هر انسانی مطالب را حتی اگر اگاه نباشد ناخودآگاهش بر وفق میل او ترتیب میدهد. خود من بارها در مورد چیزهایی که این طرف و آن طرف حتی از تجربه های گروه ها و پاسخ به شبهات تعریف کرده ام دیده ام که خود به خود این اتفاق می افتد. من نمیتوانم انکار کنم که در جمع های بهایی هم میل کلی برای تائید و تائید باورهای بهایی وجود دارد و خود به خود هر چیزی این طور بیان میشود. این داستان که دیگر در آن سال های اوج شور و دینی بهاییان(سال هایی که کتک کاری در امر تبلیغ چیزی عادی بوده است و بهاییان هم متاسفانه در پاسخ به اتهامات توهین و فحاشی های زشت میکردند که من شخصاً موارد روشنی را اطلاع دارم) در نجم باختر نوشته شد و تازه ترجمه ای است قطعاً آزاد. به طور قطع تحریف هایی در آن وجود دارد زیرا حداقل زبان و ساختار نوشتار به طور حتم در طی ترجمه یک بار از فارسی به انگلیسی و بعد دوباره انگلیسی به فارسی مشهوداً تغییراتی داشته است و نمیتوان پذیرفت این دیالوگ ها را سربازها، خانم های درباری و جناب طاهره و هیکل مبارک بیان کرده باشند.
در مورد پاورقی یک اتفاقاً آن مجله نوشته بهایی چون مطلب را برای تائید عقاید بهایی نشر داده است و نخواسته اسم بابی را بیاورد. و شما به چه لیل میگویید لابد گفته بابی چون هنوز بهایی نبوده است؟ این خود یک نمونه تحریف است که ناخواسته به آن اذعان کرده اید.
لطفاً از اشاعه و نشر اینگونه مطالب عوام پسند و البته فرم زده خودداری کنید. مطمئن باشید سبب دوری از حقیقت وآزادگی و صلح و آرامش جهان خواهد بود. هم برای احبا و هم نفوس جدید و محبین و عزیزان جامعه بزرگتر.
لطفاً اگر نظرم را نشر ندادید حداقل آی پی و مشخصات و ... ام را پیگیری نکنید ببینید کیستم. البته نمیدانم اصلاً اهل این کارها هستید یا نه.
ممنون از مطالب دیگرتان
Anonymous said: