اینجانب که مسلمان زاده و در خانواده ای رشد و نمو کردم که به دیانت اسلام اعتقاد خاص داشتند . بالطبع از مسائل کلی دیانت اسلام اطلاع داشتم اما بنا به دستور همین دین که اصول آن تحقیقی است و نمیتوان آن را تقلید کرد . من نیز به تحقیق و تفکر در این دیانت پرداختم . پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشد دینی را انتخاب کنم آن دین مسلما اسلام خواهد بود اما برخی تناقضات در این دین من را رنج میداد . و برخی جواب های ناکامل به این پرسش ها من را رنجانده بود . برای مثال مسئله لا اکراه فی الدین و تناقض آن با امر ارتداد . که از طرفی در قبول و انتخاب دین هیچ اکراه و اجباری وجود ندارد اما از طرف دیگر اگر مسلمان زاده ای که اجبارا پدر و مادرش مسلمان هستند دینی به جز اسلام را بپذیرد خون او مباح است . و حکم شرعی او قتل است . یا تطبیق تعدد زوجات در اسلام با شرایط کنونی جوامع بشری . یا مسئله غلام و کنیز و تطبیق آن با شرایط کنونی . جالب است بدانید مثلا کنیز در حکم دارایی صاحب آن است و برقراری ارتباط جنسی با کنیز هیچ تعهدی برای صاحب آن ایجاد نمیکند و شما علاوه بر 4 زن رسمی و هر تعداد صیغه ای میتوانید به تعداد نامحدود با کنیزان خود بدون بوجود آمدن هیچ تعهدی ارتباط جنسی داشته باشید و این مسائل با شرایط کنونی جوامع بشری برایم غیر قابل تطبیق بود . و حتی در باره مسائل اقتصادی در دنیای امروز احکام اسلام با شرایط کنونی جهان غیر قابل تطبیق بود برای مثال در همین کشور خودمان که 30 سال است دارد حکومت اسلامی را تجربه و پیاده میکند هنوز نتوانسته ربا را از بانک ها بردارد و بانکها هنوز دارند ربا میدهند و نزول میگیرند . و یا قوانین ارث و حقوق زن در جامعه . برای مثال در همین ایران که ما یک وزیر زن داریم که پزشک است . حرف ایشان از لحاظ شرعی و قانونی نصف ارزش حرف یک آبدارچی بیسواد مرد در یکی از دهات دور افتاده در همان وزارت خانه است . و دیه ایشان نصف دیه آن آقا است .و بسیاری مسائل دیگر که مجال گفتن آنها در این مقوله نیست . اول فکر کردم که این گناه علمای این دین است که نمیتوانند درک درستی از دستورات خداوند داشته باشند و آن را با جهان امروز هماهنگ کنند . اما وقتی این قوانین را در نص صریح قرآن مجید دیدم باز هم به مشکل برخوردم . وقتی در سوره نساء مرد را بر زن حق تسلط و نگاهبانی گفته و اجازه کتک زدن زن را به مرد میداد . و بسیاری مسائل دیگر که شمار آنها کم نیست .
تا اینکه با دیانت بهائی آشنا شدم . و عجیب دیدم که تمامی دغدغه های فکری من را به طرز عجیب و باور نکردنی جواب گفته و تمامی این تناقضات را حتی ریزترین آنها را حل کرده است و آنچنان با دنیای امروز مطابق بود که شگفتی من را برانگیخت زیرا در تمامی ادیان و مکاتب بشری یا مطابق دنیای امروز نبود ( در ادیان ) یا در مکاتب بشری خدا و روحانیت و معاد جایش خالی بود مگر دیانت بهائی که از زبان خداوند قوانینی را برای بشر تفسیر میکرد که خداوند را که در ادیان دیگر میبایست در آسمانها و بسیار دور از مردم احساس میکردی در این دیانت در میان انسانها و در جامعه و حقا نزدیک تر از رگ گردن میدیدی و احساس میکردی .
دیدم این دیانت ضمن تایید تمام ادیان گذشته از جمله اسلام . زرتشتی . مسیحی . یهودی . بودایی و ...... میگوید در هر دور و هر زمان خداوند برای هدایت بندگانش پیامبری مبعوث میکند . که برای آن دور و زمان و روزگار است . و وقتی خداوند میفرماید اگر تمام دریاها جوهر و تمام درختان قلم گردند نمیتوانند ذره ای از فضل و دانایی خدا را بیان کنند اشتباه است که فکر کنیم بعداز نزول قرآن خداوند دیگر از دریای علمش انسانها را بی بهره خواهد کرد .
گفتم مگر خداوند حضرت محمد را خاتم الانبیاء یعنی ختم کننده پیامبران نخوانده است ؟ این دیانت به من جواب داد نه این دروغی است که علمای هر دین وقتی دیانت جدید میآید میگویند تا موقعیت و ریاستشان از دست نرود وگرنه خداوند پیامبرانش را عزیز میدارد و برای هر کدام لقبی گفته یکی را کلیم الله . یکی را روح الله . و ... خوانده و حضرت محمد ٌ( ص ) را نیز نگین و خاتم پیامبران گفته و خاتم الانبیاء یعنی نگین پیامبران نه تمام کننده و ختم دهنده آنان . و این موضوع مخصوص اسلام نیست مسیحیت . یهودیان . زرتشتیان و .... هم دین خود را آخرین دین میدانند .
این دین به من یاد داد که خداوند برای هر دوره و زمان برای سعادت انسانها دستورات خاص آن دوره را صادر میکند تا انسانها بتوانند به راحتی و در سعادت زندگی کنند
در این دور و زمان حقوق زن و مرد برابر است . دیگر جنگ کارساز نیست و فشار یک دکمه سلاح هسته ای میتواند دنیا را نابود کند پس جهاد چاره کار نیست . کودکان باید آموزش یکسان و اجباری داشته باشند . انسانها باید یک زبان واحد یاد بگیرند و با هم تعامل کنند . و یک نظام اداری و .... داشته باشند . دیدم این دهکده جهانی و نظام جهانی که بعضی ها به اسم خودشان در بوق و کرنا کرده اند 160 سال قبل از زبان پیامبر این دیانت گفته شده .
قلبم گواهی داد و عقلم تایید کرد که همه چیز درست است . برای تایید هر دین همین دو اصل کافی است .
پس شما هم تفکر کنید . مگر نه اینکه رسالت و هدف خلقت انسان همين است ؟
arash :