در مورد این ادعا که حضرت باب ابتدا خود را باب امام زمان و بعد خود امام زمان و .. معرفی کرد.
حضرت ابراهیم به شهادت آیات 76 – 78 سوره انعام ابتدا ستاره را پروردگار خویش خواند ( رءا کوکبا قال هذا ربی) و سپس ماه را (رءا القمر بازغا قال هذا ربی) و بالاخره خورشید را خدای خویش خواند ( رءا الشمس بازغة قال هذا ربی). در کتاب تاریخ انبیا تالیف سید المحدثین سید محمد مهدی موسوی در صفحه 107 در توضیح این مطلب آمده است: " بدان که حضرت ابراهیم علیهالسلام (اول) کوکب را و قمر را و آفتاب را خدا گفتن و بعد از آنها بیزار شدن به جهت اثبات نمودن است بر خصم مذهب ایشان را به طریق واضح که مجال انکار نباشد خصم را. ( دوم) این که در اثبات مطلب به خصم، طریق آسان آن است که خود از طریقی که بیگانه ننماید و بلکه خود را با خصم هم مذهب نماید تا سخن او به گوش او راه یافته باشد چنان که شمعون الصفا در هدایت قوم انطاکیه نمود ...". و در ص 298 از همان مأخذ در باب شمعون الصفا آمده است که: " با ملک به بتخانه آمدی و خدای را سجده کردی و مردم پنداشتند که او پرستش بت می کند. ملک بر او اعتماد کرد" و بدین طریق ملک را هدایت کرد، چنانچه آیه 14 سوره یس اشاره به این مطلب است ( فقالوا انا الیکم مرسلون).
بنابراین این مسئله چیز جدیدی در تاریخ ادیان نیست.
با این تفاسیر، جناب اشراق خاوری در ص 476 کتاب اقداح الفلاح میفرمایند: " حضرت اعلی هیچوقت مقام خود را انکار نفرمود و در همه احوال مقامات عالیه الهیه را که بحضرتش عنایت شده بود آشکارا بیان فرمودند منتهی در هر مقام مراعات حکمت الهیه را میفرمود تا مردم از سخنی که به درک آن نمیرسند مظطرب نشوند و حقیقت را بقدر فهم و استعداد خود درک کنند. در احسن القصص صریحا مدعی نزول وحی و آیات جدیده شده اند و در تفسیر کوثر و توقیع محمد شاه و ... همه جا خود را من عند الله معرفی فرموده اند...".
عرفان :