آموزگار من
آهنگ مهربان صدايت روز نخست مهر
در گوش من هنوز آواز مي دهد:
"خوش آمديد تازه نهالان باغ علم
در اين بهشت دانش و فرهنگ و دين و داد "...
اآنون آدام دست تعصب
آتش فكنده در دل اين نازنين بهشت
تا دوزخي شود ، از آتشي بر آمده زانديشه هاي زشت
افتد به جان هر دگرانديش بي پناه
سوزد حقوق و حرمت انسان بي گناه
اينك منم ، از نسل سوخته
آه هنوز ايستاده است در آتش ستم
اينك منم ، شاگرد سخت آوش و مطيع آلاس درس
اما به جرم داشتن باوري دگر محكوم طرد و ترس
محروم از حقوق بشر در ديار خويش
بيگانه در وطن
آماج اتهام به جاسوسي و به آفر
بي رخصت دفاع
بي فرصت برابر آسب معاش و علم
با اينهمه ستم
اما دلم چو آينه اي صاف صاف صاف
بي آينه و ملال از ظلم و اعتساف
آيينه اي زلال
لبريز روي يارو لبالب از آن جمال
بي لكه اي ز نفرت و آين خواهي و ملال
اينك منم
برخاسته به پاي
در راه قله هاي مه آلود آرزو
بيرون زدم ز تيرگي دره هاي جهل
با مشعل اميد به فرداي بي ستم
فرداي بي تعصب و تبعيض و درد و غم
فرداي پر شكوه و درخشان ميهنم
ايران سر فراز
زود است بنگريم بر شاخهء فلق
خواهد شكفت غنچهء خورشيد عدل و حق
در باغ آرزو
فایل ضمیمه
پیوست | اندازه |
---|---|
از نسل سوخته.pdf | 41.44 KB |
دیدگاهها
ندا :
شعر بسیار زیبای است. دکلمه نیز خوب بود ولی کمی کند اجرا شده.
موفق و موید باشید. ❤️
افزودن دیدگاه جدید