دوست عزیز
پاسخ توهم وقوع شق القمر را خردمندان مسلمان داده اند و لزومی به تکرار آن نیست جوابهای شما هم در واقع اثباتی بر بی بنیادی این اعتقاد است. اگر دل شما به عقلتان اجازه تشخیص نمیدهد میتوانید با همان شق الشمس که خدمتتان گفتم هدایت شوید. خاطر نشان میگردد که یک و نیم قرن پیش ابزار رصد مثل امروز در همه جای دنیا مستقر نبود و آن زمان که شق الشمس اتفاق افتاد در اروپا و امریکا شب بود و حتما میدانید که شبها خورشید حتی با تلسکوپ هم دیده نمیشود. مردم آسیا و اهل شرق هم که اصولا سر به هوا نیستند و خلاصه کسی غیر از آنهائی که معجزه برایشان انجام شد ماجرا را ندید و آنها هم همه مومن شدند البته بعدها معلوم شد کسانی در برمه و ژاپن هم ماجرا را دبده بودند و بعد از اینکه فهمیدند کار حضرت بهاءالله بوده آنها هم مومن شدند و وقوع شق الشمس را در کتابهایشان تصدیق کردند
اما ملا ها برای اینکه از ظاهر شدن معجزه بترسند دلیل کافی داشتند. چون از طرفی از توان و قدرت روحانی حضرت بهاءالله با خبر بودند و از طرف دیگر در دین بهائی شیخ و ملائی وجود ندارد که بتوانند بعد از بهائی شدن دکان بهره کشی و مفت خواری شان را باز نگه دارند و مجبور میشدند مثل بقیه آدمها تن به کار بدهند. برای همین ابدا به مصلحت خود ندیدند که بصورت رسمی از حضرت بهاءالله معجزه بخواهند
شما هرگاه جرأت آن را پیدا کردید که بگوئید نائب یکی از امام زاده های پشت کوهها هستید در گوشه خلوتی این ادعا را مطرح کنید تا ببینید مأمورین رژیم چه بر سرتان مي آورند. تصور کنید در حکومت قاجار که در وحشی گری و قساوت معلمین جانیان امروز بودند و در کشوری که ملاهای قد و نیم قد زمام همه مقدرات مردم را در دست داشتند چگونه کسی حاضر میشد زندگی و هست و نیستش را با چنین ادعائی بخطر اندازد. آیا حضرت بهاءالله که در نهایت ثروت و راحتی مادی زندگی میکردند زندان و شکنجه و تبعید را برای کسب منافع مادی برخود روا داشتند. آیا حضرت باب که در سنین جوانی هدف گلوله های کینه و تعصب شدند نمیتوانستند در نهایت راحتی مانند دیگر ملایان با سوء استفاده از اعتقادات مردم بر ایشان سوار شوند از زندگی شان لذت ببرند و لازم بود که برای این کار ادعای وحی بکنند تا همه متعصبین را بر علیه خود بشورانند
قبل از اینکه بخود جسارت هر سخنی بدهید کمی در مورد آن فکر کنید
سردبیر said: