مولوی در مثنوی میفرماید:
حق تعالی چونکه ناید در عیان نایب حقند این پیغمبران
چونکه شد از پیش دیده روی یار نایبی باید ازومان یادگار
نی غلط گفتم که نایب یا منوب گر دو پنداری قبیح آید نه خوب
نی دو باشد تا توئی صورت پرست پیش او یک گشت کز صورت برست
در ص 22 -23 رسائل قربی از حضرت رسول اکرم (ص) آمده است:
انا عرب بلا عین ( من عرب بدون عین هستم – یعنی رب )
انا احمد بلا میم ( من احمد بدون میم هستم)
من رانی فقد رأی الحق (کسی که مرا ببیند خدا را دیده است)
انا و علی ابوا هذه الامه من عرفنا فقد عرف الله ( من و علی پدر این امت هستیم هر که ما را شناخت بدرستی که خدا را شناخته است)
حضرت موسی به نص صریح قرآن تجلی الهی را در نار سدره سینا دید " ... یا موسی انی انا الله رب العالمین" (قصص، آیه 28 – 30). عارف بزرگ اسلامی، شیخ محمود شبستری، با اشاره به این آیه در رابطه با انالحق گفتن منصور حلاج می فرماید:
روا باشد انالحق از درختی چرا نبود روا از نیکبختی
پیامبران الهی وجودشان محل نزول وحی الهی است و واسطه حق و خلقند، تجلی صفات و کمالات الهی در عالم خلقند. با توجه به این تجلی خاص است که در آثار اسلامی احادیثی از حضرت محمد (ص) نقل شده است که در صفحه 183 سفینة النجات آمده است: " لی مع الله وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب و لا نبی مرسل" ( مرا با خدا وقتی است که در آن وقت نه ملکی می گنجد و نه پیامبری ). پس " به ظهور و صفات و اسمای ایشان ظهور الله و اسم الله و صفة الله در ارض ظاهر میشود (کتاب ایقان)".
همچنین در احادیث اسلامی از حضرت رسول اکرم (ص) مذکور است: لی مع الله حالات، انا هو و هو انا الا انا انا و هو هو.
بنابراین، غفلت از جنبه استعاری و تشبیهی این بیانات و توهم وحدت پیامبران با ذات الهی کفر محض میباشد و این مطلب به وضوح تمام در آثار دیانت بهائی تصریح شده است و به فرموده حضرت ولی امرالله در کتاب دور بهائی "... بر طبق معتقدات اهل بهاء هیکل عنصری که جلوه گاه چنین ظهور مهیمنی است کاملا از کینونت آن روح الارواح و جوهر الجواهر متمایز است و آن خدای غیبی که وجود او ثابت و الوهیت مظاهر مقدسه اش مورد ستایش اهل ارض است هرگز حقیقت نامتناهی محیطه ازلیه لایدرک خود را در قالب فانی عنصری محدود و تجسم ندهد و فی الحقیقه خدائی که ذات خویش را در هیکل بشری مجسم سازد بر وفق تعالیم حضرت بهاءالله فی الحین نسبت خدائی از او منقطع میگردد". حضرت بهاءالله در جواهر الاسرار میفرمایند: " فاعلم بان الله تبارک و تعالی لن یظهر بکینونته و لا بذاتیته. لم یزل کان مکنونا فی قدم ذاته و مخزونا فی سرمدیة کینونته" (بدان که خدای تبارک و تعالی هرگز به کینونت و ذاتیت خود ظهور نخواهد یافت و از آغازی که برای آن آغازی نیست در قدم ذات خود و سرمدیت کینونت خود پوشیده و پنهان بوده است).
عرفان :