دوست عزیز
برای اینکه ناگزیر به حذف تمام یا قسمتهائی از کامنتهای شما نشویم لازم است شئون ادب و احترام را حفظ فرمائید
متأسفانه با تکیه بر اطلاعات غلط و لاطائلاتی که شنیده اید داد سخن میدهید و پاسخهای بنده را اراجیف میخوانید. آمارهائی که از تعداد تکرارهای کلمات در قرآن ارائه کرده اید سراپا نادرست است چند نمونه را برای شما ذکر میکنم تا متوجه عمق اشتباهتان بشوید و بدون تحقیق و تفکر اظهار فضل نفرمائید. ماه "شهر" بصورت منفرد 4 مرتبه و در صیغه های مختلف جمع و همراه با ال مجموعا 21 مرتبه تکرار شده که هیچ ارتباطی با 12 مرتبه ادعائی شما ندارد. به همین سیاق کلمه یوم 475 بار تکرار شده نه 365 بار ، کلمه مرد 57 بار و کلمه زن 30 بار تکرار گردیده بقیه موارد هم تماما اعداد بی ربط و غلطی هستند. شما براحتی میتوانید با یک نرم افزار جستجوگر قرآن این موضوع را خودتان تحقیق کنید و فریب اظهارات هر گزافه گوی بی سوادی را نخورید. درضمن قرآن مملو از آیاتی است که در سوره های مختلف عینا و یا مضمونا تکرار گردیده اند و مسلما برای موضوعات مهم مثل مثل خشک شدن دریای رحمت و هدایت الهی و مقطوع شدن نسل پیامبران که مورد ادعای شماست باید آیات صریح و واضحی بدفعات ذکر میگردید
اینکه کتب ادیان قبل را تحریف شده بدانید و مدعی شوید که موارد مورد ادعای شما در کتاب ایشان بوده و حذف گردیده دروغی آشکار است. در زمان پیامبر اسلام کتاب مقدس که شامل تورات و انجیل بوده در تقاط بسیاری از دنیا و درنسخه های بی شمار نشر گردیده بود در هیچ نسخه ای نامی از احمد یا محمد وجود ندارد و اگر هم وجود میداشت با توجه به وسعت انتشار کسی قادر به نابود کردن همه آنها نبود و یا حداقل نسخه هائی به جهت استناد در اختیار مسلمانان باقی میماند دست کم یهودیانی که مسلمان شده بودند (اگر بزور شمشیر مسلمان نشده بودند) تورات خودشان را برای اثبات دلیل ایمانشان حفظ میکردند. در عین اینکه اگر بشارت صریحی در کتاب وجود داشته باشد پیروان آن کتاب به شخص مورد بشارت مومن میگردند نه آنکه بشارت را از کتابشان پاک کنند.
یادآوری میگردد که یکی از مهمترین دلایلی که حضرت مسیح را بخاطر آن محکوم به مرگ کردند شکستن حکم تورات یعنی موعظه در روز شنبه بود. اگر یهود منتظر ظهور دیانت جدید بودند مسیح را به این دلیل که حکم تورات را تغییر داده نمیکشتند. تصور یهودیان از مسیح نجات دهنده ای بود که بیاید و یهودیان را از ذلت و اسارتی که گرفتار آن بودند نجات دهد و عزت قدیم و دولت یهود را زنده کند. مسیحیان نیز بهیچ عنوان منتظر ظهور دین جدیدی نیستند و دین خود را بهترین و کاملترین دین میدانند و فقط منتظرند که مسیح بیاید و گناهکاران و غیر مومنین را به جزای اعمالشان بساند و مومنین را با خود به ملکوت ببرد. مشابه همان اعتقاد خرافی که شیعیان درمورد مهدی دارند
البته درمورد قائم روایات زیادی وجود دارد که او را صاحب کتاب جدید و امر جدید میداند و مسلمانانی که دقت نظر و هشیاری کافی داشته باشند در دام خرافات غیر عقلانی که درمورد قائم ذکر گردیده نمی افتند. از شما دعوت میکنم به بخش امر بهائی و دیانت اسلام رجوع کنید و مطالب آن را مطالعه نمائید
http://aeenebahai.org/taxonomy/t/161
برای اثبات اینکه منظور از امت پیروان یک دیانت است آیه " ولکل امة رسول" یونس 47 کفایت میکند اگر منظور از امت حکومت یا ملت باشد باید هر حکومت یا ملتی پیامبری داشته باشد که بطلان این نظر واضح است
درمورد اینکه بنی آدم فقط به معنای فرزندان آدم و حواست به شعر سعدی مراجعه فرمائید آیا آن بنی آدمی که اعضای یکدیگرند فقط هابیل و قابیل بودند که یکی بدست دیگری کشته شد. آیا قرآن بعد از چندین هزار سال فرزندان بلافصل آدم و حوا را خطاب قرار داده که برای شما پیامبرانی خواهند آمد؟ چه فایده ای از گفتن این موضوع به فرزندان مرده آدم بدست میآید آیا قرآن برای هدایت زندگان آمده یا مردگان؟ با این حساب مفسرین دانشمند شما که این تعبیر را از ایشان نقل کردید خود را جزء بنی آدم به حساب نمیآورند ولی گمان نمیکنم که بقیه انسانها اینگونه فکر کنند؟!!
