تصویر سردبیر

سردبیر :

حسین عزیز دین الهی بنا بر اراده خداوند در زمانهائی که بشریت نیازمند تجدید حیات روحانی است ظاهر میشود و همراه با خود تعالیم و احکامی نو می آورد که درمان دردهای جامعه و هدایت گر قلوب انسانها بسوی خداوند است یکی از دردهای مبتلا به جوامع انسانی تضییع گسترده حقوق زنان بوده و هست و در آئین الهی با برداشتن تبعیضهای ظالمانه سعی در جبران نابرابریها گردیده ولی در بعضی مواضع تفاوتهائی وجود دارد که ناظر بر حکمتهای بالغه الهی است . هیچگاه دیانت بهائی مدعی برابری مطلق و افراطی زنان و مردان نبوده است مثلا در تعلیم و تربیت، زنان بر مردان مقدمند و اگر والدین تنها قادر به پرداخت هزینه تحصیل یکی از فرزندان باشند فرزند دختر اولویت دارد و در ازدواج، مردان موظفند هدیه ای آئینی به صورت مهریه به همسرشان بدهند و در هنگام طلاق مردان بمدت یکسال موظف به پرداخت هزینه زندگی همسر مطلقه هستند . گرچه سهم الارث فرزندان دختر و پسر کاملا برابر است سهم الارث مادر و پدر از فرزندشان اندکی متفاوت است ، زنان از مسؤلیتی سنگین و تمام وقت (عضویت در بیت العدل اعظم) که ممکن است به وظایف تربیتی ایشان در خانواده لطمه بزند معاف گردیده اند. البته این معافیت از سوی معاندین دین الهی که غالبا خود معتقد به باورهای زن ستیزانه ومتعصبانه هستند به محرومیت و تضییع حقوق تعبیر گردیده که با توجه به اعتقادات تبعیض آمیز و متحجرانۀ خود شان تعجب برانگیز است شبهات دیگری که از آثار الهی مطرح فرمودید گزینشهای مغرضانه ای است که ردیه نویسان بی انصاف مطرح نموده اند . قبل از اینکه پاسخی به این موارد داده شود عرض میگردد که چنانچه جویای حقیقتید راه بررسی اعتقادات دیگر پیشداوری و ردیه خوانی نیست بلکه بایست با اصل متون مورد اعتقاد پیروان هر آئین مواجه شوید و پس از مطالعه خود به قضاوت بنشینید آیا به گمان شما اگر کسی بخواهد با اسلام آشنا شود ، از خواندن ردیه هائی که سخیف ترین نسبتها را به حضرت محمد و دیگر بزرگان دین میدهند ، حقیقت اسلام را خواهد شناخت؟ آیا گمان میکنید که این ردیه نویسان اعتقادات بهائی را از معتقدین به این دین بهتر میشناسند؟ در خصوص تبدیل مس به طلا که در ایقان مبارک به آن اشاره گردیده بکارگیری تمثیل با استفاده از مقبولات شخص مخاطب بوده و قصد بیان یک مطلب علمی درمیان نبوده کما اینکه در ادامه میفرمایند بعضی خود نحاس (مس) را ذهب میدانند که به واسطه غلبه یبوست مریض شده . در این بیان حضرت بهاءالله تقلیب روح انسان و جایگزینی فضایل روحانی در آن را که بواسطه ایمان به حق صورت میگیرد با تبدیل مس به طلا بوسیله اکسیر مقایسه میکنند. گرچه وجود اکسیر مورد قبول دانشمندان امروز نیست ( همانگونه که حضرت بهاءالله نیز در آثار دیگری به آن اشاره نموده اند) ولی استفاده از سمبلی بنام اکسیر هنوز هم در آثار ادبی ما مرسوم است و ایراد وارد کردن به استفاده از چنین نمادی برای تشریح یک حقیقت روحانی ناشی از تنگ نظری و یا نادانی منتقدین است در خصوص برخورد ابر و باران نمیدانم منظورتان چه مطلبی است ، لطفا با ذکر دقیق مأخذ بنده را راهنمائی فرمائید تا پاسخ مقتضی تقدیم گردد از ممنوعیت استفاده از دواهای تلخ و نامطبوع از سوی حضرت باب سؤال نمودید جهت اطلاعتان عرض میگردد که شارع دیانت بهائی حضرت بهاءالله هستند و شریعت حضرت باب تنها در مدت کوتاهی ( نوزده سال) به جهت از هم پاشیدن اعتقادات خرافی پیشین و ایجاد آمادگی برای ظهور موعود کل ادیان ، جاری بود و به همین دلیل برخی احکام سخت و سنگین در آن خواهید یافت ولی این احکام با ظهور حضرت بهاءالله مدت اجرایش به پایان رسید و همانگونه که حضرت باب فرموده بودند آن بخش از احکام ایشان که به تأیید حضرت بهاءلله رسیده مورد توجه مومنین است . اما علت صدور این حکم همانگونه که در کتاب بیان ذکر گردیده پرهیز از وارد آوردن آزار به من یظهره الله (موعود ) است زیرا در آن زمان خوراندن گیاهان تلخ و بد طعمی همچون انغوزه بعنوان دوا به بیماران معمول بود و حضرت باب اینکار را منع کردند مبادا که این تلخی به کام موعود وارد آید و نیز احکامی چون ممنوعیت استعمال سیر و پیاز و اغذیه بدبو به این توجیه که مبادا بوی بد آن موجب آزار " من یظهره الله " گردد وضع شده مجموعا اگر ناظر به کوتاهی مدت زمان اجرا و رسالتی که حضرت باب به عهده داشتند باشید این احکام به نظرتان عجیب نخواهد آمد در خصوص اعتقاد به امام، ما حتی یکی هم نداریم نمیدانم که 24 امام را از کجا آوردید و سه امامی که ذکر کردید کیانند . تنها چیز مشابهی که در آثار حضرت عبدالبها با اشاره به عدد 24 ذکر گردیده، 24 پیر است که هیچ توضیحی هم در مورد آن داده نشده و به هریک از بزرگانی که نقش برجسته ای در پیشبرد آئین الهی داشته باشند ممکن است اطلاق گردد و اسمی از امام در هیچ یک آثار بهائی وجود ندارد دو مطلبی که اشاره کردید یکی در کتاب مستطاب ایقان و دیگری در کتاب مفاوضات است که ازجمله مشهور ترین و در دسترس ترین آثار بهائی هستند و در سایت ما هم قابل دریافتند و از هیچکس مخفی نگاه داشته نشده اند و این القاء شبهات دشمنان است که میفرمائید مصلحت نمیدانیم آنرا به پیروان نشان دهیم نکته دیگر اینکه بعضی الواح الهی که نامشان در برخی آثار ذکر گردیده ، بواسطه حملات و قتل و غارتهای دورانهای پیشین از بین رفته اند و اصل آنها در دست نیست و این طنزی تلخ است که اعقاب غارتگران پس از تاراج و هدم آنها میگویند چون آنها را منتشر نمیکنید حتما سانسورشان کرده اید در هر صورت امیدوارم آنقدر انگیزه کشف حقیقت در شما قوی باشد که به اصل آثار و کتب بهائی رجوع نمائید و داستان وقایع تاریخ را از زبان کسانی که آنرا رقم زده اند بخوانید و فارغ از پیشداوری و تعصب و القائات دیگران، قضاوت را به قلب خود بسپارید موفق باشید
CAPTCHA ی تصویری