سوال از اتهام وابستگی دیانت بهائی به اسرائیل
سلام
چند پرسش داشتم که امیدوارم جواب های شایسته ای به آن ها بدهید.
1. موضع جامعه جهانی بهاییت و بیت العدل اعظم، در مورد تفکر صهیونیسم و تجمع یهودیان در سرزمین فلسطین و اخراج اهالی آن، به چه صورت است؟
2. چرا جامعه بهاییت با توجه به این که بسیار از صلح و وحدت و رفع تعصبات سخن می گویند، هیچ کاری برای برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطین، و رسیدن فلسطینیان به حق مسلّم خود نمی کنند؟ آیا این سخنان فقط جنبه ی شعار و حرف دارد که با آن دیگران را فریب داده و به خود جذب کنند، یا این که اجرای آن نیز مهم است و در دستور کار بهاییان قرار دارد؟
3. با توجه به این که یکی از تعالیم حضرت بهاءالله، «وحدت جامعه جهانی» و صلح و آشتی میان ابناء بشر است؛ بهائیان در دعوا و مناقشه میان اسرائیل و فلسطین حق را به کدام یک می دهند، و از کدام دفاع می کنند؟ و با عنایت به این که این امر یکی از مشکلات جهانی است و دینی همچون بهاییت نمی تواند در قبال آن سکوت کند، راهکار جامعه بهاییت و بیت العدل اعظم برای حل این مشکل جهانی، و پایان یافتن جنگ و تجاوز چیست؟
4. در رسانه های داخلی ایران گفته می شود که بهاییت، اگر چه پیش از تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین بوده است، ولی هم اکنون به آلت دست دولت صهیونیستی اسرائیل تبدیل شده است و در جهت منافع اسرائیل گام برمی دارد. می خواستم در این مورد خود شما توضیح بدهید.
این جانب به این عقیده هستم که برای شناخت حقیقت و قضاوت صحیح در مورد یک چیز، بهترین راه، مطالعه مستقیم و بدون واسطه و نقل قول درباره ی آن چیز است. قطعاً پاسخ های منطقی و درست شما به سؤال های من، مرا در قضاوت منصفانه نسبت به بهاییت یاری خواهد کرد. لطفاً پاسخهای خود را در صورت امکان هرچه سریعتر به همین نشانی ارسال نمایید. با تشکر
درود بر آن که در راه درست گام بردارد
دوست عزیزاز اینکه با ما مکاتبه مینمائید خوشحالیم و امیدوارم که بتوانیم به شناخت بهتر شما از دیانت بهائی کمک کنیمدر مورد تفکرات نژادپرستانه و خشونت طلبانه ، دیدگاه دیانت بهائی روشن است و هزاران نص در آثار مقدسه بهائی موضع بهائیان را در این خصوص به صراحت بیان داشته . اگر تعاریف رایج از صهیونیزم به معنای برتری نژاد یهود و سکونت در اراضی مقدسه با اعمال خشونت و اخراج ساکنین محلی را ملاک قرار دهیم بهیچ عنوان قابل تطبیق با دیدگاههای بهائی نیستروشهای دیانت بهائی برای برقراری صلح با اصولی که به آن پایبند است تعریف میگردد و تلاش برای از میان بردن تبعیض و رفتارهای خشونت آمیز در هر جائی که بهائیان امکان تأثیرگذاری داشته باشند مد نظر است فی المثل در رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی که برتری نژاد سفید را ترویج میکرد بهائیان سفید پوست عضویت در محافل روحانی را که جمعهای اداری و تصمیم گیری جامعه بهائی است یکسره به سیاهان واگذار کردند و در مخالفت با تبعیض علیه سیاهان از حق خود به نفع آنان گذشتند. روشهائی که دیانت بهائی میتواند در پیش گیرد در درجه اول ترویج تفکرات صحیح و رفع تعصبات با مذاکره وآموزش دیدگاههای مبتنی بر مدارا و محبت است و این کار را جامعه بهائی در همه عرصه های بین المللی که در آن حضور دارد به انجام میرساند ولی در ماجرای فلسطین متأسفانه با تحریکاتی که از جانب متعصبین مذهبی علی الخصوص از سوی ایران صورت میگیرد جنگجویان مسلمان فلسطینی بهائیان را هم دشمن میشمارند و حتی اگر در بین رهبرانشان مانند محمود عباس کسی درنسلهای قبل ارتباطی با بهائیان داشته باشد او را محکوم میکنند و در سرزمینهائی که این نوع تفکرات قدرت دارند مانند مصر بهائیان را از حقوق اجتماعی و حتی داشتن کارت هویت ملی محروم میسازند. در چنین شرایطی هر اقدامی هم که صورت گیرد به چشم ایشان نمیآید و آن را عملی تبلیغاتی و یا در جهت کسب منافع گروهی میپندارند . بنابراین جز کمکهای انسان دوستانه و حمایتی و سعی در کاهش نفرت و تعصب کار بیشتری از دست جامعه بهائی برای برقراری صلح و آشتی ساخته نیست از اینکه میپرسید حق با کدام طرف است باید عرض گردد حق این است که باید همه انسانها صرف نظر از نژاد و مذهب وجنس و رنگ بتوانند در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و به سعادت و تعالی یکدیگر کمک کنند و هر تفکری که مانع تحقق چنین شرایطی باشد ناحق است راهکار دیانت بهائی برای پایان دادن جنگ و تجاوز تأثیر در افکار و عقول و ترویج فرهنگ مدارا و احترام به حقوق و آزادیهای دیگران و سوق دادن افکار عمومی و جلب توجه رهبران جهان به این حقایق استمستحضرید که جامعه بهائی یک قدرت سیاسی نیست که بتواند همه ابزارهای معمول در این عرصه را بکار گیرد و وارد شدن به چنین حوزه عملکردی دیانت بهائی را از یک اعتقاد جهان شمول به یک حزب سیاسی با منافع محدود گروهی تنزل خواهد داد و ماهیت خود را نقض خواهد کردرسانه های ایران جز دروغ و دشمنی نسبت به دیانت بهائی حرفی برای گفتن ندارند و علی رغم اتهامات وسیعی که هر روز در گوشه و کنار به بهائیان نسبت میدهند و با اینکه همه رسانه ها را در اختیار دارند جرأت آنرا ندارند که حتی یک سطر از هزاران صفحه پاسخهای بهائیان به این اتهامات را منتشر سازند و با تکرار توهمات متعصبانه قصد دارند با به هیجان آوردن افکار عمومی اهداف خود را جامه عمل بپوشانندامیدوارم که این مختصر به درک بهتر شما از اعتقادات و عملکرد بهائیان کمک نمایدپیروز و سربلند باشید
دیدگاهها
رسول :
ناشناس پاسخ داده:
تا کی به همه مرگمی فرستید؟ شما اگه اخلاق و رفتارتان خوب بود همه عاشق اسلام می شدن و دیگه لازم نبود اینهمه از سایر ادیان وحشت داشته باشید و مرگ بفرستید. شما کاری کردید که من مسلمان هم از اسلام زده شدم اونوقت توقع دارید یهودیان و بهاییان با اسلام و فلسطین کنار بیان؟ می دونم که نطرم رو هم چاپ نمی کنید اما نوشتم که اونی که نطرم رو چاپ می کنه بخونه . بالاخره یکنفر هم بکنفره که به راه راست هدایت شه !!!
Thomas :
milad :
ایمان :
Anonymous :
nima :
سردبیر پاسخ داده:
علی :
۱) در باره حقانیت امر بهایی و پوشالی بودن ادعاهای رژیم فقاهتی اسلامی همین بس که علیرغم تلاش ۴۰ ساله که به صورت ارائه مطالب آموزشی در قالب کتاب و مقاله و سخنرانی و با در اختیار داشتن تمام تریبونهای کشور هنوز و هیچگاه جرات نمیکند یک مناظره یک ساعته با یک بهایی را به صورت زنده از رسانه ملی پخش کند و به حکم آیه یستمعون القول و یتبعون الحسنه مردم را در قضاوت و انتخاب اصلح آزاد بگذارند
۲) دوستانی که بهائیت را متهم به سکوت در برابر بی عدالتی در فلسطین میکنند چرا خود در برابر ۴۰ سال ظلم و بی عدالتی نسبت به بهائیان و مصادره اموال و قتل و غارت اموال آنها سکوت کرده اند طوری که بهائیان اجازه ندارند حتی محل کسب کار خود را هر موقع که بخواهند تعطیل کنند و یا حتی قبور امواتشان از تعرض مدافعین حریم فقهای شیعه امامیه مصون نمی ماند.