این عین عبارت شماست: "ایشان پسری ندارند و این مسئله میتوانهد خود گواه این مسئله باشد که پیامبر بعدی در کار نیست" حال از آن "نی نی کوچولو" سوال بفرمائید که پسر کدامیک از پیامبران پیغمبر بعدی بوده که کفار به استناد آن چنین فکری کرده اند و اگر هم بفرض شما کفار چنین فکری میکردند حضرت محمد با کلمه "ولکن" آن را ابطال کرده اند و خاتم النبین بهیچ عنوان تأیید نظر کفار نمیتواند باشد
درمورد اینکه احکام اسلام بدرد دنیای امروز نمیخورد شما را به مقاله تحقیقی آقای محسن کدیور ارجاع دادم که اثبات نموده شرع اسلام با عدالت و حقوق انسانی سازگاری ندارد ولی ظاهرا شما بجای خواندن آن ترجیح میدهید توهمات خود را تکرار کنید
خاطرنشان میگردد که دیانت بهائی درصدد باطل دانستن یا بقول شما نقض قرآن نیست و مطالبی که ارائه میگردد برای رفع کج فهمی ها از قرآن است و اثبات اینکه اتهامات مورد ادعای شما که به دیانت بهائی نسبت میدهید درمورد قرآن صدها بار شدیدتر وجود دارد. بنابراین بهتر است اگر بدنبال بحث درباره غلطهای قرآن هستید به کتابها و سایتهای منکر اسلام مراجعه کنید ولی برای اینکه گمان نکنید ادعای بیهوده ای بیان گردیده نمونه هائی را برایتان ذکر میکنم تا اگر توانستید درمورد آن پاسخی بیابید.
لطفا تحقیق کنید که منظور از "یا اخت هارون" که در قرآن آمده کیست . و بپرسید که املاء صحیح "یبسط" چیست؟
درمورد لقب سر که از سوی ملکه انگلیس به حضرت عبدالبها اعطا گردیده توضیح کافی داده شد ولی ظاهرا شما میخواهید حقیقت را با عینک ردیه نویسان ببینید. این لقب تاکنون به هزاران نفر اعطا گردیده که دربین آنان دانشمندان، هنرمندان، سیاستمداران ، ورزشکاران ، ادبا و بزرگان بسیاری از کشورهای مختلف جهان بوده اند. اینکه چرا دربین "اینهمه افراد خیر" این لقب به حضرت عبدالبها داده شده دلیلش برجستگی عمل ایشان است که در دنیای پرتعصب آن روزگار که هر گروهی بدنبال منافع خود بود خدمت انسان دوستانه خود را منحصر به بهائیان ننمودند و همه نیازمندان را بدون درنظر گرفتن نژاد و مذهب و گرایش سیاسی و وابستگی اجتماعی مورد عنایت قرار دادند. اگر ردیه نویسان سندی مبتنی بر دلیل دیگری غیر از این موضوع داشتند قطعا بجای القای شبهه اسناد خود را رو میکردند
درضمن کار بچه گانه ای است که بخواهید با استفاده از نامهای مختلف کامنتهائی برای تأیید نظر خودتان بگذارید. آی پی شما در همه این کامنتها دیده میشود. بهتر است بجای این کار متفکرانه و معقول نظر بدهید تا مورد تأیید واقعی خوانندگان قرار بگیرید
موفق باشید
سردبیر said: