در پاسخ شما همین بس مطلب ذیل رو با دقت بخوانید تا متوجه بشین کجا امده حضرت محمد(ص) آخرین زسول خداست...
سم الله الرحمن الرحیم
اظهارات جالبی از بهاییان وجود دارد.میگویند:
از آیاتی كه تاكنون در این بخش نقل كرده ایم دو نكته معلوم می گردد كه ثابت می نماید تفسیر « خاتم النبیین » نمی تواند ختم ظهور الهی باشد این دو موضوع عبارتند از :
الف ) نظر به وحدت انبیای الهی ، یك نام یا عنوانی كه برای یكی از آنها به كار می رود می تواند شامل كل ایشان بشود .
ب ) ظهورات الهی بی پایان هستند . آزادی خداوند در فرستادن نفوس برگزیده خود برای ما نامحدود است و برای هر دینی اجلی معین كرده است .
(در قسمتی برای هر امت اجلی،در قسمتی برای هر کتاب اجلی و در قسمتی برای هر دین اجلی تعیین میکنند.گویی برای آنها کتاب و دین و امت یکی است و هر سه یک تفسیر دارد.آیات قرآن دست آویز خوبی برای آنها ست چون مخاطبان آنها عمدتا با زبان عرب بیگانه و نا آشنا هستند و هر توجیه و تفسیزی را به خوردشان میدهند(به تفسیر با موضوع اجل امت ها و کتب در قرآن در صفحه اصلی مراجعه کنید))
پس چرا حضرت محمد به عنوان « خاتم النبیین
» تعیین شده است ؟ این چیزی است كه قصد داریم در موضوع بعدی بیان نماییم .
8ـ در قرآن بین كلمات « نبی » ( prophet ) و « رسول » ( apostle or messenger ) یك تفاوت گذاشته شده است . به این آیات توجه كنید : « ما قبل از تو هیچ رسول و نبی نفرستادیم 000»
وَمَا أرسَلناَ مِن قَبِلكَ مِن رَّسولٍ وَ لَا نَبِی 000 52) ) حج 22
همچنین به آیات ذیل توجه كنید كه چطور به حضرت موسی به عنوان رسول و همچنین نبی اشاره شده است ، اما هارون ، برادر حضرت موسی ، صرفاً به عنوان نبی یاد شده است .
و موسی را در كتاب یاد كن زیرا او انسان مخلصی بود ، بعلاوه او یك رسول و یك نبی بود .
وَ اذكُر فی الكتاب ِ مُوسی إنَّه كَانَ مُخلصًا وَ كَانَ رَسُولًا نَّبیا ( 51 ) مریم 19
« و ما به برادر موسی هارون از روی رحمت مقام نبوت بخشیدیم ... »
و َوَهَبَناَ لَهُ مِن رَحمَتَنَا أخَاهُ هَارُونَ نَبِیا ( 53 ) مریم 19
كلمه نبی ( prophet ) یعنی كسی كه واقعه ای در آینده را « پیشگویی می كند » در حالی كه « رسول » به معنی كسی است كه با پیامی از جانب خدا فرستاده می شود » همه نفوس برگزیده خداوند نبی یا prophet بوده اند زیرا آنها امّتشان را آگاه كرده اند و ظهور بزرگترین واقعه در تاریخ مذهبی یعنی روز داوری را پیشگویی نموده اند ، این نكته نیز جالب توجه است كه در قرآن ( سوره 78 ) از این روز به عنوان نبا ( خبر ) یاد شده است ، لغتی از همان ریشه ( نبی ) بنابراین بر طبق عرف قرآن از كلمه « نبی » به طور اخص این مفهوم مستفاد می شود كه« او كسی است كه یوم داوری را پیشگویی می نماید . »
آیه قرآنی كه در فوق نقل شد حضرت محمد را به عنوان ( خاتم ) معرفی می كند ، اما نه به عنوان خاتم رسل بلكه خاتم انبیا، ( انبیای نبوت كننده روز داوری ) لذا این آیه اشاره نمی كند كه پیامبر یا رسول دیگری به وسیله خداوند فرستاده نخواهد شد ، بلكه صرفاً حاكی از این است كه حضرت محمد ( كه نذیر یا بیم دهنده نیز نامیده شده است : سوره 33 آیه 44 و 45 ) آخرین فرد برگزیده خداوند است كه جهانیان را برای واقعه روز داوری آگاه و آماده می كند به طوری كه بدون واسطه بمحض پایان رسیدن دور ایشان روز قضا خواهد آمد . این چیزی است كه حضرت باب و حضرت بهاء الله صریحاً آن را اعلام فرموده اند ، اینكه دور ایشان اكمال و تحقق نبوات ادیان قبل درباره وقوع روز موعود « دادرسی » است .
در بالا یکی از شاهکار های تفاسیر بهاییت را خواندیم.ایشان میفرمایند:پیامبر اسلام به عنوان نبی و خاتم الانبیا ذکر شده اند.ایشان و جنابان باب و بها برای اولین بار رشته پیامبری را تخصصی کردند.لابد گمراهان دیگری که در آیین بهاییت بروز میکنند فوق تخصص پیامبری و وو...را هم ارایه میکنند.در اسلام به این اعتقاد هستند که نبوت و یا رسالت و یا هر چیز دیگری در معنی یکسان است.یلکه بعضی از رسولان تشریعی بوده و برخی تبلیغی.رسولان تشریعی همگی دین و کتاب داشتند و رسولان تبلیغی دین رسولان تشریعی را با همان احکام و نه کم و زیاد تبلیغ میکردندوموسی یک پیامبر تشریعی و برادرش یک پیامبر تبلیغی بوده است که دین موسی را نشر میداده.همانطوریکه یوسف و یعقوب و اسباط پیامبرش دین ابراهیم را تبلیغ میکردند.تفاوت گذاری بین این کلمات و تفاسیر نابه جا عین سو استفاده گری است که جز به کار دین سازان نمی آید و بس.به این نیز توجه کنیم که خدا بارها در قرآن محمد را هم رسول الله خوانده و هم خاتم الانبیا.اساسا همه پیامبران رسول الله هستند.چون فرستاده خدایند.بعد از وی هم هیچ پیامبر تبلیغی و تشریعی بروز و نزول نکرد.چون به گفته شهید مطهری:مردم آن زمان دیگر احتیاجی بهه پیامبر تبلیغی نداشتند.زیرا خود قادر به حفظ و تبلیغ و نشر دین خود بودند.و این از اصول اولیه ختم نبوت است(مراجعه شود به کتاب خاتمیت از مطهری)
9ـ نظر به توضیحات بالا درباره فرق بین نبی و رسول ، چگونه این آیات دلگرم كننده قر آن باعث اطمینان قلب مجدد ما می شود : « ای فرزندان آدم هر گاه رسولانی از بین شما بیایید كه آیات مرا دوباره بر شما بیان نمایند هر كه خدا ترس( متقی) باشد و كارهایی نیك انجام دهد نه ترسی بر او خواهد بود و نه حزنی او را فرا خواهد گرفت . »
یا بنی آدم إمَّا یأتینَّكُم رُسُلٌ مِّنكُم یقُصُّونَ عَلَیكُم آیاتی فَمَنِ وَ أصلَحَ فَلاَ خَوفٌ عَلَیهِم وَلاَهُم یحزَنُونَ ( 35) اعراف 7
ریاکاری و دروغ پردازی بهاییان را بنگرید.معنی صحیح این آیه این است:ای فرزندان آدم اگر پیامبرانی از شما به شما آمد که آیات مرا بر شما میخوانند،هرکس پرهیز ورزد و به صلاح گراید بیمی بر ایشان نیست و اندوهگین نخواهند شد.
تفاوت ها را بنگرید و قضاوت کنید.تفاوت ها این است:(آیات مرا دوباره بر شما بیان نمایند )و صحیح آن(آیات مرا بر شما میخوانند)است.این آیه اشاره مستقیم به خود پیامبر(ص) و طواف کنندگان مکه و لباس های ایشان دارد.مردم مکه در زمان جاهلیت لباس های خود را در هنگام طواف در میآوردند و چون اعتقاد داشتند در آنها گناه کرده اند و آنها نا پاک است.اگر کسی به آنها لباسی میداد که میگفت پاک است میپوشید وگرنه لخت و عور و بدون هیچ پوششی طواف میکردند.زمانی که پیامبر به آنها امر کرد که باید با این لباس ها طواف کنید و حجاب را حفظ کنید آنها بیم ناک شدند و مغمون و آیه در شان سنت این افراد و دلگرمی آنها و مخاطب این آیه بعد از مردم که بنی آدم ذکر شده خود پیامبر است(به عنوان رسول)ببینید دین سازان بهایی چطور از این آیه نهایت سو استفاده برای اثبات دلایل نا حق میکنند.از ترجمه غلط گرفته تا تفاسیر نادرست و تاویل های غلط.بدون ذکر شان نزول آیات و زمان نزول آنها.این عین ساده انگاری است.
بهائیان معتقدند كه حضرت محمد در واقع خاتم النبیین بودند ، روز قضا آمده است ، دو رسول الهی حضرت باب و حضرت بهاء الله ظاهر شده اند و در آثارشان تعلیم داده اند كه چگونه ظهورات الهی متوالی و تدریجی است و در اعصار آینده نیز ار سال رسل برای بشر ادامه خواهد داشت .
« روش خداوند كه از قبل نیز اجرا شده اینچنین است و تغییری در سنت الهی نخواهی یافت .»
سنَُّه الله الَّتی قَد خَلَت مِن قَبل ُ وَلَن تَجِدَ لسُنَّه الله تَبدیلاً( 23 فتح 48
این آیه و تفسیرش نیز از جمله این ادعا هاست.اگر اینطور است ما مسلمین هم میتوانیم نبود خدا را با قرآن اثبات کنیم.چون خدا میفرماید:لا اله.....یعنی هیچ خدایی نیست.ولی کامل آن این است:لا اله الا الله..هیچ خدایی نیست جز الله.....آیات را درست و کامل بخوانید.اگر باز هم توانستید تفسیر به نفع کنید.اصلا چرا یک قرآن به دست نمیگرید و تمامی آیات را اینطور موشکافی نمیکنید و چسبیدید به چند آیه شاخ و گنگ ....؟؟؟
قضاوت با شماست
والسلام
رضا said: