تصویر Naeim

Naeim :

"a" عزیز، در مورد ازدواج: افراد بر اساس زیبایی های ظاهری یا باطنی و یا هر دو به هم‌دیگه علاقه‌مند می‌شن و تصمیم به وصلت می‌گیرن. بعضی مواقع هست که بعد از ازدواج یکی از طرفین متوجّه می‌شه که این زیبایی‌های طرف مقابل مجاز بوده و نه حقیقت و همین امر ممکنه باعث اختلاف و جدایی بشه. از اون جایی که ظاهر و مسائلِ مادّی انسان قابل تغییر و احساسات افراد نسبت به ظواهر متنوّع و همواره در حال تحوّل هست، تأکید می‌شه که بیش‌تر به اخلاق و اعتقادات و بقیّه‌ی مسائل باطنی توجّه بشه تا مسائل مادّی و ظاهری. بنده هم مثل شما خیلی موافقم که دین رو با ازدواج مقایسه کنیم. هنگامی که یک نفر می‌خواد در مورد دینی تحقیق کنه، باید به کلّی از مسائل مادّی پیرامون این مسئله صرف نظر کنه؛ مثلاً باید به کلّی از ذهنش دور کنه که ایمان آوردن به دینی ممکنه منفعت مادّی رو براش به همراه داشته باشه؛ چون این تصوّر ممکنه روی قضاوت شخص تأثیر بگذاره و تصمیم غلطی رو بگیره. امّا حدّاقل در کشور عزیزمون ایران این مسئله منتفی هست و برای نفراتی که در ایران در مورد دیانت بهایی تحقیق می‌کنند، جاذبه‌های مادّی وجود نداره که بخوان ازش پرهیز کنن. یعنی در صورت بهایی شدن، نه دستمزدی می‌گیرند و نه پاداشی؛ بلکه سیل محدودیّت‌های اجتماعی و اتّهامات هست که باهاش مواجه می‌شن؛ از جمله ممنوعیّت کار در مشاغل دولتی و بسیاری از مشاغل غیردولتی، ممنوعیّت از تحصیل در دانشگاه‌های دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و غیره، به علاوه‌ی بسیاری از اتّهامات و مشکلات دیگه‌ای که برای زندگی روزمره‌ی بهاییان ایران وجود داره. لذا، محقّق با جاذبه‌ی مادّی‌ای روبه‌رو نیست تا بدین وسیله احتمالاً از مسیر اصلی تحقیق خارج بشه. "a" عزیز، باید دید که واقعاً چه قوّه‌ای بوده که باعث شده این جمعیّت رو که از ابتدا مورد تهاجم و آزار بودند رو به این دیانت جذب و پایبند کنه. مطمئنّاً هر شخصی ادعای آوردن دینی از جانب خدا را می‌کرد، از هر طرف مورد تهاجم قرار می‌گرفت و توسّط دو دولت (ایران و عثمانی) مورد قلع و قمع قرار می‌گرفت، نابود و مضمحل می‌شد؛ بلکه اسمی از آن باقی نمی‌ماند. آیا به غیر از قوّه‌ی کلام الهی و توجّهات و تأییدات حضرت رحمان امکان داشت که این دیانت بعد از صد و هفتاد سال در جهان منتشر و پیروان آن افزایش یابد.
CAPTCHA ی تصویری