پیامبران الهی سعی در روشنگری و آگاهسازیِ مردمان را داشتند و در این راستا معانی و اسرارِ مندرج در ادیان گذشتهی خود را به قدر اقتضا و فهمِ شنوندگان توضیح میدادند و یا این که خرافات و برداشتهای ناصحیحِ موجود را نفی و حقیقتِ موجود را عیان و آشکار مینمودند.
مثلاً حضرت محمّد سوء برداشتِ مسیحیان از حقیقتِ حضرت مسیح را به مسیحیان تذکّر دادند. آن نفسِ مقدّس تثلیث را به نحوی که مسیحیان برداشت میکردند، نفی فرموده و دیگران را آموختند که حضرت مسیح، پیامبر خدا بودند و نه خود خدا. حال اگر مسیحیان بدون تعصّب و بدون توجّه به مزخرفاتِ کشیشهای آن زمان، به بیانات و توضیحاتِ حضرت محمّد توجّه میکردند، در صورتِ داشتنِ انصاف و نیّت خالص، میتوانستند حقیقت را دریابند.
همین طور حضرت مسیح خرافاتِ ایجاد شده در دین یهود را در اندک زمانی نفی فرمودند و تفسیر جدیدی به مردم آموختند؛ امّا در زمان ظهورِ حضرت مسیح، عدّهای یهودی، بدون توجّه به بیاناتِ آن حضرت، بیانات و تعالیمِ حضرت موسی را به میل خود و علمای دین یهود تعبیر و تفسیر کردند و از موهبتِ شناختِ حضرت مسیح بینصیب ماندند. پس باید مانند پطرس (اعظم حواریّ حضرت مسیح) تمام گفتهها و شنیدهها را فراموش کرد و عیسای زمانه را در هر لباس و با هر اسمی شناخت؛ چه آن اسم محمّد باشد و در صحرای حجاز و چه بهاءالله باشد و در ایران.
حضرت بهاءالله، روحی لتربته الفدا، به عنوان پیامبری که از جانب ادیان و کتابهای آسمانیِ گذشته وعدهداده شده بودند، اسرار الهی را بیان فرمودند. ما همچنین این موقعیّت و موهبت را داریم که میتوانیم از توضیحاتِ آن حضرت در مورد آثارِ ادیانِ گذشته بهره ببریم. همان طوری که در روایتی از امام صادق آمده است: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً»؛ (مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 336، مؤسسة الوفاء، بیروت، سال 1404ق.) یعنی: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آوردهاند تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز به آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون میآورد، آن را بین مردم نشر و گسترش میدهد و آن دو حرف را نیز ضمیمه میکند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر میسازد.»
انسان زیرک در این عصرِ ملکوتی که پروردگار چنین موهبتی را نصیبِ بندگانش کرده، از این دریای دانش و اقیانوسِ معرفت، نهایت بهره را میبرد.
در قسمتِ گذشته چند آیهی نورانی از قرآن کریم را خواندیم و بر اساس بیان مبارک حضرت بهاءالله معنی و تفسیر کردیم. این تنها نمونهای بود برای مثال. اکثر بهاییانی که با بیانات حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء آشنایی دارند، به راحتی میتوانند آیات قرآنی را تفسیر و معنی کنند. امّا در این عصرِ نورانی که حضرت بهاءالله درهای علم را به روی عالمیان باز فرمودهاند، به راحتی میتوان حقیقت آیات قرآنی را دریافت. البتّه اگر در همان بیانِ حضرت بهاءالله که در قسمت قبل نوشته شد، به خوبی تأمّل و تعمّق شود، تمامیِ معانی و اسرار واضح و مشهود میگردند. همان طوری که خود آن حضرت خطاب به شخصِ سؤالکننده فرمودند: «امید هست که آن جناب از رحیقِ وحیِ الهی و سَلسَبیلِ عنایتِ ربّانی به مقامِ مکاشفه و شهود فائز شوند و آن چه ذکر نمودهاند، ظاهراً و باطناً مشاهده نمایند.» (یاران پارسی، صفحهی 11)
Naeim :