محسن :
حکومت ایران تا الآن هم زیادی روی کاربوده وجهان امروز دیگر تحمل حکومت های ایدیولوژی ومبتنی بر عقاید انسانهای عقده ای مثل بزرگان این کشور راندارد
اما چیزی که برای مردمان این سرزمین باید تجربه بزرگ شود اینست که تمامی جایگاهها ی اصلی این آقایان مثل مرقد امامشان و بعثه مقام معظمشان وجایگاههای نمازهایشان وحوزه های علمیه شان باید ابتدا نابود شود تا مردم بفهمند که اینهایی که سالها به این چیزها استناد میکردند و از آنها معجزه میخواستند دیگر چیزی برای اتکا ندارند
برنامههای دولت آمریکا باید روی ازبین بردن این جایگاهها اول صورت گیرد
امیر :
لطفا منو راهنمایی کنید ...یا یک تماس بامن حاصل کنید تا بتونم شرح ماجرا راتعریف کنم ..خانواده من قتل عام شدن
فریاد حق :
درود.ابتدا پرسشی از فردی.که بیان میکند رهبرش با جان و دل برای ملت ایران زحمت کشیده دارم اینکه واژه ملت را معنا و تفسیر کند.تردید ندارم که هیچ فهم و درک حقیقی نسبت به این واژه ندارید،ملت یعنی تمام اقوام و قبایل پیرو هر دین و ایین و مذهب و مسلک و اتیست و بی دین،و هرجنسیت زن مرد دگرجنسی....و اگر رهبرت رهبر،شاه،پدر ملت میبود من فدایش میشدم پیش از تو بدون دریافت یک ریال حقوق و مزایا و جیره مواجب و شک ندارم که حداقل چند صد هزار جوان ایرانی نیز همانند من بدون دریافت یک ریال جان فدایش میشدند،شما درکی از ملت از وطن ندارید،شما امت دارید و این امتی که تازه توهمش را دارید انقدر دون بی مایه و حقیر هست که حتی درونش باز دسته بندی و خودی و تا غیرخودی وجود دارد،و به معنایی شما فرقه دارید،و هرانکس که با خامنه ای بیعت کند باشما برادر میباشد که درهمان هم باز تبعیض وجود دارد،و اگر مومن ترین و با ایمان ترین باورمندان تشیع حاظر نشوند بارهبرت بیعت کنند،شما تا حد دشمنی و حتی ارتداد آن افراد پیش میروید،برای شما حتی محم نیست که افراد شیعه سنی،مسیحی،یهودی،کمونیست و ....باشند.ملاک بیعت هست،و خدعه و ریا،این را گمان نکن یک بهایی دارد به تو و امثال تو میگوید،بلکه یک مسلمان زاده عثنی عشری که از قضا از اهالی جنوب شهر و مذهبی ترین منطقه و خانواده ای که مذهبی میبودند و خانواده شهید و جانباز میباشد که دوتا دایی ام شهید شدن در جنگ با عراق و پدرم جانباز و خوداینجانب که امروز ۳۶ سال و اندی سن دارم. و تا تقریبا ۲۱سالگی نیز یک متعصب شیعی میبودم دارم برایت بیان میکنم،حالا چرا گفتم خانواده مذهبی میبوده،یا گفتم میبودم و فعل گذشته بکار بردم،چون از ۲۱سالگی به این سوی تصمیم گرفتم دگر با تحقیق و مطالعه برمبنای تعقل و اندیشه بدور از تعصب و به همراه مشاهدات و فهم انها برمببنای معرفتی و انسانی بر تمام شمول زندگیم حرکت کنم خصوصا در باب دین و ارتباطم بادین داران و هرروزی که گذشت از ان روز به بعد من بیشتر خودم را بیگانه در دین و مذهب شما دیدم،جدا از تحقیق و مطالعه مشاهدات و تجربه ام با افرادی که خودشان را مبلغ تشیع مینامیدن و حکمرانی که خود را عدل علی مینامد و مشاهده هزاران پارادوکس و پرسش هایی که بجز مغالطه و سفسطه خروجی نداشت و توهین ب شعور تلقی میشدند،و در سن۲۳ سالگی دیگر برائت جستم از حکومت عدل علی و در توهم اینکه اینها مذهب ما را مصادره کرده و بدعت گذار میباشند,و اما باخود مطرح میکردم نکند واقعا حکومت علی در هزار و اندی سال قبل واقعا همین بوده و اینها واقعا حکومت علی را اجرا نموده و من دچار توهم و اشتباه شناختی میباشم در نتیجه اینکه ۲۴ سالگی ب تمام معنا شدم بی دین و ازاده،خدایی را قبول دارم اما خدای من انقدر بزرگ و غیرقابل تفسیر و تعریف هست که واژه ها زبان قادر به بیانش نیست و توهین به خدایم میشود که بخواهم اصلا واژه ای صفتی ب او نسبت دهم،فقط بگویم در همه کهکشان هرلحظه هست و گویی نیست،نهایت قدرت اما در عین حال بی قدرته،از تفسیری که ما از قدرت داریم،و رفته رفته این اندیشه هایم در میان خانواده مطرح شد،استدلال هایی که به کلی زیر و رو داشت میکرد باورهای مذهبی خانواده ام را تا یکجا ب خود گفتم روا نیست پدر و مادرم که عمرشان باورمند بودم را در این پیری بخواهم به چالش بکشم و نرم تر رفتار کردم با انها اما انان نیز فهمیدن انسانیت بالاتر از دین و مذهبشان باید باشد،اما به برادر و خواهرم رحم نکردم،مجبورشان کردم گوسفند مقلد نباشند،و به شناخت حقیقت و معرفت بروند،و انان نیز انسان ازاده شدند،یقین دارم که در ذهن تو و امثال تو که بجز نفاق خدعه چیزی نیست،بجز توهم توطعه چیزیی نیست حتی یک مورد نمیتوان یافت که ارزشمند باشد و دارای معرفت و حقیقت و عدالت و محض باشد،بدون تردید محال است باور کنی که یک شیعه زاده میباشم و برای تو من تعریف شده ام که یک بهایی از وسط اسراییل با طرح و برنامه قبلی بعداز گذشت تقریبا دارم میبینم ۱۳ سال دارد پاسخ میدهد،حالا بگذریم اینکه اصلا امروز زنده میباشی یا خیر میای در این سایت زیر این کامنت و...این را به بهانه تو اما مخاطب همفکران تو میباشد که امروز در این برهه از تاریخ سرزمین ایران،اقلیتی ناچیز به جرات زیر یک صدم درصد میباشید،حکومتتان در این تاریخ ۱درصد باورمند اعتقادی دیگر ندارد،از کل ملت ایران،و این حدود هفت الی نه درصد هم که هوادار و طرفدار دارد فقط مبنای منافع در میان هست،یعنی در همان ها هم اقلیت هستید،به یادگار میگذارم تا باشد چه روزی دارم میگوم ۱۰ سال دیگر زمانی که دیگر حکومت غاصب نامشروعی به نام جمهوری اسلامی وجود ندارد،و یک نوجوان ایرانی در ان زمان همچون امروز من اتفاقی امد این سایت کنجکاو شد مطالب را خواند،و تاریخ ها را دید که بعداز ۱۳ سال هموطنانش یعنی در ان زمان میشود ۲۶ سال قبل چه نوع تفکری قالب میبوده،و ۱۳ سال بعد یعنی امروز که من دارم مینویسم چه تفکری در میهنش که به ان زمان میشود ۱۰ سال پیش از امدن ان نوجوان به این سایت چه تفکری اکثریت کشورش را پوشش میداده،و بعد مقایسه کند با برهه خودش که شک ندارم در ان روز دیگر یک نفر در ایرانم شبیه به تفکر تو وجود ندارد و اگر هم باشد،نه جرات بیانش در هراس از برخورد جامعه و حکومت ملی دارد،و نه اصلا خودش روش میشود برزبان بیاورد،شما محکوم به نابودی جبر تاریخ میباشید،تاکید میکنم منظور از شما تفکر ایدولوژی شما میباشد،اگرنه که نمیتوان ادعا کنم تشیع دیگر وجود نخواهد داشت،در ان برهه هم افراد مذهبی شیعی در جامعه حضور دارند،اما مذهبی در طول زمان دچار تحولات معنایی میشود،یعنی اگر در سال ۵۸ افرادی مذهبی حمله کردن انجور که من خواندم به محلی که
برای هموطنان بهایی من مقدس میبوده،و اکثریت مذهبی ها همدلی میکردن،و جامعه نیز سکوت،و در برهه خمینی به مسلخ میکشیدن بهایی دگر اندیش,و...فرزندان ایران را،و یک درصد ناچیز از مذهبی ها دیگر همدلی نکردن،و جامعه نیز اکثریت سکوت میکرد،و در زمانی که تو کامنت گذاشتی دیگر به راحتی توان مسلخ کشیدن نداشتید و هزینه برایتان داشت،و امروز که من مینویسم و گریستم برای سکوت پدرانم در ان روز که قیام نکردن در مواجه توحش و سکوت کردن تا جلوی چشمان هموطنانشان مقدس ترین اماکنشان تخریب بشود،و امروز صدها هزار ایرانی حتی میتوانم ادعا کنم چند میلیون ایرانی همدل هستن با هموطنان بهایشان،و حتی سرکوب را برایتان هزینه دار میکنند،و اگر در امروز اون مکان را قصد تخریبش را میداشتید مملکت به اتش کشیده میشد همچون قیام مهسا،یقین بدارید ده سال دیگر اجازه نمیدهند حتی نفرت پراکنی کنید و شک نکن که پیش قراول نیز مذهبی های شیعه اون برهه خواهند بود،برای جبران خسارت معنوی و اعلام انزجار و برائت با امثال تو،باور کن محکوم به فنا هستید،تاریخ با توف لعنت ننگ و نفرین یادتان خواهد کرد،باورکن اگر خدای خودتان زبان داشت و صدایش شنیده میشد،با گریه نفرینتان میکرد،بیدار شو در همان شهر یزد که نمیدانم در این پست بود یا قبلی،که شهر مذهبی نیز میباشد بروید مداحی های پنج سال گذشته را گوش فرا دهید،تا بهتر درک کنید وقتی میگویم واژه مذهبی نیز در هرنسل در روند تاریخ دچار تغییر معنایی میشود یعنی چه،خلاصه که بدان و اگاه باش دشمن نیستم و خیرخواه تو میباشم و نیت خیر دارم،اگرچه گفتم متاسفانه انقدر مغزشوی برخی از شما شده اید،انقدر دلهایتان را پراز بغض و کینه کرده اند بدون اینکه خودتان نیز بدانید چرا این حجم از کینه در دل دارید،و قلب هایتان را سیاه کرده اند و از انجایی که خودتان نمیتوانید بدون درنظر گرفتن سود و منفعت خیر و خوبی برای دیگران بخواهید برایتان هرگز باورپذیر نیست که کسی برایتان خیر بخواهد و توطعه توهمتان ربطش میدهد به سناریوی نفوذ،غافل از اینکه تا راس حکومتتان نفوذ کرده اند،اصلا میچرخانن تان،در آخر نکته محم بدان که ایران با جمهوری اسلامی شکل نگرفته نیامده که بخواهد با او بماند یا نابود شود،و مردمان سرزمین ایران نیز با جمهوری اسلامی کنار یگدیگر قرار نگرفته اند،که بدون جمهوری اسلامی از هم بپاشن،جمهوری اسلامی اتفاقعا برایشان فقط ویرانی در سرزمین و نفاق میان مردمانش رونق داد,و دیگر اجازه نمیدهند و گذر کردن از جمهوری اسلامی،امروز یک جنازه متعفن که فقط به زور سرپا مانده که چند روزی بیشتر غارت کنند،اگرنه به بادی بند هست که دیر نخواهد بود آن طوفان که با قیام ملت ایران اون جنازه را نابود کند.
پاینده ایران
افزودن دیدگاه جدید