بر خلاف دیگر تعطیلات بهائی، که به بزرگداشتِ رویدادهای مهم در تاریخ بهائی اختصاص دارد، اهمیتِ دینیِ نوروز بیش از هر چیز ناشی از آن است که نمادِ تجدید حیات به شمار میرود. نوروز نه تنها پیامآورِ بهار بلکه نمادِ "ربیعِ روحانی" است. در زندگی شخصی، عید نوروز زمان نوسازی است. حضرت عبدالبهاء در بخشی از نامهای به بهائیان آمریکایی به مناسبت نوروز 1906 چنین نوشت:
"حال نوروز است؛ ...بدایتِ دورِ حقیقت، دورِ بدیع، عصر جدید، قرن جدید، زمان جدید و سالِ جدید است...امیدوارم که این مواهب در وجوه و صفاتِ احبا جلوه نماید و ظاهر شود تا خَلقِ بدیع گردند و حیاتی تازه یابند، و...جهان را جهانی نو کنند تا...شمشیر به شاخهی زیتون بدل گردد؛ نارِ ضغینه و بغضاء به شعلهی محبتالله تبدیل شود...جمیع نژادها نژادِ واحد گردد؛ و کل سرودهای ملی همچون یک نغمه و آهنگ، هماهنگ شود" (الواح عبدالبهاء عباس، ص ۳۸-۴۰).
بنابراین، این روزِ مقدسِ زرتشتی و عید بهاری ایرانیِ باستانی به یکی از روزهای مقدس بهائی تبدیل شده که هدفش آفرینش جهانی نو است که در آن اصلِ جهانشمولِ بهائیِ وحدت در کثرت، صلح و بهروزی را به ارمغان خواهد آورد. در سال 1890، حضرت بهاءالله در دیداری تاریخی با ادوارد جی. براون، شرقشناس دانشگاه کِیمبریج، در سخنانی که بارها نقل شده، این هدف را چنین بیان کرد:
"جمیع مللِ عالَم در ظلِّ یک آیین متحد گردند و کل بشر همچون برادرِ مهرپروَر شوند؛ رشتههای محبت و یگانگی میان ابنای بشر استحکام یابد؛ اختلافهای مذهبی و نژادی از میان برخیزد- این چه ضرری دارد؟...آری چنین خواهد شد؛ این نزاعهای بیهوده و این جنگهای خانمانسوز زائل خواهد شد و "صلح اعظم" تحقق خواهد یافت" (رسالهی شخص سیّاح، ص ۴۰).
به نظر بهائیان، این "روزِ جدید"، نوروز یا اعتدال ربیعی را به تجلیل یگانگی نوع بشر تبدیل کرده است.
عارف حدادیان said:
بر خلاف دیگر تعطیلات بهائی، که به بزرگداشتِ رویدادهای مهم در تاریخ بهائی اختصاص دارد، اهمیتِ دینیِ نوروز بیش از هر چیز ناشی از آن است که نمادِ تجدید حیات به شمار میرود. نوروز نه تنها پیامآورِ بهار بلکه نمادِ "ربیعِ روحانی" است. در زندگی شخصی، عید نوروز زمان نوسازی است. حضرت عبدالبهاء در بخشی از نامهای به بهائیان آمریکایی به مناسبت نوروز 1906 چنین نوشت:
"حال نوروز است؛ ...بدایتِ دورِ حقیقت، دورِ بدیع، عصر جدید، قرن جدید، زمان جدید و سالِ جدید است...امیدوارم که این مواهب در وجوه و صفاتِ احبا جلوه نماید و ظاهر شود تا خَلقِ بدیع گردند و حیاتی تازه یابند، و...جهان را جهانی نو کنند تا...شمشیر به شاخهی زیتون بدل گردد؛ نارِ ضغینه و بغضاء به شعلهی محبتالله تبدیل شود...جمیع نژادها نژادِ واحد گردد؛ و کل سرودهای ملی همچون یک نغمه و آهنگ، هماهنگ شود" (الواح عبدالبهاء عباس، ص ۳۸-۴۰).
بنابراین، این روزِ مقدسِ زرتشتی و عید بهاری ایرانیِ باستانی به یکی از روزهای مقدس بهائی تبدیل شده که هدفش آفرینش جهانی نو است که در آن اصلِ جهانشمولِ بهائیِ وحدت در کثرت، صلح و بهروزی را به ارمغان خواهد آورد. در سال 1890، حضرت بهاءالله در دیداری تاریخی با ادوارد جی. براون، شرقشناس دانشگاه کِیمبریج، در سخنانی که بارها نقل شده، این هدف را چنین بیان کرد:
"جمیع مللِ عالَم در ظلِّ یک آیین متحد گردند و کل بشر همچون برادرِ مهرپروَر شوند؛ رشتههای محبت و یگانگی میان ابنای بشر استحکام یابد؛ اختلافهای مذهبی و نژادی از میان برخیزد- این چه ضرری دارد؟...آری چنین خواهد شد؛ این نزاعهای بیهوده و این جنگهای خانمانسوز زائل خواهد شد و "صلح اعظم" تحقق خواهد یافت" (رسالهی شخص سیّاح، ص ۴۰).
به نظر بهائیان، این "روزِ جدید"، نوروز یا اعتدال ربیعی را به تجلیل یگانگی نوع بشر تبدیل کرده است.