بودن كشتن همة غير معتقدان به دين و فرقه(اي به ويژه خاص) و به خصوص منتقدان و روشنگرانِ حتّي انسانيت‌مدار و دلسوز، كافر و نجس خواندن و نفرين كردن آنان، تهمت زدن به آنان، اشغال نمودن سرزمين‌هايشان، چپاول دارايي‌هايشان، به بردگي جسمي و جنسي گرفتن زنان و دخترانشان... و پديد آوردن اين همه تفرقه‌ها و جنايت‌هاي سنگدلانة ديني و فرقه‌اي در درازاي تاريخ و جغرافياي جهان!!! * با سپاس ويژه از شما به دليل بردباري و نيز والا بودن گنجايش انديشه‌اي و اخلاقي‌تان 27 اسفند 1391 خورشيدي (5 مارس 2013 ميلادي) دوستدار خداي راستين و همة جلوه‌هاي دوست‌داشتني‌اش و فدايي راه منطق و حقيقت و آزادي و انسانيت... فراديني و جهاني: مهدي (مهرداد) انصاري سمناني («شيدا») *دوستان ارجمند! لطفاً، با توجّه به اسلامي بودن نظام كنوني ايران، آيين اسلام را استثنا فرض نماييد.
CAPTCHA ی تصویری